وقف یکی از موضوعاتی هست که هم بخش حقوقی و فقهی دارد و هم بخش اقتصادی دارد و هم آثار تربیتی و اخلاقی دارد و لذا دارای ابعاد مختلف و گوناگون فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی است.
عاشورا تجلیگاه سترگ رخ نمود بالاترین و والاترین ارزشها و تعالیم متعالی انسانی و اجتماعی است که مردمان را همواره به شناخت آن تعالیم و ارزشها و باور به آنها و تعهد نسبت به آنها و زندگی با آنها، فرا خوانده است و فرا خواهد خواند؛ ... امام خمینی براساس آموزه های دینی و با استناد به سیره معصومین (ع) بنیانگذار نهضت عظیمی شد که برگرفته از نهضت حسینی(ع) بود. سرباز زدن از صلح و سازش و عزت خواهی، امر به معروف و نهی از منکر، تشکیل حکومت اسلامی، ادای تکلیف الهی از انگیزه های اساسی امام (س) در انقلاب اسلامی بوده است.
تمام انبیا برای اصلاح جامعه آمده اند، تمام. و همۀ آنها این مسئله را داشتند که فرد باید فدای جامعه بشود. فرد هرچه بزرگ باشد ـ بالاترین فرد که ارزشش بیشتر از هر چیز است در دنیا ـ وقتی که با مصالح جامعه معارضه کرد این فرد، باید فدا بشود. سیدالشهدا روی همین میزان آمد، رفت و خودش و اصحاب و انصار خودش را فدا کرد؛ که فرد باید فدای جامعه بشود، جامعه باید اصلاح بشود؛ لِیَقُومَ النّٰاسُ بِالْقِسْط[1]، باید عدالت در بین مردم و در بین جامعه تحقق پیدا بکند.
قیام و حرکت امام حسین (ع) با آن اهمیت، بدون زینب (س) و نقش وی نتیجه نمی داد، اگر کاروان سالار اسیران صفحه دیگر حادثه عاشورا را به عهده نمی گرفت.... امام خمینی (س)، پیام عاشورا را زنده نمود و حجّت و تکلیف الهی را بازگو کرد تا هر که را در سر شور حسین است و در دل نور ایمان، بپا خیزد. حماسه 12 محرم (15 خرداد 42) و حبس و حصر منادی نور در بند و حصار ظلمت طاغوت و سپس تبعید او و هجران از وطن و بعدها شهادت فرزند برومندش، شعله آفرین دوره جدید انقلاب شد. مجالس ختم و سوگواری شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی با سرکوب وحشیانه عوامل رژیم رو به رو می شد و حوادث خونین دیگری را رقم می زد. این اعتراضات به برگزاری اربعین هایی تبدیل شد که آتش انقلاب را شعله ور می کرد.
حضرت امام یکی از مهاجران واقعی بود. هم هجرت درونی، هم هجرت بیرونی، هم سفر بر روی خاک و هم سفر در اعماق روح، هم مهاجرت از زادگاه خویش و هم مهاجرت در خویشتن خویش. یکی برای کسب علم و معرفت، دیگری جهت مبارزه با ظلم و جور و بسط عدالت.
تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (س)» دفتر بیستم از آثار موضوعی تبیانها است که توسط مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س) استخراج و تنظیم شده و توسط مؤسسه چاپ و نشر عروج به چاپ رسیده است. در این اثر، دیدگاههای امام خمینی در مورد رویدادهای تاریخ معاصر ایران از قاجار تا انقلاب اسلامی در چهار بخش و چندین فصل گردآوری شده است. یکی از قسمتهای این کتاب به شرح رویدادهای دهه 20 از جمله کودتای 28 مرداد می پردازد.
بانوی قهرمان کربلا می داند که نقش امام حسین(ع) در صحنۀ جدید، بر عهده اوست. او قافله سالار کاروانی بود که با همه مصائب و مشکلات، باید پیام کربلا را ابلاغ می کرد و با آشکار کردن جنایات هولناک وارد شده بر ذریه رسول الله، سفاکان حیوان صفت را رسوا می نمود.
