امامان شیعه(ع) و نهضت عاشورا
سید احمد خاتمی
امامان شیعه(سلامالله علیهم اجمعین) بعد از پیامبر اکرم(صلیالله علیه و آله) اساسیترین وظیفهای که بر خود لازم میدیدند احیای اسلام ناب محمدی(ص) بود. شیوههای گوناگون و متنوعی که در سیره امامان(ع) میبینیم همگی در این راستا بوده است. گاه سکوت، گاه به دست گرفتن حکومت، زمان دیگر نرمش قهرمانانه، در مرحله دیگر مبارزه در پوشش دعا و زمانی تشکیل حوزه علمیه عظیم برای تبیین ابعاد مختلف مکتب و ... و ... روشهائی هستند که امامان(ع) برای زندهنگهداشتن مکتب پیامبر(ص) برگزیدند. از جمله روشهائی که بعد از شهادت سالار شهیدان ابیعبدالله الحسین(ع) برگزیدند و سخت پایبند به آن بودند «احیای عاشورا و فرهنگ آن» بوده است.
«احیای عاشورا» علم مبارزه همیشه امامان(ع) با ظلم و استکبار و خیرهسری بوده است. زندهنگهداشتن خاطره عاشورا هشدار جدی به دستگاههای خلافت جبار بوده است که هنوز خون حسین(ع) در رگها جاری است و نخواهند گذاشت که خودکامگان به کام خود برسند.
«احیای یاد اسوههای یک مکتب یک شیوه قرآنی است. قرآن کریم برای ماندگاری فرهنگ انبیا فراوان از آنان و قصص آنها یاد کرده و از این راه فرهنگ پیامآوران الهی که فرهنگ توحید و نفی طواغیت است، (و لقد بعثنا فی کل امة رسولاً ان اعبدو الله و اجتنبوا الطاغوت) در دلها و جانهای شیفته حق زنده مانده است.»
شیوههای احیای عاشورا در سیره امامان
امامان شیعه برای احیای فرهنگ عاشورا از همین شیوه قرآنی بهره جسته و با شیوههای مختلف یاد اسوههای عاشورا را گرامی داشتند. ما در این مقاله برخی از عمدهترین این شیوهها را مورد بحث
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 173 قرار میدهیم. این شیوهها عبارتند از:
1 – توصیه و ترغیب به زیارت سالار شهیدان امام حسین(ع).
2 – ترغیب و تشویق دوستانشان به سرودن شعر پیرامون حادثه خونین عاشورا و تشویق شاعران متعهد.
3 – توصیه به برپا کردن مجالس عزای سید شهیدان امام حسین(ع).
4 – توصیه به گریستن و گریاندن و حالت عزادار به خود گرفتن در عزای امام حسین(ع).
5 – توصیه به سجده بر تربت سالار شهیدان عشق ابیعبدالله(ع).
1- زیارت سیدالشهدا(ع)
از سفارشهای مؤکد امامان به دوستان خود، زیارت سالار شهیدان در فرصتها و زمانهای گوناگون است از بررسی روایاتی که در این زمینه رسیده است درمییابیم که امامان اصرار داشتند در هر مقطعی که از جهت زمانی قدرت دارد و شیعه برای آن ارزش ویژه قائل است، زیارت سیدالشهدا(ع) را مطرح کنند تا همه قداستها مرتبط به قیام خونین سالار شهیدان شود، در روز عرفه، شب میلاد امام دوازدهم حضرت بقیةالله الاعظم، در شبهای قدر و ... و ... تا شیعه بداند اگر نامی از مکتب اهل بیت(ع) باقی مانده است در سایه فداکاریهای حسین عزیز(ع) و یاران وفادار اوست.
تا شیعه بداند که مدیون سیدالشهدا است و باید با تمام توان با تداوم خط خونین او، مراتب قدردانی و سپاس از آن بزرگ شهید به خون غلطیده را به جای آورد.
نقش زیارت
الف – زیارت، تجلیل ارزشهای الهی
زیارت تربت پاک اولیای خدا، تجلیل از ارزشهای والای الهی است فیالمثل کسی که به زیارت تربت پاک و مطهر نبیاکرم(ص) میرود، این پیام را با خود دارد که من زائر به صاحب این قبر عشق میورزم چرا که او با تمام توان ایثارگری کرده و برای ابلاغ پیام مکتب که پیام سعادت دنیا و عقبای بشریت است خود را فدا کرده این پیام، تکریم ارزشهای خدائی است. بر این اساس است که زیارت قبور اولیا از صدر اسلام پیوسته به عنوان یک سنت حسنه مورد قبول همگان مطرح بوده و خود پیامبر گرامی اسلام(ص) عامل به این سنت و توصیهکننده به آن بوده است.
پیامبر هر سال به زیارت شهدای احد میرفت و با صدای بلند زیارتنامه میخواند و میفرمود:
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 174 «السَّلامُ عَلَیْکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فنعم عقبی الدّار»
در روایات فراوانی آمده است که حضرت توصیه و تأکید بر زیارت قبر خود بعد از ارتحال فرموده است: بعنوان نمونه: عن رسولالله(ص): «مَنْ حجّ فَزارَ قَبری بَعْدَ وَفاتی کان کَمَن زارَنی فی حیاتی»؛ هر کس پس از زیارت خانه خدا، قبر مرا زیارت کند مثل این است که مرا در حال حیات زیارت کرده است.
این حدیث را بیست و پنج تن از مشاهیر محدثان و حفاظ در کتابهای خود ضبط کردهاند و تقیالدین سبکی در کتاب شفاءالسقام ص 16 – 12 در سند حدیث به طور گسترده سخن گفته است.
مشروعیت زیارت قبور اولیا خدا از امور مسلّمه بین مسلمین است، هر چند فرقه سیاسی و ضاله وهابیت حاضر، به پذیرش این حقیقت مسلّم نیستند، در این زمینه بحث فراوان است ما در اینجا به همین اندازه بسنده میکنیم.
ب – زیارت اعلام وفاداری
زیارت اعلام وفاداری و بیعت مجدد زائر با آرمان الهی مردان خداست. در بسیاری از زیارتها به صراحت این اعلان وفاداری آمده است «إنّی سِلمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُم وَ وَلیٌّ لِمَنْ والاکُم وَ عَدُوٌ لِمَنْ عاداکُمْ»
زبان حال و قال زائر (از راه دور و نزدیک) سالار شهیدان این است که:
هر چند من سعادت حضور در کنارت را در کربلای خونین عشق به خدا نداشتم لیکن با زیارتم اعلام میدارم که تا زندهام در مسیر آرمان بلندت در حرکت و تلاشم، در همان صراط مستقیم راه میپویم! و همین اعلام وفاداری نهفته در زیارت ائمه(ع) به ویژه سالار شهیدان(ع) بوده است که پیوسته خواب راحت را از چشم دشمنان میربوده است.
گفتنی است محتوای نیمی از زیارتها (به خصوص زیارتهای سیدالشهدا) تولی است یعنی اعلام دوستی با اولیای خدا و نیمی دیگر تیری است یعنی دشمنی با دشمنان خدا. این محتوا خود تأکیدی است بر این نقش زیارت یعنی اعلام وفاداری با آرمان بلند اولیای خدا.
ج – زیارت زمینهساز پاکی
زیارت زمینهساز پاکی دل و جان از آلودگیها و ناخالصیها است. زائر تربت پاک امامان به هنگامی که به زیارت آنان مشرف میشود این بینش را دارد که امامان نظارهگر حال و رفتار او هستند
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 175 وی را میبینند، گفتارش را میشنوند، پر واضح است این بینش خود عامل بازدارنده از بسیاری از گناهان است.
