مجله کودک 470 صفحه 15
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 470 صفحه 15

بنابراین لاکپشت پیر، فکر کرد و فکر کرد و فکر کرد و قطرات باران هم تندتر و تندتر و تندتر شدند و یک قطره هم افتاد روی کلهاش و همان وقت لاکپشت پیر به خودش آمد و با خودش گفت: «یعنی من دوباره باید برم سراغ لاکی خانم. اون هم بعد از 250 سال... یا یک جفت دیگه.» بعد توی همین فکرها بود که لاکی خانم پرید توی فکرش و گفت: «چی؟... یک... جفت... دیگه؟... منظورت... چیه؟... میخوای... با... یک... غزال... 7... ساله... عروسی... کنی؟... خجالت... بکش... شرم... کن... حیا... کن...» Õ نام خودرو: 59-M Õ اسلحه: براونینگ 2M Õ نام کشور سازنده: آمریکا Õ حداکثر سرعت: 51 کیلومتر در ساعت Õ تعداد خدمه: 2 تا 10 نفر

مجلات دوست کودکانمجله کودک 470صفحه 15