خداوند متعال در قرآن مجید می فرماید: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِیعاً وَلا تَفَرَّقُوا. حضرت امام خمینی(س) با اشاره به آیه فوق بر وحدت و دوری از تفرقه تأکید نموده، می فرماید: اینجانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می کنم که اگر بخواهید اسلام و حکومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از کشورتان قطع شود، این انگیزه الهی را که خداوند تعالی در قرآن کریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید.
ادبیات، بی تردید مظهر اندیشه یک قوم و تصویر عمومی فرهنگ یا جامعه یا امت است که بدان وسیله می توان به ارکان و جزئیات مهمی از تمدن و سنن آن مردم واقف شد.
در این مقطع گزارشهای فراوانی حاکی از فعالیت تبلیغی یاران و اصحاب امام به پشتیبانی از ایشان وجود دارد. تبلیغ به نفع امام معمولاً با انتقاد شدید نسبت به دولت و حتی شخص شاه همراه بود. مقلدان و پیروان امام معمولاً با روحانیون طرفدار ایشان در ارتباط بودند و نشریات منتشر شده از سوی یاران امام در حوزه علمیه قم به دست آنان می رسید و مطالعه می کردند. در موارد زیادی طرفداران امام از سوی ساواک احضار و مورد بازجویی قرار می گرفتند و حتی از آنان تعهد گرفته می شد که فعالیت مضره ای انجام ندهند، با این حال علی رغم این تذکرات و تعهدات، همچنان جمعی از پیروان امام فعالیتهایی خلاف نظر رژیم انجام می دادند. برخی از طرفداران امام به زندان محکوم می شدند و پس از آزادی مورد استقبال عامه مردم قرار می گرفتند. لحن و کلام مردم و مقلدان امام نیز بر اثر خشم و انزجار از اقدام رژیم در تبعید ایشان، صریح و بی پرده بود.
اسلامی که امام معرف آن است منشا تحول فرد و اجتماع است و جهان اسلام اکنون در وضعیتی به سر می برد که طعم تلخ نفاق و اختناق را از سوی دشمنان داخلی و خارجی چشیده است؛ از این رو، وظیفه دارد غبار یاس و بدبینی و عقب ماندگی و واپسگرایی و کج اندیشی را از چهرۀ تابناک و نورانی خود بزداید و این امر عظیم حیاتی جز با تحکیم مبانی وحدت مسلمانان میسر نخواهد شد.
حقیقت جویانِ طریق الهی، جذبه عشقند و سرمستِ مشقت در راه معشوق. در جوار دوست تبعید معنایی ندارد، تنها، اندیشه هدایت دغدغه خاطر است و بس. آن روز که سیاهرویان، عزت مسلمین ایران را در عمق خاکستر ذلت دفن کردند، پیر ما با کلمات ساده اش ضربه ای بر پیکره اهریمن زد و سپاه تاریکی او را تبعید نمود تا دشنه بر پیکر بیداری ملّت فرو فکند، لیک سالک ما فانوس در دست، هجرت کرد و خورشید در کف، رجعت.
اقبال عمومی و بی نظیر مردم مسلمان و انقلابی ایران به امام موجب خشم ساواک و مقامات رژیم گردید. آنها مشاهده می کردند که با وجود تبلیغات گسترده در مخدوش کردن چهره امام و سختگیری به طرفداران امام، ایشان همچنان محبوبیت فراوانی در میان مردم و بویژه نسل جوان حوزه و دانشگاه دارند. پیوندی که میان امام و مردم از بدو نهضت اسلامی برقرار شده بود، با تبعید امام همچنان استمرار یافت.
هر چه زمان بیشتری از اقامت اجباری امام خمینی(س) در ترکیه می گذشت، فشار افکار عمومی چه از داخل کشور و چه از خارج کشور بر رژیم پهلوی همچنان افزایش می یافت. این در حالی بود که دولت ترکیه به مناسبت تبعید امام خمینی به آن کشور از سوی مسلمانان آزاده و برخی از دولتمردان خود مورد اعتراض قرار می گرفت؛ از این رو با ملاحظه برخی گمانه ها و تحلیلها ـ که در برخی اسناد این مجموعه نیز مطرح شده است. رژیم ناگزیر از انتقال حضرت امام به تبعیدگاه ثانوی ـ عراق ـ شد. ایشان در 13 مهر 1344 به همراه حاج آقا مصطفی از ترکیه به عراق و به شهر نجف اشرف منتقل شدند.