در ذکری که به عنوان اذن دخول مشاهد مشرفه ائمه(ع) رسیده است میخوانیم:
«اَللهمَّ اِنّی اَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صاحِبِ هذا الْمَشْهَدِ الشَّرِیفِ فی غَیْبَتِهِ کَما اَعْتَقِدُها فی حَضْرَتِهِ وَ اَعْلَمُ اَنَّ رَسُولَکَ وَ خُلَفائَکَ عَلَیْهِمُ السَّلامُ اَحیاءٌ عِنْدَکَ یُرْزَقُونَ یَرَوْنَ مَقامی وَ یَسْمَعُونَ کَلامی وَ اَنّکَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعی کَلامهُمْ...».
زائری که با این بینش به زیارت امامش میشتابد، مراقب چشم و زبان و گوش و ... خویش است تا مبادا در محضر آن امام تخلفی از او سر زند.
چه بسیارند کسانی که در لجنزار آلودگی به سر میبردند و یک زیارت مخلصانه و عاشقانه زندگیشان را دگرگون ساخته، متحول شدند و به دامن گلستان پاکی و عفاف روی آوردند.
روایات و زیارات سیدالشهدا
در بین زیارتها، زیارتهای سالار شهیدان که به مناسبتهای مختلف از امامان(ع) رسیده است حال و هوای دیگری دارد.
در زیارتهای آن حضرت، ایمان، عشق، وفاداری و ... موج میزند و زائر را بیاختیار به سوی آرمانهای بلند الهی سوق میدهد.
بر این اساس است که روایات فراوانی در ترغیب به زیارت آن امام شهید رسیده است.
این روایات را میتوان به چند گروه تقسیم کرد:
گروه اول روایاتی که زیارت را یک فریضۀ حتمی شیعه معرفی میکند، به عنوان نمونه:
«عَنْ ابی عبداللهِ(ع) لَوْ اَنَّ اَحَدَکُمْ حَجَّ دَهْره و لَمْ یَزُرْ الْحُسَیْنَ بنَ عَلِی(ع) کانَ تارِِکاً«حََقّاً» مِنْ حُقُوقِالله و حُقُوقِ رَسولِ اللهِ وَ اِنَّ حَقَّ الْحُسَینِ فَریضَةٌ مِنَ الله واجِبَةٌ عَلی کُل مُسْلِمٍ»
گروه دوم روایاتی است که زیارت سالار شهیدان(ع) را برابر با تمامی ارزشهای مقدس دین میداند. ارزشهائی همچون حجّ و عمره خانه خدا، آزادی بردگان و ... و در برخی روایات زیارت حضرت به عنوان «اَفْضَلَ الاَعمالِ» معرفی شده است.
گروه سوم روایاتی است که تشویق به زیارت سالار شهیدان در مناسبتهای مختلف مینماید: مانند، روز عرفه، روز عاشورا، ماه شعبان، ماه رجب و نیز در تمامی روزها.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 176 گروه چهارم روایاتی است که به شیعیان توصیه میکند برای گرفتن حاجات و رفع گرفتاریها به زیارت حضرت بشتابند.
گروه پنجم روایاتی است که ثواب و اجر فراوان زیارت سالار شهیدان را متذکر میگردد.
گروه ششم روایاتی است که آداب زائر ابیعبدالله الحسین(علیه السلام) را متذکر میشوند.
گروه هفتم: روایاتی است که عقوبت تارکین زیارت امام حسین(ع) را ذکر میکند آنان که میتوانند به زیارت حضرت بروند و کوتاهی میکنند.
گروه هشتم: روایاتی است که این همه اجر و ثواب را برای آنان میداند که «عارف به حق آن حضرت باشند.»
این بخش را میتوان مهمترین گروه از روایات زیارت سیدالشهدا معرفی کرد. زیرا تنها در صورت عرفان حق و مکتب و راه حضرت است که زیارت معنا پیدا میکند.
برخورد دشمنان اهل بیت(ع) با زیارت امام حسین(ع)
از آنجا که زیارت سالار شهیدان فریاد رسای کفرستیزی در طول قرون و اعصار است، پیوسته ستمگران از آن در هراس بودند آنها همیشه از روشن بودن چراغ پر فروغ نهضت عاشورا در وحشت بودند و میکوشیدند با تمامی توان این «مصباح هدایت» و «کشتی نجات» را خاموش سازند غافل از آنکه: «والله متم نوره و لوکره المشرکون». (سوره توبه)
چراغی را که ایزد برفروزد هر آن کس پف کند ریشش بسوزد
آنان میدیدند عشق سالار شهیدان آنچنان در دل و جان انسانها جا گرفته که حتی حرمسرای آنها را هم درنوردیده است تاریخ میگوید: «از جمله کسانی که برخورد فوقالعاده خشنی با تربت و بارگاه سالار شهیدان نموده است متوکل عباسی است. این دژخیم جبار، یهودی تازه مسلمان شدهای به نام «دیزج» را مأمور انهدام تربت حضرت ساخت. او نیز تربت و بارگاه حضرت و تأسیسات حوالی آنرا تا حدود 200 جریب منهدم ساخت. او ابتدا مأمورین مسلمان را برای این کار گمارد آنان وقتی به نزدیک تربت مطهر رسیدند دست از کار کشیدند و جرأت خرابی مزار حضرت را نداشتند.
او تعدادی یهودی برای این کار استخدام کرد و آنان با کمال شقاوت به نابودی تربت شریف حضرت پرداخته، آن را به آب بستند.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 177 آنگاه متوکل نگهبانان فراوانی را در مسیر بارگاه ملکوتی حضرت گمارد تا مردم را از زیارت آن حضرت بازدارند. این نگهبانان سنگدل زائران حضرت را دستگیر، شکنجه و اعدام میکردند.
از جمله زمینههای شدت عمل متوکل در این مورد این بود که متوکل مطلع شد یکی از افراد مخصوص حرمسرایش به زیارت سالار شهیدان رفته است. طبری در تاریخ خود در حوادث سال 236 هجری گوید:
«متوکل دستور داد تا قبر حسین بن علی(ع) و منازل اطراف آن را ویران نموده، آنجا را شخم زنند و بذر بپاشند و مؤکداً فرمان صادر کرد که کسی حق زیارت آن حضرت را ندارد.
رئیس شهربانی متوکل اعلان کرد که زائران حضرت تا سه روز دیگر مهلت دارند که حرم را ترک کنند وگرنه آنان را در زندان انفرادی محبوس خواهیم ساخت. به دنبال این اطلاعیه مردم از بارگاه حضرت فرار کرده و از زیارت حضرت بیم داشتند».
بر این اساس است که در روایات اهل بیت(علیهم السلام) اجر فراوانی برای زائرانی که با وحشت و خوف به زیارت حضرت بشتابند ذکر شده است.
گاه فشار دشمن در این زمینه به حدی میشد که از ناحیه مقدس امام زمان(ع) دستور صادر میشد که موقتاً زیارت را ترک کنند تا دشمنان نتوانند به کلی نیروهای شیعه را مستهلک سازند.
محتوای زیارت امام حسین(ع)
متون زیارتهای امامان معصوم(ع) که با سند معتبر از آن ذوات مقدسه در دسترس میباشد از غنیترین اسناد شناخت اهلبیت(ع) است. در این راستا زیارتهای سالار شهیدان(ع) از جایگاه ویژهای برخوردار است به خاطر اهمیتی که امامان شیعه(ع) برای این قیام الهی قائل بودند میکوشیدند تا در ضمن این زیارتها ابعاد مختلف آن را تبیین کرده و تصویری روشن از نهضت آن حضرت، برای تشنگان حقیقت عرضه کنند. در یک نگاه میتوان محتوای زیارتهای سیدالشهدا(ع) را در چند عنوان خلاصه کرد:
الف – معرفی امام حسین(ع) و جایگاه ویژۀ او در پیشگاه حضرت حق.
ب – نقش نهضت سالار شهیدان(ع) در احیای مکتب.
ج – ماهیت نهضت ابیعبدالله(ع).
