مقتل نگاری در آیینۀ تاریخ
محمود یزدی مطلق
السلام علیک یا اول قتیل من نسل خیر سلیل من سلاله ابراهیم الخلیل صلی الله علیک و علی ابیک اذ قال فیک: قتل الله قوماً قتلوک
موضوع بحث ما مقتلنگاری در آئینه تاریخ است، چنان که از نامش پیداست، گفتاری است بسیار مفصل که شامل معرفی بیش از یک هزار اثر در این زمینه میباشد. به زبان پارسی و تازی از شیعه و سنی با مباحث جنبی که تحقیقی گسترده و زمانی طولانی را میطلبد. که در اینجا به کلیاتی از آن اشاره میشود:
این بحث شامل سه بخش میباشد به شرح ذیل:
بخش اول: مقتلنگاری
مقتل نویسی عبارت است از ثبت روایات و قصص شهادت اما حسین(علیهالسلام) و یارانش و توصیف واقعه حزنانگیز کربلا به منظور تبیین و تداوم بخشیدن مکتب تشیع از نسلی به نسل دیگر.
علیهذا، مقتلخوانی و یا به عبارت دیگر، مرثیهخوانی و عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) و گریستن بر آن حضرت و گریاندن و به سوگ نشستن آن بزرگوار هم عبارت خواهد بود از بیان این فاجعه مولمه به خاطر اهدافی که بعداً به آن اشاره خواهد شد.
تاریخ مقتلنگاری همزمان با ظهور واقعه کربلا شروع شده و همچنان ادامه دارد. شیخ الطایفه، محمد بن حسن طوسی متوفی 460 هـ.ق در کتاب الفهرست، ما را از کتابی به نام «مقتل الحسین(ع)» خبر میدهد که توسط اصبغ بن نباته که از خواص اصحاب حضرت علی بن
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 97 ابیطالب(ع) بوده است و بعد از آن حضرت هم در قید حیات بوده تألیف شده است. اسماعیل پاشا بغدادی از: مقتل الحسین(ع) تألیف جابر بن یزید جُعفِی متوفی 128 هـ.ق نام برده است. ابن ندیم از چهار کتاب به نام «مقتل الحسین(ع)» یاد کرده است به شرح ذیل:
1- مقتل ابو مخنف، لوط بن یحیی بن سعید بن مخنف بن سلیم ازدی که جد ابومخنف یعنی مخنف بن سلیم از اصحاب حضرت علی(ع) بوده و از پیامبر اکرم(ص) روایت کرده است.
2- مقتل الحسین بن علی(ع) تألیف ابوالفضل نصر بن مزاحم مِنقَری متوفی 157 هـ.ق
3- مقتل الحسین(ع) تألیف ابوعبدالله محمد بن عمر واقدی شیعی متوفی 207هـ.ق
4- مقتل الحسین بن علی(ع) ابو عبدالله محمد بن زکریا بن دینار غلابی.
شیخ طوسی علاوه بر آنچه ذکر شد، نام نه کتاب دیگر را به عنوان مقتل الحسین(ع) ذکر کرده است و خود نیز کتابی تألیف داشته موسوم به مقتل الحسین(ع).
شیخ منتخبالدین (قرن پنجم) از «مقتل الحسین(ع)» نام میبرد که تألیف سید نجمالدین محمد بن امیر کآبن ابیالفضل جعفری قوسبینی است. (قوسبینی. کِآ =کیا)
در قرن ششم هجری یکی از شاگردان جارالله زمخشری موسوم به ابوالمؤید موفق خوارزمی متوفی 568 هـ.ق مقتل خوارزمی را نوشت.
ابیالقاسم محمود بن مبارک متوفی 592 هـ.ق مقتل الامام الحسین بن علی(ع) را نوشت.
تا این که در قرن دهم هجری به روزگار سلطنت سلطان حسین بایقرا در هرات، ملاحسین واعظ کاشفی متوفی 910 هـ.ق گویا اولین مقتل را به زبان فارسی نوشت به نام «روضة الشهداء» در سال 908 هـ.ق بنام میرزا مرشدالدین عبدالله نوۀ دختری سلطان حسین میرزا و پس از او محمد بن سلیمان بغدادی متخلص به «فضولی» متوفی 968 هـ.ق کتاب روضة الشهداء را به زبان ترکی ترجمه کرد و به نام«حدیقة السعداء» مرسوم داشت.