با تصویب لایحه مصونیت قضایی نظامیان آمریکایی (کاپیتولاسیون) در نیمه دوم سال 43، رویارویی امام خمینی با رژیم پهلوی وارد مرحله جدیدی گردید. کاپیتولاسیون که نخستین بار پس از شکست در جنگ های ایران با روسیه به ایران تحمیل شده بود و پس از انقلاب اکتبر 1917 ملغی شده بود، مجددا در روز سه شنبه ۲۱ مهر ۱۳۴۳ با وجود مخالفت گروه کثیری از وکلای مردم، در جلسه ای پرتنش از تصویب اکثریت نمایندگان مجلس شورای ملی گذشت. امام خمینی که پس از آزادی در منزلش تحت نظر بود در اجتماع بزرگی از مردم نطقی در مخالفت با کاپیتولاسیون ایراد کرد. در این سخنرانی ایشان شاه را مورد حمله قرار داد و دولت و مجلسین را فاسد دانست و آمریکا و اسراییل را دشمن اسلام و ایران خواند.
«خدا محوری» و «تکلیف گرایی» دو شاخصه مهم از مؤلفه های استراتژی رهبری امام (س) به شمار می آمد و براین اساس مبارزه با شاه، هجرت، سازش ناپذیری، مدیریت جنگ، پذیرش قطعنامه 598، مبارزه با بلوک بندی های جهان، چگونگی مدیریت تحولات بین المللی، صدور حکم اعدام سلمان رشدی، سازش ناپذیری با جرثومه های ظلم و جور و همه سیاست ها و مدیریت های کلان ایشان بر همین مبنا شکل می گرفت.
گفتمان انقلاب اسلامی به عنوان گفتمان مدعی، چهارچوب معنایی جدیدی را برای مخاطبان دو گفتمان مذکور (سنتی و مدرنیزاسیون) برساختند که زمینه ساز رویگردانی زنان از نظام های معنایی پیشین و استقبال از نظام معنایی جدید و در نتیجه شرکت در مبارزات انقلابی شد. گفتمان انقلاب اسلامی برتری ذاتی مرد نسبت به زن را به چالش کشید و در تقابل با هویت جنسی، بر هویت انسانی زن و مرد تأکید کرد.
سراسر زندگی حضرت امام خمینی خدامحوری، زهدگرایی، تعبد، توسل و محبت به اهل بیت عصمت و طهارت، مردم داری، نظم و انضباط، اخلاق و بی ریایی، امیدآفرینی، مبارزه با نفس، پرکاری و پرهیز از بیکاری، توجه دادن به آخرت، علاقۀ شدید به قرآن، عدم ارجاع کارهای شخصی خود به دیگران، دقت در رفتار و کردار خویش و... بود. امام در واقع با فنای کامل خود در حق و حقیقت، به مقام والای انسانی، عرفانی و معنوی نائل آمده بودند. کتاب «یک ساغر از هزار» مجموعه ای از مقالات، سخنرانیها و خاطرات خانم دکتر طباطبایی است که نویسنده می خواهد با بررسی دقیق جنبۀ معنوی و عرفانی شخصیت آن امام، نقش ایشان را در احیای معنوی بشر نشان داده و اندیشه ها، افکار و توصیه های آن حضرت را در مورد مبدأ هستی، کمال مطلق، عرفان، جایگاه و منزلت انسان، فطرت و... مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. تمام سعی ایشان بر این بوده است تا امام را از جنبه های مختلف عرفانی بیشتر بشناساند.
عده ای علیرغم جوهره پویا و بالنده دیانت و فقاهت، به انگیزه های مختلفی گفته اند که شریعت و فقاهت را نشاید که نظام سازی کند و اساساً این کار بر عهده شریعت و فقاهت نهاده نشده. خواستن نظام سازی از شریعت و فقاهت، باری اضافی بر دین نهادن است و ما حق نداریم چنین باری را بر عهده دین بگذاریم؛ غافل از آن که جدا کردن نظام سیاسی و اجتماعی از جوهره شریعت و فقاهت، کاستن از متن دیانت و شریعت و فقاهت است و چنین کاستنی را شریعت بر نمی تابد.