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 178 د – معرفی سیمای ظلمتبار دشمنان حضرت.
هـ - ابراز تنفر از دشمنان، «تبری».
و – تجلیل و تکریم یاران وفادار حضرت.
الف – معرفی امام حسین(ع)
پیشوای شایسته این قیام الهی چهرهای است که آیینه تمام نمای عصارۀ جهان هستی، خاتم انبیا(ص) است.
او حسین(ع) است. حسینی که پیامبر(ص) او را از خود و خود را از او میداند «حسین منی و انا من حسین» آنچه بیش از همه به این قیام الهی قداست بخشیده است وجود چنین رهبری برای آن است. از جمله تعابیری که برای معرفی حضرت در زیارتهای مربوطه آمده است، تعبیر «نور» است.
«اشهد انک کنت نوراً فی الاصلاب الشامخة و الارحام المطهرة...»
«اشهد انک نور الله الذی لم یدفع و لا یدفع و انک وجه الله الذی لم یهلک و لا یهلک ابدا».
از زیباترین واژهها در مورد حضرت، واژۀ «نور» است.
با توجه به اینکه نور، لطیفترین موجود جهان ماده است و سرعت سیر آن بالاترین سرعتها و برکات و آثار آن در جهان ماده بیش از هر چیز دیگر است.
به طوری که میتوان گفت سرچشمۀ همۀ مواهب و برکات مادی نور است با توجه به اینها روشن میشود که واژۀ نور در مورد حضرت چقدر گویا و پرمعنی است.
در قرآن کریم بر ذات باریتعالی واژۀ «نور» اطلاق شده است.
«الله نور السموات و الارض»
خداوند نور آسمانها و زمین است.
نیز قرآن تشبیه به نور شده است:
«فالذین آمنوا و عزروه و نصروه و اتبعوا النور الذی انزل معه اولئک هم المفلحون».
«آنها که ایمان به پیامبر آوردند و او را گرامی داشتند و یاری کردند و از نوری که بر او نازل شده است پیروی کردند آنها رستگارانند».
آرِی، او به حق «نور» است. آنچنانکه ایمان و توحید نور است، او «نور» است. آنچنانکه قرآن و مکتب نورند. چرا که حسین با مکتب گره خورده است و مکتب وامدار اوست.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 179 و اینهمه برکات و آثار وجودی سالار شهیدان که او را به عنوان «نور خدا» جلوهگر ساخته است از آن رو است که با خدای «نور السموات و الارض» گره خورده است. خود را فانی در او ساخته و جز در راه رضای او گام نزده است. اگر بخواهیم کلمات زیارتهای حضرت را که بعنوان معرفی حضرت بیان شده ذکر کنیم سخن به درازا میکشد در این زمینه به همین مقدار بسنده میکنیم.
ب – نقش نهضت ابیعبدالله(ع)
دربارۀ نقش قیام سالار شهیدان(ع) تاکنون کتابها نوشته و سخنان فراوانی گفته شده است. در این زمینه نیز زیباترین کلام را زیارتنامهها دارند.
در بسیاری از زیارتنامههای حضرت میخوانیم «اشهد انک قد اقمت الصلوة و اتیت الزکوة و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر...»
مضمون این کلام این است که نماز وامدار حسین(ع) است که او نماز را برپا ساخت. اگر قیام خونینش نبود امروز نامی از نماز مطرح نبود. آری او اقامه کننده نماز تا پایان بشریت است.
اگر قیام او نبود مردم به وظائف مالی دینی خود واقف نمیشدند «و اتیت الزکوة» او بود که با قیامش دین را مطرح کرد تا مردم با ابعاد و زوایای مختلف دین آشنائی پیدا کنند اگر قیام او نبود دو واجب بزرگ الهی «امر به معروف و نهی از منکر» برای همیشه فراموش میشد. او با قیام خونینش این دو فریضۀ بزرگ را احیا کرد و به تمام شیفتگان مکتب آموخت که باید غیرت دینی داشت و تا آخرین نفر و آخرین نفس مدافع بی چون و چرای حریم دین بود.
در زیارتنامه دیگری از حضرت میخوانیم:
«اشهد انک قد بلغت و نصحت و وفیت و اوفیت و جاهدت فی سبیلالله...»
در این متن این نقشها برای حضرت بیان شده است:
1 – رساندن پیام اسلام ناب محمدی«ص» به قرون و اعصار «قد بلغت» او با حماسه خونین عاشورا علم زمین مانده اسلام را برافراشت و به حق که از مصادیق حقیقی «الذین یبلغون رسالات الله» شد.
آری، هر کجا نامی از خدا و مکتب است، آنجا حسین هست.
2 – نصح و خیرخواهی برای امت اسلام.
او با کمال دلسوزی راه نجات و سعادت را به امتها نشان داد و به آنان آموخت که قانون
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 180 سعادتشان کتاب خدا و حاکم به حق آنانند که فدای مکتب باشند، او نصح را در بالاترین مراتب انجام داد، خون پاک خویش و یارانش را نثار کرد تا نسل تشنه اسلام، اسلام را بیابد و با عمل به آن سعادتمند گردد.
3 – وفاداری به ایمان
او با قیام خونینش شیوه وفاداری به مکتب را آموخت «وفیت» او با ایثار خون خود و فرزندان و یارانش آموخت که پذیرش مکتب یک تعهد است و باید تا پای جان به آن وفادار ماند و او از وفاداران بود.
«من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوالله علیه...» او هم خود وفاداری کرد و هم شیوه وفاداری را آموخت «اوفیت»
4 – جهاد در راه خدا
او در راه خدا جهاد بیامان خود را آغاز کرد و با شهادت سرخ و خونین به انجام رساند تا به تمامی جهادگران راه حق مجاهدان فی سبیلالله بیاموزد که زندگی یعنی این!
«فانی لااری الموت الا السعادة و لا الحیاة مع الظالمین الا برما»
در معبد عشق جان فدا باید کرد یعنی به حسین اقتدا باید کرد
بی سر به لقای یار رفتن دینی است که اینگونه ادا باید کرد
در زیارت اربعین در مورد نقش قیام الهی سالار شهیدان میخوانیم «و بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهالة و حیرة الضلالة».
قیام سالار شهیدان انسانها را از «جهالت» به درآورد. جهالت در فرهنگ قرآن و معصومین الزاماً به معنای نادانی نیست جهالت به معنای کاری است که بر اساس خرد و عقل نباشد که البته یکی از مصادیق کارهای اینچنینی نادانی است.
تن دادن به زندگی اسارتبار در زیر چکمه ستمگران از مصادیق بارز جهالت است او خون خویش را ایثار کرد تا مردم از گرداب ذلت رهائی یابند.
دل بستن به دنیا و فریفته شدن به مظاهر آن از نمونههای روشن ضلالت و گمراهی است. او خود و یارانش را فدا کرد تا مردم از این گمراهی به درآمده و دل به معشوق و محبوب واقعی حضرت حق ببندند.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 181 ج – ماهیت نهضت ابیعبدالله(ع)
بخشی از محتوای زیارتهای سالار شهیدان را بیان ماهیت این نهضت الهی تشکیل میدهد.
در بسیاری از زیارتهای حضرت و نیز زیارتهای دیگر ائمه زیارت با سلام و درود بر انبیای بزرگ الهی، آدم، نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و پیامبر بزرگ اسلام(ص) شروع میشود.
به ویژه در زیارت وارث حضرت بعنوان وارث انبیا خوانده شده است.
السلام علیک یا وارث آدم صفوةالله
السلام علیک یا وارث نوح نبیالله
السلام علیک یا وارث ابراهیم خلیلالله
السلام علیک یا وارث موسی کلیمالله
السلام علیک یا وارث عیسی روحالله
السلام علیک یا وارث محمد حبیبالله
اینگونه زیارتها بیان کننده ماهیت حقیقی نهضت ابیعبدالله(ع) است. این زیارتها میآموزد که برای درست دیدن این نهضت باید از نهضت انبیا شروع کرد و نهضت سالار شهیدان را در امتداد این سلسه مقدس دید.