صاحب ریاض العلماء در قرن دوازدهم هجری از شش کتاب بنام «مقتل الحسین(ع)» یاد کرده است. و سید اعجاز حسین کنتوری تعداد نه کتاب را که موسوم به مقتل الحسین(ع) میباشد در فهرست خود آورده. و صاحب ذریعه بالغ بر هفتاد «مقتل ابی عبدالله الحسین» را معرفی کرده است.
خلاصه آنکه حادثۀ جانسوز عاشورا از همان آغاز تاکنون بر تارک تاریخ ثبت شده و در هر
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 98 دورهای با بازنویسی مجدد یاد آن واقع تجدید و گوشهای از حقایقش آشکار میگردد.
بخش دوم: مقتلخوانی
باید گفت که مرثیهخوانی و بیان حکایت شهادت امام حسین(ع) و یارانش از روزگار رسول خدا معمول گشته است و شیعه این درس را از رهبر عالیقدر اسلام آموخته، چون به موجب اسناد و مدارک تاریخی معتبر و موجود در منابع خاصه و عامه، جبرئیل برای رسول خدا مرثیه خواند و از حادثه کربلا خبر داد و آن حضرت گریه کرد، و پیامبر اکرم(ص) نیز جهت فاطمه(س) و علی(ع) از شهادت فرزندش حسین(ع) خبر داده است و گریه کردند. ابنعساکر متوفی 571 هـ.ق چنین میگوید:
«عن ام الفضل بنت الحارث، انها دخلت علی رسول الله صلی الله علیه و سلم فقالت: یا رسول الله انی رأیت حلماً منکراً اللیلة. قال: و ما هو؟ قالت: انه شدید. قال: و ما هو؟ قالت: رأیت کأن قطعة من جسدک قطعت و وضعت فی حجری!! قالت: فقال رسول الله(ص): رأیت خیراً، تلد فاطمة ان شاء الله غلاماً فیکون فی حجرک. قالت: فَوَلَدَت فاطمة الحسین فکان فی حجری کما قال رسول الله(ص) فوضعته فی حجره. ثم حانت منی التفاته فاذا عینا رسول الله تهریقان الدموع. قالت: قلت یا رسول الله بأبی انت و امی مالک؟ قال: أتانی جبرئیل علیه السلام و اخبرنی ان امتی ستقتل ابنی هذا. فقلت هذا؟ قال: نعم آتانی بتربة من تربته حمرا.» البته ابنعساکر در همین زمینه، روایات متعددی نقل کرده است.
تمام امامان پاک علیهم السلام بر مصیبت حسین(ع) گریستهاند و پیروان خود را بر بزرگداشت عاشورا وادار کردهاند.
علاوه بر این در روایات ائمه معصومین علیهم السلام ثواب زیادی برای عزاداری حضرت سیدالشهدا و اصحاب گرامیش و گریه کردن بر آن حضرت تعیین شده است که مرحوم علامه مجلسی بخشهایی از این روایات را گرد آوردهاست.
از این روی شیعه به پیروی از پیشوایان مذهبی خود، پیوسته به روضه و روضهخوانی و عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) ابراز علاقه کرده است. چون این سنت حسنه، از متن اسلام جوشیده است و از آن جدا نبوده و جدا هم نخواهد شد.
محدثین به نقل احادیث مرویه از معصومین در این باب در حلقات درس خویش میپرداختند، شعرا و ادبا عرب و عجم، ترک زبان و هندی زبان خاموش ننشستند و به یاد فاجعه کربلا و رثای
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 99 اباعبدالله الحسین(ع) و فضائل اهلبیت(ع) قصائدی سرودند از جمله: فرزدق، همام بن غالب متوفی 110 هـ.ق کمیت بن زید اسدی متوفی 126 هـ.ق، سید اسماعیل حمیر متوفی 173 هـ.ق، دعبل بن علی خزاعی متوفی 246هـ.ق. پیشوای شافعیان محمد بن ادریس شافعی متوفی 204 هـ.ق که مراثی متعددی درباره حضرت امام حسین(ع) دارد و برخی از آنها را سید جلیل احمد بن محمد بن احمد خافی حسینی در کتاب «التبر المذاب فی بیان ترتیب الاصحاب» آورده است و از آن جمله است، قصیدهای که با این مطلع شروع میشود:
تأوّه قبلی و الفؤاد کئیب و ارَّق نومی فالسهاد عجیب
متأسفانه نگارندۀ این سطور تاکنون از نسخه خطی کتاب «التبر المذاب...» اطلاعی حاصل نکرده است. جز آن که در دانشگاه تهران ضمن مجموعه شماره 7507 صفحه 298 بندی از این کتاب نقل شده است. و کتابنامه دانشوران تنها به نام آن اکتفا کرده است. صاحب بن عباد متوفی 385 هـ.ق وزیر معروف و شاعر آل بویه اشعاری در مدح اهلبیت و رثاء امام حسین(ع) در ضمن مناقب دارد که در اعیان الشیعه آمده است.
