* چه کسانی با امام موسی صدر مخالفت میکردند؟
یکی از تشکیلاتی که خارج از کشور و بیشتر در سوریه و لبنان فعالیت میکردند «روحانیت مبارز خارج از کشور» بود. البته همه آنها روحانی نبودند. از عناصر فعال آنها میتوان شهید محمد منتظری، مهندس غرضی و آقای احمد نفری را نام برد. برای محمد منتظری پول و اعتبار فراوانی از ایران فرستاده میشد. از جمله اقدامات آنان این بود که افرادی را از ایران به سازمانهای چریکی فلسطینی معرفی میکردند و پس از
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 170 تعلیم و آموزش آنها را به ایران باز میگرداندند. رژیم شاه و ساواک از این موضوع مطلع بود و به مقامات لبنانی و سوری فشار میآورد که از فعالیتهای عناصر مخالف جلوگیری کنند. دولت سوریه این فشارها را تحمل میکرد و علت آن هم حمایتی بود که آقای صدر از این افراد میکرد. در لبنان هم آقای جلال فارسی و دوستانش فعال بودند. با وجود حمایتی که آقای صدر از این افراد داشت، متاسفانه برخی از آنها با بیانصافی اتهاماتی به ایشان میزدند و رفتار ناخوشایندی با آقای صدر داشتند. گاهی اشخاصی از ایران به سوریه و لبنان میآمدند. وقتی با این افراد رو به رو میشدند، سعی میکردند مانع دیدار آنها با امام موسی صدر و دکتر چمران شوند و آنها را نسبت به این دونفر بدبین میکردند. در این زمینه میتوانم به عنوان مثال به سفر آقای حسین مهدیان یا مرحوم حاج مانیان از هیات امنای حسینیه ارشاد اشاره کنم. آقای فارسی با تعدادی از افراد سازمان آزادیبخش فلسطین ارتباطاتی داشت. آنها هم از او بهرهبرداری میکردند و او فکر میکرد مغز متفکر آنهاست. برای خودش تشکیلاتی راه انداخته بود و دو سه نفری در اطرافش جمع شده بودند. اما بیشتر برای پیشبرد اهداف و مقاصد شخصی خودش تلاش میکرد تا نشان دهد آدم فاضلی است و از یک بینش خاص سیاسی برخوردار. او فردی خودخواه و متکبر بود. هرکسی که به نوعی در لبنان مطرح میشد مورد حسادت ایشان قرار میگرفت. نسبت به دکتر شریعتی هم حسد و کینه داشت. صریحاً اظهار میکرد اگر شریعتی با ساواک همکاری نکند به او اجازه فعالیت در حسینیه ارشاد نمیدهند. در دیداری که با هم داشتیم به من گفت: چرا شما در انجمنهای اسلامی بحثهای تاریخ ادیان شریعتی را مطرح میکنید؟ او در 10 جلسه مطالبی گفته و من کتابی مفصل در مورد انقلاب تکاملی اسلام نوشتهام، چرا این کتاب
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 171 را تدریس نمیکنید؟ گفتم: کتاب شریعتی محوریت دارد و بحث روز است. از طرفی نمیتوانیم به دانشجو تحمیل کنیم که چه چیزی را بخواند یا نخواند و چه بپذیرد یا نپذیرد. یا اینکه میگفت آقای مطهری فلسفه نمیداند. فلسفه کجا خوانده است؟ یک عده بچه دور و برش را گرفتهاند شده متفکر دانشگاه.
خاطرات سیاسی- اجتماعی دکتر صادق طباطباییج. 2صفحه 172