انگیزهها همان انگیزههای انبیا است، اهداف و روش همان، دوستان و دشمنان هم همان و ... و بالاخره این نهضت همان نهضت است با تفاوت زمان!
این تحلیل افشاگر بطلان تحلیلهائی است که میخواهند این قیام را یک قیام مادی قلمداد کرده و با تحلیل مارکسیستی از آن روح قیام را بیخاصیت سازند و به تعبیر شهید مطهری «روضه مارکسیستی» برای امام حسین(ع) بخوانند.
د – معرفی سیمای ظلمتبار دشمنان حضرت
بخشی از محتوای زیارتهای سالار شهیدان را ترسیم سیمای دشمنان نهضت حضرت است.
دشمنان این نهضت الهی همانها بودند که در برابر انبیای بزرگ ایستادند، ملأ، مترفین، عالمان دینفروش و در یک کلمه دنیاپرستان.
اینان در برابر انبیا ایستادند که محبت دنیا سراسر جانشان را فراگرفته بود. شما در این آیینه میتوانید سیمای دشمنان حضرت را ببینید.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 182 در زیارت اربعین سالار شهیدان میخوانیم:
«و قد توازر علیه من غرته الدنیا و باع حظّه بالارذل الادنی و شری آخرته بالثمن الا و کس و تغرطس و تردی فی هواء».
در این سخن «دنیاپرستی» مهمترین ویژگی دشمنان حضرت معرفی شده است.
واقعیات تاریخی نیز اثباتکنندۀ این حقائق است. در حالیکه یاران سیدالشهدا برای لقای دوست از هم پیشی میگرفتند و سراسر جانشان را عشق به حضرت حق پر کرده بود، در اردوگاه دشمنان حضرت صحبت معامله و بده – بستان بود. کشتن سیدالشهدا در برابر ملک ری!!
در حالیکه عزیزان خدا در خون غلتیده و در جوار ملکوت حق آرمیده بودند، در اردوگاه دشمن نزاع سر این بود که جایزه از آن کیست؟!! آیا از آن کسی که عزیزان خدا را بر زمین افکنده؟ یا کسی که سر از تنشان جدا ساخته؟!!
زهی پستی و رذالت!!
آری این سیمای همیشه یزیدیان تاریخ است فاعتبروا یا اولی الابصار!
هـ - ابراز نفرت از دشمنان حضرت
دیگر بخش محتوای زیارتهای سالار شهیدان ابراز تنفر از دشمنان حضرت است.
این ابراز تنفر در فرهنگ قرآن و روایات مصداق «تبری» است. تبری یعنی دشمنی با دشمنان خدا! و بیتردید مصداق بارز دشمنان خدا آنان بودند که در ستیز با فرزند رسول خدا(ص) برآمدند.
مگر او چه میگفت که او را کشتند؟ مگر او فریادی جز فریاد انبیای الهی را داشت؟!
و جایگاه تبری قبل از «تولی» است. چرا که ابتدا نفی است «لا اله» بعد اثبات «الاالله» که دیو چو بیرون رود فرشته درآید!
«تولای» تنها توحید نیست بلکه تبرای توأم با تولاست که توحید است! و زائر سالار شهیدان در زیارت این را میآموزد که اگر بخواهند حسینی زندگی کنند باید از تبرا شروع کنند، با دشمنان او در هر زمان بجنگند، آنگاه ابراز محبت کنند، که با این دو بال است که میتوانند پرواز کنند و در جوار سالار شهیدان سرفراز گردند.
اینکه در بسیاری از زیارتهای حضرت «لعن و نفرین» بر تمامی دشمنان حضرت میبینیم برای این است که مهمترین جلوه بیزاری از دشمنان حضرت «لعن» است.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 183 در زیارت اربعین میخوانیم:
«... فلعن الله من قتلک و لعن الله من ظلمک و لعن الله امة سمعت بذلک فرضیت به...»
در این ابراز تنفر و امثال آن که در زیارتها فراوان است تنها ابراز تنفر از قاتلان و ظالمان نشده است بلکه تنفری گسترده به گستردگی کل تاریخ از تمامی آنان که همدل و همراه قاتلان و ظالمان به حضرتاند شده است.
و – ابراز محبت به یاران حضرت
بخش دیگر محتوای زیارتهای سالار شهیدان ابراز ارادت به یاران با وفای حضرت است.
بیتردید یارانی که حضرت داشت، یارانی نمونه و ممتاز بودند و این شایستگی را داشتند که امام معصوم از آنها زیباترین تجلیلها را به عمل آورده است و میدانیم آنچنانکه کلام پیامبر تمامی بر اساس واقعیات است «انه لقول فصل و ماهو بالهزل»کلام دیگر معصومین نیز همین ویژگی را دارد. امام حسین(ع) شب عاشورا خطاب به یارانش فرمود:
«اما بعد فانی لااعلم اصحاباً اوفی و لاخیراً من اصحابی لا اهل بیت ابر و لا اوصل من اهل بیتی...»
من یارانی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم و اهل بیتی را بهتر و حقشناستر و برتر از اهل بیت خود نمیشناسم... و همان شب یاران حضرت با اعلان وفاداری مجدد به حضرت جلوهای دیگر از کلمات خود را به اثبات رساندند، یاران حضرت شب عاشورا آنچنان صحنهای از ایثار و فداکاری را ترسیم کردند که هیچ قلم و بیان و هیچ هنرمندی را یارای ترسیم آنهمه شکوه نیست:
شاها من ار به عرش رسانم سریر فضل مملوک این جنابم و محتاج این درم
گر بر کنم دل از تو و بردارم از تو مهر این مهر بر که افکنم آن دل کجا برم
نامم زکارخانه عشاق محو باد گر جز محبت تو بود شغل دیگرم
وقتی این تجلیل والای سیدالشهدا(ع) را در کنار گلهها، نفرینها و درد دلهای مولی علی(ع) و امام حسن(ع) از یارانشان میگذاریم، جایگاه والای یاران حضرت بیشتر آشکار میشود.
امام علی(ع) در بسیاری از موارد در نهجالبلاغه از برخی یارانش فوقالعاده مینالد و میگوید ای کاش شما را ندیده بوده و نمیشناختم شما را!
شما خون به دل من کردید! یا اشباه الرجال و لا رجال!
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 184 اینها نمونۀ اندکی از درد دلهای علی(ع) از یاران سست عنصر است نیز امام حسن(ع) که در این جهت از مولی علی(ع) مظلومتر بود بیشترین خیانتها را قبل از دشمنان، برخی از دوستان و یاران حضرت به وی روا داشتند.
من از بیگانگان هرگز ننالم که آنچه کرد با من آشنا کرد
بعضی از فرماندهان رده اول لشگر حضرت به او خیانت کردند و به معاویه پناهنده شدند. از میان همین به ظاهر یاران گروهی به قصد ترور و قتل حضرت به آن امام حمله کردند لیکن امام مجروح شد و از آن ترور جان سالم به در برد. آری این سیمای یاران امام مجتبی(ع) است!
البته ناگفته نماند که در میان یاران مولی علی(ع) انگشت شمار وفاداران و فداکارانی همانند یاران سیدالشهدا بودند مانند مالک اشتر، میثم تمار و ...
نیز در میان یاران امام مجتبی(ع) چهرههای وفادار همچون حجربن عدی و ... بودند لیکن تعدادشان بسیار اندک بود.
و این ترکیب از یاران با این کمیت و کیفیت اختصاص به سیدالشهدا(علیه السلام) داشت.