ابوزید محمد بن علی غضایری رازی متوفی 436 هـ.ق که قاضی نورالله شوشتری او را جزو شعرای عجم دانسته و قطعهای از اشعار او را که در مدح پنج تن(ع) است ذکر کرده:
مرا شفاعت این پنج تن بسنده بود که روز حشر بدین پنج تن رهانم تن
بهین خلق و برادرش و دختر و دو پسر محمد و علی و فاطمه و حسین و حسن
آیا کسی که شدی معتصم به آل رسول زهی سعادت تو لاتخف و لاتحزن
در قرن ششم شاعر علایقدر و عارف بزرگ و استاد مسلم شعر فارسی حکیم سنائی غزنوی و قوامی رازی و دیگران قطعاتی به یاد امام حسین(ع) و یارانش سرودهاند و در سدههای هفتم و هشتم هجری شاعر بزرگ پارسی گوی سیف فرغانی در زمینه فاجعه کربلا قطعهای سروده که هنوز هم میان دوستداران امام حسین(ع) معمول است:
ای قوم درین عزا بگریید بر کشتۀ کربلا بگریید
با این دل مرده، خنده تا چند امروز درین عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل به اشک چون در بر گوهر مرتضی بگریید
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 100 با نعمت عافیت بصد چشم بر اهل چنین بلا بگریید
دل خستۀ ماتم حسینید ای خستهدلان هلا بگریید
در ماتم او خمش مباشید یا نعره زنید و یا بگریید
تا روح که متصل به جسم است از تن نشود جدا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت یک دم ز سر صفا بگریید...
در قرن نهم هجری ابن حسام خوسفی و در قرن دهم محتشم کاشانی و دیگران اشعار معروفی سرودند.
بیشتر این اشعار در مجالس سوگواری خوانده میشد و دوستداران اهلبیت میگریستند. در عهد صدارت افضل بن بدرالدین، در مسجد حسینی قاهره، بوریا فرش میشد، شعرا مرثیههایی را که به یاد مظلوم کربلا و شهادت امام حسین(ع) سروده بودند، در میان ناله و زاری مردم میخواندند. در عراق عرب، ری، خراسان و دیگر بلاد اسلامی مراسم سوگواری باشکوهی تشکیل میشد. عبدالجلیل قزوینی نام گروهی از بزرگان حنفی مذهب را آورده که در روز عاشورا، عزاداری میکردند و حکایات جالبی در این زمینه نقل کرده است.
بخش سوم: هدف از مقتلنگاری و مرثیهخوانی چیست؟
هر منصفی که به خطبهها و سخنان امام حسین(ع) و یارانش از آغاز نهضت تا لحظه شهادت و به گفتار اسیران کربلا از عصر عاشورا تا مراجعت به مدینه دقت کند. اهداف عالیۀ این مبارزان راه خدا را درخواهد یافت.
در مقتلنگاری و مرثیهخوانی عاشورا، تبیین این هدفها و تحکیم و استمرار بخشیدن به آنها منظور بوده و هست که سرفصل برخی از آنها به شرح ذیل میباشد:
1- اجتماع دوستداران اهلبیت(ع) در مجالس عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) فرصت مناسبی است تا تعهد خویش را نسبت به امر عقیدتی و مذهبی خویش تجدید و تحکیم کنند.
2- تشکیل مجالس باشکوه عاشورای حسینی، خود عامل مهمی است در ایجاد و تحکیم وحدت میان یک جامعه اسلامی.
3- شرکت در مجالس عزای حسینی و گریه کردن بر فاجعۀ عظمای کربلا، خود بازتابی است از یک جامعۀ رو به رشد در قبال سنن نامعقول جامعۀ به غفلت کشیده شده، چون در سنن نامعقول،
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 101 هیچگونه محتوای فکری و عاطفی وجود ندارد، و زیان این امر بر هیچ عاقلی پوشیده نیست.
