مجله کودک 470 صفحه 8
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 470 صفحه 8

قصّههای زندگی امام خمینی پاسدار کوچک این قصه را از زبان خانم مریم کشاورز، نوهی برادر امام میخوانیم: روزی که امام، بعد از پانزده سال دوری، به ایران آمدند، بعد از احترام به شهیدان و سخنرانی در بهشت زهرا، به خانهی پدر من تشریف آوردند. وقتی که نماز ظهر و عصرشان را خواندند، گفتند: «من خسته هستم و مدتیست که چیزی نخوردهام. برای من یک غذای ساده بیاورید.» پسر کوچک من که آن موقع شش ساله بود، با شور و هیجان به این طرف و آن طرف میدوید. امام به او اشاره کردند و گفتند: «این کیست؟» مادرم در جواب آقا گفت: «این نوهی من Õ نام خودرو: 50-BTR Õ اسلحه: 7 میلیمتری MG Õ نام کشور سازنده: روسیه Õ حداکثر سرعت: 44 کیلومتر در ساعت Õ تعداد خدمه: 2 تا 20 نفر

مجلات دوست کودکانمجله کودک 470صفحه 8