در بسیاری از زیارتهای سالار شهیدان به دنبال عرض ادب به ساحت مقدس حضرت و ابراز تنفر از دشمنان، سلام و درود بر یاران باوفایش آمده است، به عنوان نمونه در زیارت عاشورا میخوانیم:
السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابداً ما بقیت و بقی اللیل و النهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین(ع).
از جمله نکاتی که در مورد یاران ابیعبدالله(ع) در زیارتها میبینیم این است که از یاران حضرت به عنوان انصار خدا و رسول اکرم(ص) و علی(ع) و فاطمه(س) و امام حسن(ع) یاد شده است.
«السلام علیکم یا انصارالله، السلام علیکم یا انصار رسولالله، السلام علیکم یا انصار امیرالمؤمنین، السلام علیکم یا انصار فاطمه الزهراء(س)، السلام علیکم یا انصار ابیمحمد الحسنبن علی، السلام علیکم یا انصار ابی عبدالله(ع).
این تعابیر علاوه بر آنکه گویای مقام شامخ یاران حضرت است، نشاندهندۀ ماهیت نهضت
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 185 حسینی نیز میباشد که این نهضت همان نهضت رسولالله(ص) است و یاران این یاران آن که:
«الاسلام محمدی الحدوث و حسینی البقاء»
2 – شعر متعهد و نهضت عاشورا
از شیوههائی که امامان شیعه برای جاودانگی نهضت خونین سالار شهیدان به کار گرفتند تشویق و ترغیب شاعران متعهد به سرودن شعر دربارۀ امام حسین(ع) و مرثیهسرائی در عزای سالار شهیدان(ع) است.
«شعر از جلوههای بارز و لطیف روح انسانی است که نقش فوقالعاده در ابلاغ پیام دارد. شعر از قدیمیترین آفریدههای روح بشری است؛ نه تنها برای بیان، بلکه القای احساس و درک و تلقی. انسان روزی که خواست سخن را به رسالت بفرستد شعر را اختراع کرد. در حقیقت شعر را برای آن گفت تا خود در سخن خود پنهان گردد و به همه جا برود شعر را برای آن گفت تا احساس و فکر و اندیشۀ خویش را منتقل کند نه آنکه درباره آنها چیزی بگوید و چنانکه گفتهاند شعر پنهانترین رابطه را با ضمیر انسانی دارد».
به خاطر نقش ویژهای که شعر در گسترانیدن پیام دارد امامان شیعه از آنجا که میخواستند پیام انقلاب عاشورا تا ابدیت امتداد یابد تأکید ویژهای بر سرودن شعر و مرثیهسرائی در عزای سالار شهیدان داشتند. در این باره روایات بسیار است. ما به ذکر دو روایت بسنده میکنیم.
1 - «عن زید الشحام فی حدیث ان اباعبدالله(ع) قال لجعفر بن عفان الطائی: بلغنی انک تقول الشعر فی الحسین(علیه السلام) و تجید قال نعم فانشده فبکی و من حوله حتی سالت الدموع علی وجهه و لحیته ثم قال یا جعفر والله لقد شهدک ملائکة الله المقربون ههنا یسمعون قولک فی الحسین(علیه السلام) و لقد بکوا کما بکینا و اکثر و لقد اوجب الله لک یا جعفر فی ساعتک الجنه باسرها و غفرلک فقال الا ازیدک؟ قال نعم یا سیدی، قال ما من احد قال فی الحسین(علیه السلام) شعراً فبکی و ابکی به الا اوجب الله له الجنه و غفر له»
زید شحام روایت میکند که امام صادق(ع) به جعفر بن عفان طائی فرمود شنیدهام دربارۀ امام حسین(علیه السلام) شعر خوبی سرودهای؟ او گفت: بله و شعرش را خواند. امام و اطرافیانش گریستند، امام به حدی گریست که اشکها بر گونه و محاسن حضرت جاری شد. سپس فرمود: ای جعفر به خدا فرشتگان خدا شاهد تو بوده گفتارت را درباره امام حسین(ع) شنیدند آنها نیز همانند ما گریستند؛ سپس امام فرمود: میخواهی بیش از این بگویم. او گفت: بله، آقای من! حضرت فرمود:
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 186 هیچکس نیست که دربارۀ امام حسین شعری بگوید، بگرید و بگریاند مگر آنکه خداوند بهشت را بر او واجب کرده گناهش را میآمرزد.
2 - «عن ابی هرون المکفوف قال: قال لی ابوعبدالله(ع) یا اباهرون انشدنی فی الحسین(علیه السلام) فانشدته فقال انشدنی کما تنشدون (یعنی بالرقه) قال فانشدته: امرر علی... قال فبکی ثم قال زدنی فانشدته القصیدة الاخری قال فبکی فسمعت بکاه من خلف الستر فلما فرغت قال یا اباهرون من انشد فی الحسین شعراً، فبکی و ابکی عترة کتبت لهم الجنة و من انشد فی الحسین شعراً فبکی او ابکی خمسة کتبت لهم الجنة و من انشد فی الحسین شعراً فبکی و ابکی واحداً کتبت لهما الجنة و من ذکر الحسین عنده فخرج من عینه من الدمع مقدار جناح ذباب سحان ثوابه علی الله و لم یرض له بدو الجنته.
«ابی هرون مکفوف گوید، امام صادق(ع) به من فرمود: ای اباهرون برایم شعری درباره امام حسین(ع) بخوان؛ من خواندم (ولی امام دید به سبک سنتی و با حزن نخواندم) فرمود: همانگونه که در جمع خود میخوانید، بخوان (یعنی با حزن و سنتی). من قصیده «امرر علی...» را خواندم. حضرت گریست و سپس فرمود: بیشتر بخوان. من قصیده دیگری را خواندم، حضرت گریست و صدای گریۀ زنان پشت پرده را شنیدم وقتی از خواندن فارغ شدم، حضرت فرمود: هر کس درباره حسین(علیه السلام) شعری بسراید بگرید و ده نفر را بگریاند خداوند برای همگی آنان بهشت را مینویسد (مقرر میدارد). هر کس درباره حسین(ع) شعری بسراید بگرید و پنج نفر را بگریاند خداوند برای همگی آنان بهشت را مینویسد؛ هرکس درباره حسین(ع) شعری بسراید و یک نفر را بگریاند، خداوند برای خواننده و شنونده این شعر بهشت را مقرر میدارد و کسی که به یاد حسین(ع) قطره اشکی (هر چند به اندازه بال مگس) بریزد ثوابش با خدا خواهد بود و خداوند برای او کمتر از بهشت راضی نخواهد شد.
بر این اساس است که تاکنون شاعران متعهد شیعه هزاران شعر ارزشمند به زبانهای گوناگون، عربی، فارسی، ترکی و ... سرودهاند و همین اشعار بوده است که پیوسته نهضت حسینی را در دلها زنده و شاداب نگاهداشته است.
3 – مجالس عزای حسینی
از شیوههائی که امامان شیعه برای احیای مکتب عاشورا برگزیدند تشویق و ترغیب به برپائی مجالس سوگواری برای سالار شهیدان ابیعبدالله الحسین(ع) است.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 187 از آنجا که مکتب عاشورا عَلَم بزرگ مکتب و از اعظم شعائر اسلام ناب است برپائی مجالس حسینی مصداق بارز تعظیم شعائر است که در قرآن نشانه تقوای دل معرفی شده است:
«و من یعظم شعائر الله فانها من تقوی القلوب» (حج / 32)
و هر کس شعائر الهی را بزرگ بدارد این نشانه تقوی دلهاست.
درست است سیاق این آیات در مورد حج است لیکن آنچه در آیه آمده به عنوان یک قانون کلی است. شعائر جمع شعیره به معنی علامت و نشانه است و شعائر بمعنای نشانههای پروردگار است بر این اساس تمام برنامههائی که احیای مکتب را در پی داشته باشد شعائر الهی است و تعظیم آن نشانه تقوای دل است و مجالس حسینی از آن جمله است. برپایی مجالس حسینی در حقیقت احیای خط و راه و مکتب اهل بیت است که سمبل اسلام ناباند.