4- وقایع عاشورا و خطابههای آتشین رزمندگان و اسیران، حاوی مجموعهای از عقاید تشیع و آرا فلسفی ناب و کلامی و عرفانی میباشد. در این خطابهها به مسئولیت فرد و جامعه نسبت به اعمال و رفتارش اشاره شده است و به خوبی نشان دادند که این مبارزه بر اساس اصل عدل و حسن و قبح عقلی استوار است.
5- در قیام عاشورا، از اصل اختیار و آزادی، حریت و استقلال انسان دفاع شده است و با اندیشۀ جبر و پوچی مبارزه شده است.
6- نهضت عاشورا بر پایه لعن ظلم و مخالفت با ظالم که از اصل «تبری» نشأت گرفته است مبتنی میباشد و عاشورائیان پیوسته با مفاسد اجتماعی مبارزه میکنند.
7- گریه کنندگان بر امام حسین(ع) پیوسته در جستجوی انسان برتر و فضیلت اجتماعی و آرزوهای بزرگ و بالاخره مفهوم بخشیدن به زندگی هستند.
8- در عاشورا، شفاعت و شفاعتخواهی مطرح است که از ویژگیهای تشیع است.
9- تعلیمات عاشورا، ناظر به واقعگرائی فلسفی و توبه و رجوع الی الله و بازگشت به اصل خویش و نیل به وصول حق است.
10- عاشورا عامل مؤثری است جهت اقامۀ نماز و تمشّی احکام دین.
1- عاشورا تأکیدی است بر حفظ آداب دینی از قبیل حلّیتخواهی از دیگران قبل از مرگ، وصیت کردن، توبه کردن، تلاوت قرآن، روزه داشتن، امر به معروف و نهی از منکر، دعا کردن در هر حال، فی الشدة و الرخاء، وفای به عهد، صداقت و...
12- عاشورا، مکتب عشق است و عرفان و بیرون آمدن از خود فراموشی و گام نهادن به دریای نور و صفا و وضو گرفتن از چشمه عشق.
هر چه گویم عشق از آن باشد فزون مطلقست از کیف و کم و چند و چون
راست گویم عشق مصداق حق است در حقیقت عشق حق مطلق است
گرچه مطلق لیک اصل و مصدر است بر نبوت بر ولایت سرور است
زین سبب فرمود فخر عالمین که حسین است از من و من از حسین
13- عاشورا نشان داد که شهامت و فداکاری و از خودگذشتگی زنان در دفاع از حق، تا چه
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 102 حد میتواند در پیشبرد اهداف عالیه امام(ع) کمک رساند.
14- در بعد اجتماعی، عاشورا نیز نقش مهمی داشته است، چون میبینیم تجدید خاطرۀ عاشورا بصورت یک عمل میهنپرستانه در ایران درآمد و موجب شد تا کشور در برابر عثمانیهای متجاوز و ازبکها، متحد و یکپارچه شود.
نهضت مناقبیان که در قرن چهارم و پنجم در عراق و طبرستان بودند در کوی و برزن و بازار مدح ائمه اطهار را میخواندند و در آنها به برخی از اصول عقاید خویش اشاره میکردند، از جمله تنزیه باری تعالی، عدل، توحید، عصمت ائمه اطهار، معجزات آنها و داستان جنگهای آنان، کتاب «النقض» منبع خوبی است پیرامون این موضوع.
15-عاشورا، عامل مهمی شد در پدید آوردن یک حرکت فرهنگی، هزاران ادیب و شاعر و مورخ و محدث و... به بیان واقعه کربلا پرداختند و هر یک از خود آثاری بدیع و ارزنده پدید آورند.
16- عاشورا، منشأیی شد تا مردان و زنان خیراندیش و نیکوکار به تأسیس بنگاههای خیریه اقدام کنند، به فقراء اطعام نمایند، هزاران تکیه و حسینیه در نقاط مختلف بلاد اسلام بسازند و موقوفاتی برای آنها تعیین کنند، سقّاخانهها و آبانبارها بسازند و...
17- عاشورا، الهامبخش هنر مذهبی گردیده است و خلاقیتها در این زمینه شکوفا شد، تصویرها و نقاشیها بر کاشیکاریها و در کتابها و در و دیوارها و غیره به صورتی بسیار پدید آمد.
و صدها آثار و فوائد دیگر که این مختصر گنجایش ذکر آنها را ندارد.
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 103
مجموعه مقالات دومین کنگره بین المللی امام خمینی (س) و فرهنگ عاشورادفتر 3صفحه 104