«فضیل بن یسار گوید: امام صادق(ع) فرمود آیا مجلس گرفته و مذاکره و گفتگو میکنید؟ گفتم: آری، امام(ع) فرمود: من اینگونه مجالس را دوست دارم. راه و مکتب ما را زنده نگهدارید، خدای رحمت کند کسی را که مکتب ما را زنده نگهدارد. ای فضیل! آن کس که مجلسی بپا کند و در آن راه و مکتب ما را احیا کند آن روزی که دلها میمیرند قلب و دل او زنده خواهد بود و نخواهد مرد.»
بر این اساس است که میبینیم شخص پیامبر اکرم(ص) بنیانگذار مجالس عزاداری برای سید مظلومان عالم ابیعبدالله الحسین(ع) است. پیامبر بزرگوار اسلام در روز ولادت امام حسین(ع)، در دوره رضاع و شیرخواری حضرت، در اولین و دومین سالگرد ولادت حضرت و نیز مناسبتهای مختلف در مجالس از مصائب آیندۀ سالار شهیدان امام حسین(ع) میگفت و امامان بزرگ شیعه (سلام الله علیهم اجمعین) نیز بر این امر مداومت داشته و گاه خود از مصائب جدشان یاد کرده به شدت میگریستند و میگریاندند.
ابن شبیب گوید روز اول محرم، محضر امام هشتم شرفیاب شدم حضرت فرمود:
«... یابن شبیب ان المحرم هو الشهر الذی کان اهل الجاهلیه فیها مضی یحرّمون فیه الظلم و القتال لحرمته فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبیها(ص) لقد قتلوا فی هذا الشهر ذریته و سَبَو نسائه و انتهبوا ثقله فلا غفر الله لهم ذلک ابداً یابن شبیب ان کنت باکیا لشی فابک للحسین بن علی بن ابی طالب(ع)...»
«ای فرزند شبیب محرم ماهی بود که حتی در جاهلیت حریم آن نگاه داشته شد اما این امت
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 188 حرمت ماه حرام را و حرمت پیامبر را نگاه نداشتند در این ماه نوادگان او را کشته، زنان را به اسارت گرفته، و زندگی آنها را به غارت بردند خدای نیامرزدشان! ای شبیب اگر میخواهی بر کسی بگریی پس برای حسین بن علی بن ابیطالب(ع) گریه کن...»
در این زمینه روایات فراوانی داریم که امامان ما در ماه محرم محزون بوده و خود مجلس عزا برپا کرده بر سید مظلومان میگریستند.
آری مجالس حسینی نقش فوقالعاده بزرگی در احیای نهضت عاشورا را داشتهاند. در این مجالس است که از آرمان بلند سالار شهیدان سخن گفته میشود و روح حماسه حسینی در جانها ریشه میدواند. در این مجالس است که معارف اسلام ناب محمدی(ص) مطرح شده مردم با مکتب آشنا میشوند.
در این مجالس است که توطئههای دشمنان اسلام بررسی شده و راههای مقابله با آنها مورد بررسی قرار میگیرد.
در این مجالس است که حسینیان پیمان وفاداری با سالار شهیدان میبندند.
انقلاب شکوهمند اسلامی ما یکی از گلهای معطر اینگونه مجالس است انقلاب الهی ما در مجالس عاشورا و محرم به بار نشست. مقاوت افتخارآمیز 8 ساله امت ما در جنگ تحمیلی از میوههای پرثمر همین مجالس بود.
در سایه این مجالس بود که جوانان عزیز ما مردانه به جبهه هجوم میآوردند و لرزه بر اندام دشمنان میانداختند. در سایه این مجالس بود که بازماندگان شهیدان درس صلابت، استواری، استقامت در راه هدف را از بازماندگان سید شهیدان میآموختند و در صحنه عمل آنرا به اجرا میگذاشتند.
نکته گفتنی در اینجا این است که همه باید تلاش کنیم که مجالس حسینی را آنگونه بر پا کنیم که حسینپسند باشد. برگزارکنندگان مجلس بیش از آنکه به زرق و برق و تدارکات مادی مجلس امام حسین(ع) بیندیشند به محتوا و کیفیت آن فکر کنند. بکوشند با دعوت از عالمان برجسته دین و اسلامشناسان آگاه، متعهد و انقلابی از مجالس حسینی به عنوان کلاس درسی برای ترویج فرهنگ اسلام ناب که روح نهضت حسینی است استفاده کنند.
گویندگان و وعاظ نیز بکوشند با مطرح کردن معارف اسلام شنوندگان خود به ویژه جوانان
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 189 عزیز را با مکتب آشنا سازند عزاداران عزیز نیز در پی فهم دین و معارف آن باشند. سینهزنی، حال و شور از اعظم قربات است، لیکن قطعاً باید این شور با شعور همراه شود که اگر خدای ناکرده بین این دو فاصله افتاد، آنگاه است که راهزنان فکر و اندیشه و اخلاق وارد میدان شده و این سرمایههای ارزشمند انسانی را به غارت میبرند.
امام خمینی(ره) و مجالس عزای حسینی
امام راحل(ره) تأکید ویژهای بر برپائی باشکوه مجالس عزای حسینی داشتند و بر این باور بودند که انقلاب شکوهمند اسلامی ما وامدار این مجالس است و تداوم آن از همین راه میباشد و حساسیت فوقالعاده دشمنان مکتب با مجالس امام حسین(ع) را گواه، حیاتبخش بودن این مجالس میدانستند در اینجا توجه شما را به بخشهائی از سخنان امام(ره) در این زمینه جلب میکنم:
«... ملت ما قدر این مجالس را بدانند، مجالسی است که زنده نگه میدارد ملتها را، در ایام عاشورا زیاد و زیادتر و در سایر ایام هم غیر از این ایام متبرکه، هفتههاست و جنبشها اینطوری هست. اگر بعد سیاسی اینها را اینها بفهمند، همان غربزدهها هم مجلس بپا میکنند، اگر چنانچه ملت را بخواهند و کشور خودشان را بخواهند. من امیدوارم که هر چه بیشتر و هر چه بهتر این مجالس برپا باشد...»
«... ملت ما را این مجالس حفظ کرده، بیخود نبود که رضاخان، مأمورین ساواک رضاخان، تمام مجالس عزا را قدغن کردند... میدیدند آنها که تا این مجالس هست و تا این نوحهسرائیهای بر مظلوم هست و تا آن افشاگری ظالم هست نمیتوانند برسند به مقاصد خودشان...»
«... شما گمان نکنید که اگر این مجالس عزا نبود و اگر این دستجات سینهزنی و نوحهسرائی نبود 15 خرداد پیش میآمد، هیچ قدرتی نمیتوانست 15 خرداد را آنطور کند مگر قدرت خون سیدالشهدا و هیچ قدرتی نمیتواند این ملتی که از همه جوانب به او هجوم شده است و از همه قدرتهای بزرگ برای او توطئه چیدهاند، این توطئهها را خنثی کند الا همین مجالس عزا...»
«... مجالس بزرگداشت سید مظلومان و سرور آزادگان که مجالس غلبۀ سپاه عقل بر جهل و عدل بر ظلم و امانت بر خیانت و حکومت اسلامی بر حکومت طاغوت است هر چه باشکوهتر و فشردهتر برپا شود و بیرقهای خونین عاشورا به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم هر چه بیشتر افراشته شود...»
«... مجالس عزا را با همان شکوهی که پیشتر انجام میگرفت و بیشتر از او حفظ کنید...»
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 190 «... مجالس سوگواری ائمه اطهار(علیهمالسلام) باید حفظ شود، اینها شعائر مذهبی ماست که باید حفظ شود اینها یک شعائر سیاسی است که باید حفظ شود...»
امام راحل(ره) ضمن آنکه تأکید فراوان بر روضه خواندن در مجالس حسینی داشتند، توصیه میکردند که در این مجالس مسائل اسلامی و مسائل روز بیان شود:
«... اهل منبر ایدهم الله تعالی کوشش کنند در اینکه مردم را سوق بدهند به مسائل اسلامی و مسائل سیاسی – اسلامی، مسائل اجتماعی – اسلامی و روضه را دست از آن برندارید که ما با روضه زنده هستیم...»
«... گویندگان پس از اینکه مسائل روز را گفتند روضه را همانطور که سابق میخواندند و مرثیه را همانطور که سابق میخواندند، بخوانند و مردم را مهیا کنند برای فداکاری...»
نیز آن حضرت تأکید بر جلوگیری از کارهای ناروا در مجالس عزای حسینی داشتند:
«... اینجا باید یک سخن هم در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام حسین بن علی(ع) به پامیشود بگوییم، ما و هیچیک از دینداران نمیگوئیم که با این اسم، هر کس هر کاری میکند، خوب است؛ چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و به نوبت خود از آن جلوگیری کردند. چنانچه همه میدانیم که در بیست و چند سال پیش از این عالم عامل بزرگوار مرحوم حاج شیخ عبدالکریم که از بزرگترین روحانیون شیعه بود در قم شبیهخوانی را منع کرد و یکی از مجالس بزرگ را مبدل به روضهخوانی کرد و روحانیون و دانشمندان دیگر هم چیزهائی که بر خلاف دستور دین بوده، منع کرده و میکنند...»
در همین راستاست که امام راحل(ره) در پاسخ به سؤالی پیرامون نظر آن حضرت در رابطه با قمهزنی، شبیهسازی و عزاداری و دستجات سینهزنی، فرمودند:
«در شرائط کنونی قمه نزنید و اما شبیهسازی اگر مشتمل بر محرمات نبوده و سبب تضعیف مذهب نباشد بلامانع است ولی در عین حال عزاداری افضل است و برپائی مجلس عزا بر سید مظلومان از افضل قربات است»
4 – گریه و اشک در عزای امام حسین(ع)
از شیوههائی که امامان برای جاودانگی نهضت سالار شهیدان به کار گرفتند، دعوت به گریه، گریاندن و حالت گریهکننده به خود گرفتن (تباکی) در عزای اوست. اشک حاصل مقدسترین و
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 191 معنویترین پیامی است که چیزی دیگر جایگزین آن نیست، آن کس که در عزای سید مظلومان جهان اشک میریزد با اشکش این پیام را دارد که من عاشق و شیفته بیقرار آن عزیز در خون تپیدهام و این خود بیعتی جاوید و استوار با امام حسین(ع) است. گریه و اشک در عزای سالار شهیدان، اعلان وفاداری به اهداف مقدس او و یاران وفاداراش میباشد. این اشکها اعلان جنگ با هر گونه مظاهر ظلم و ستم در هر عصر و زمان است. قطرههای اشک پیامآور هدفهاست. آنها که میخواهند بگویند با مرام امام حسین(ع) همراه و با هدف او هماهنگ و پیرو مکتب او هستند ممکن است این کار را با دادن شعارهای آتشین، با سرودن اشعار و حماسهها ابراز دارند. اما گاهی ممکن است آنها ساختگی باشد ولی آن کس که با شنیدن مصائب جانسوز عاشورا قطره اشکی از درون دل بیرون میفرستد، صادقانهتر این حقیقت را بیان میکند.
بر این اساس است که گریه و اشک از عناصر ثابت ابلاغ پیام خونین عاشورا بوده و پیوسته امامان بر آن تأکید و تشویق داشتند. در این باره روایات بسیار است ما به ذکر سه حدیث در این زمینه بسنده میکنیم:
1- در حدیثی از امامباقر(ع) میخوانیم: «کان علی بن الحسین(ع) یقول ایما مؤمن دمعت عیناه لقتل الحسین بن علی(ع) دمعه حتی تسیل علی خده بواه الله بها فیالجنه غرفاً...»
«هر مؤمنی که در عزای سالار شهیدان چشمش پر اشک شده بر گونهاش سرازیر گردد، خداوند او را در غرفههای بهشت جای خواهد داد.»
2- در روایتی از امامصادق(ع) میخوانیم: «ان البکاء و الجزع مکروه للعبد فی کل ما جزع ما خلا البکاء و الجزع علی الحسین بن علی(ع) فانه فیه مأجور»
«همانا گریه و ناله برای بنده ناپسند است برای هر چه که باشد، غیر از گریه و ناله بر سالار شهیدان که اجر دارد»
البته در اینجا گریه بر سالار شهیدان در برابر گریه بر مسائل مادی است که گریه در مسائل مادی ناپسند است ولی گریه در عزای سالار شهیدان مطلوب و پسندیده است نیز گریه از خوف خداوند و مانند آن.
3- در حدیثی از حضرت امامرضا(ع) میخوانیم: «فعلی مثل الحسین فلیبک الباکون فان البکاء علیه یحط الذنوب العظام»
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 192 «پس بر مانند حسین(ع) باید گریهکنندگان بگریند که گریه بر او گناهان بزرگ را از بین میبرد.»
از آنجا که نهضت خونین حضرت و شهادت جانگدازش از پیش، حتی قبل از ولادت حضرت مطرح بود، پیامبر بزرگوار اسلام(ع) و امام علی(ع) در هر مناسبتی که یادی از کربلا و مصائب امام حسین(ع) میکردند میگریستند و با ذکر مصائبش دیگران را نیز میگریاندند.
مرحوم شرفالدین گوید: «احادیث صحیح ما در مورد گریه پیامبر(ص) بر امام حسین(ع) متواتر است. حضرت در جایهای مختلف بر امام حسین(ع) گریسته است، در روز ولادت و قبل از آن، روز هفتم ولادت، در خانه فاطمه(ع) وقتی حسین(ع) در دامن فاطمه(ع) بود، به هنگامی که حسین(ع) را بر منبر خویش دید، در بعضی از سفرهایش گاه وقتی امام حسین(ع) را به تنهائی میدید میگریست، گلویش را میبوسید و اشک میریخت، وقتی حسین(ع) را شاد میدید میگریست و به هنگامی هم که او را محزون مییافت گریه میکرد حتی در روایت صحیح آمده است که آدم، نوح، ابراهیم، اسمعیل، موسی، عیسی، زکریا، یحیی، خضر و سلیمان نیز بر او گریستهاند تفصیل این مطلب را باید در جایگاه خود در کتابهای حدیثی دید».
امام خمینی(ره) و گریه بر سالار شهیدان
امام راحل برای گریه بر سالار شهیدان امام حسین(ع) ارج بسیار زیادی قائل بودند و آنرا عامل بقاء نهضت میدانستند:
«... گریه کردن بر شهید، نگهداشتن، زنده نگهداشتن نهضت است. اینکه در روایت هست که کسی که گریه کند یا بگریاند یا به صورت گریهدار خودش را بکند این جزایش بهشت است این برای این است که حتی آنی که با صورت گریهدار خودش را چیز میکند، صورتش را یک حالت حزن به خودش میدهد و صورت گریهدار به خودش میدهد، این نهضت را دارد حفظ میکند، این نهضت امام حسین سلامالله علیه را حفظ میکند، ما تا ابد هم اگر برای سیدالشهدا گریه بکنیم، برای سیدالشهدا نفعی ندارد. برای ما نفع دارد همین نفع دنیائیاش را حساب کنید، آخرتش سر جای خودش. همین نفع دنیائیش را حساب کنید و همین جهت روانی مطلب را که قلوب را چطور به هم متصل میکند...»
«... مسئله، مسئله گریه نیست؛ مسئله، مسئلۀ تباکی نیست؛ مسئله، مسئلۀ سیاسی است که ائمه با همان دید الهی که داشتند، میخواستند که این ملتها را با هم بسیج کنند و یک پارچه کنند از راههای
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 193 مختلف، اینها را یکپارچه کنند تا آسیبپذیر نباشند...»
امام راحل نمونهای از مبارزه با ستمگران در قالب اشک را چنین بیان میکنند:
«حضرت باقر سلامالله علیه وقتی که میخواستند فوت کنند وصیت کردند که ده سال ظاهراً که در منا اجیر کنند کسی را، کسانی را که برای من گریه کنند. این چه مبارزهای است، حضرت باقر(ع) احتیاج به گریه داشت؟ حضرت باقر میخواست چه کند گریه را، آن وقت هم در منا چرا؟ ایام حج و منا این همین نقطه اساسی، سیاسی، روانی، انسانی است که ده سال در آنجا گریه کنند. خوب مردم میآیند، میگویند چه خبر است، چیست؟ میگویند این اینطور بود این توجه میدهد، نفوس مردم را به این مکتب و ظالم را منهدم میکند و مظلوم را قوی میکند...»
5- سجده بر تربت حسین(ع)
دیگر شیوهای که امامان شیعه(ع) برای احیاء نهضت عاشورا برگزیدند دعوت و توصیه به سجده بر تربت سالار شهیدان ابیعبدالله الحسین(ع) است.
سجده بر تربت امام حسین(ع) سجده بر تربت آزادگی، عشق به خدا، ایثار و فداکاری در راه دین است. سجده بر تربت سالار شهیدان یادآور خاطرات فداکاران راه حق و تجدید عهد با آن شهیدان است.
تربت پاک تو کآزادگی آموزد و عشق سرمه دیده صاحبنظرانست هنوز
این تربت به پاس فداکاری سید مظلومان و آزادگان حسین(ع) از آغاز مورد تکریم ویژه نبیاکرم(ص) و مولی علی(ع) بوده است بارها پیامبر این تربت را بوئیده و بوسیده است.
در روایتی آمده است که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از بوئیدن خاک کربلا بر آن تربت مقدس اشک ریخت و فرمود «طوبی لک من تربة» خوش به حال این تربت.
در روایات ما آمده است که امامان شیعه عنایت داشتند که بر تربت امام حسین(ع) سجده کنند.
در روایتی که معاویة بن عمار روایت میکند آمده است:
«کان لابی عبدالله(ع) خریطه دیباج صفراء فیها تربة ابی عبدالله(ع) فکان اذا حضرته الصلاة صبه علی سجادته و سجد علیه ثم قال(ع) ان السجود علی تربة ابی عبدالله(ع) یخرق الحجب السبع»؛
امام صادق(ع) کیسهای زرد رنگ داشت که مقداری از تربت امام حسین(ع) در آن بود، به هنگام نماز آن را بر روی سجاده مینهاد و بر آن سجده میکرد و میفرمود سجده بر تربت امام حسین حجابهای
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 194 هفتگانه را میدرد و سبب قبولی نماز در پیشگاه حضرت حق میگردد.
در روایت دیگری میخوانیم: «کان الصادق(ع) لایسجد الا علی تربة الحسین(ع) تذللاً و استکانة الیه»؛ امام صادق(ع) بر چیزی جز تربت امام حسین(ع) سجده نمینمود و این به خاطر ابراز تذلل و فروتنی در مقابل خداوند بزرگ بود.
بر اساس این روایات است که فقهای بزرگ شیعه فتوی به استحباب سجده بر تربت سالار شهیدان دادهاند.
دانشمند بزرگ شیعه مرحوم کاشف الغطاء در این زمینه گوید: «شاید رمز اینکه شیعه سجود بر تربت امام حسین(ع) را مستحب و افضل میداند این باشد که علاوه بر دلایل مذکور و روایاتی که در مورد فضیلت تربت کربلا رسیده است و علاوه بر اینکه تربت کربلا از نظر نظافت و پاکیزگی نسبت به سایر زمینها و فرشهایی که غالباً به غبار و انواع میکروبها آلودهاند؛ علاوه بر آن، از جهت اهداف عالیه و مقاصد والا، بهتر است بر تربت کربلا سجده نمود، زیرا وقتی نمازگزار پیشانی خود را به هنگام نماز بر روی چنین تربت مقدسی قرار دهد فداکاریهای آن پیشوای بزرگ و اهل بیت آن حضرت و اصحاب ایشان را در مسیر عقیده و اصول اسلام و سرکوبی ستم و فساد و استبداد، به خاطر میآورد».
سخن در این زمینه را با گفتاری از علامه بزرگوار امینی به پایان میبریم:
«آیا سجده نمودن بر تربت (حسین(ع)) که در برگیرندۀ درس دفاع و حمایت از دین خدا و مقدسات آن و ناموس اسلام است، در مسیر تقرب به خدای بزرگ و جلب رضای وی و مقام خضوع و بندگی در مقابل آفریدگار جهان مناسبتر نیست؟
آیا سجده بر سرزمینی که رمز عظمت و بزرگواری و کبریای الهی و اسرار بندگی و فروتنی در برابر خدای بزرگ در بالاترین مرتبهای را دربردارد، از سجده بر زمین سازگار نیست؟
آیا سزاوار نیست بر تربتی که نشانههای توحید و فداکاری در آن راه میباشد سجده نماییم؟
تربتی که ما را به سوی مهربانی، ترحم ضمیر، شفقت و عطوفت فرامیخواند.»
این بود عمدهترین شیوههایی که امامان شیعه برای احیای عاشورا، و فرهنگ آن که فرهنگ ذلتناپذیری، ایثار، فداکاری در راه دین است.
به امید آن که عاشورایی زندگی کنیم و حسینی بمیریم.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 195
پای نوشتها:
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 196
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 197
منابع و مدارک
اسم منابعی که پس از قرآن کریم در این مورد استفاده قرار گرفته عبارتند از:
1- الارض و التربة الحسینیه تألیف کاشف الغطاء
2- احقاق الحق تألیف قاضی نورالله شوشتری
3- اعیان الشیعه تألیف سیدمحسن امین
4- الامالی تألیف سید شیخ صدوق
5- بحارالانوار تألیف علامه مجلسی
6- تاریخ طبری تألیف طبری
7- تفسیر الدرالمنثور تألیف سیوطی
8- تفسیر المیزان تألیف علامه طباطبائی
9- تفسیر مجمعالبیان تألیف طبرسی
10- تفسیر نورالثقلین تألیف عبدعلی حویزی
11- حماسه حسینی تألیف شهید مطهری
12- دراسات و بحوث فی التاریخ و الاسلام تألیف علامه مرتضی
13- رجال نجاشی تألیف نجاشی
14- سیر اعلام النبلاء
15- سیرتنا و سنتنا تألیف علامه امینی
16- السجود علیالارض تألیف احمدی میانجی
17- شرح نهجالبلاغه تألیف ابنابیالحدید معتزلی
18- صحیفه امام، دوره 22 جلدی، تألیف امام خمینی(ره)
19- عبرات المصطفین تألیف محمودی
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 198 20- عیون اخبار الرضا تألیف شیخ صدوق
21- عوالم العلوم و المعارف تألیف بحرانی
22- الغدیر تألیف علامه امینی
23- کاملالزیارات تألیف ابنقولویه
24- کشف الدرثیاب تأْلیف سید محسن امین
25- کنز العمال تألیف متقی هندی
26- میزان الحکمة تألیف محمدی ریشهری
27- المقدمة الزاهرة تألیف شرفالدین
28- مغازی تألیف واقدی
29- نهجالبلاغه تألیف سیدرضی
30- وسائل الشیعه تألیف حر عاملی
31- وفاءالوفاء تألیف سمهودی
نیز برخی از کتابهای دیگر که نام آنها را در پاینوشتها آوردهایم.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 199