مجله کودک 408 صفحه 15
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 408 صفحه 15

میافتاد توی آب چرخ میخورد و دوباره... ویژو... دوباره ... شلپ. من داشتم نگاه میکردم. خیلی خوشم آمده بود. چه پشتک و واروهایی میزد. هر دفعه هم از دفعه قبل بلندتر میپرید. یکهو توی همین پشتک و وارو زدنها؛ افتاد روی فرش، دویدم و ماهی را از روی فرش برداشتم. چه ناز بود! هی دمش را به دستم میزد. چقدر لیز بود؛ مثل صابون میماند. با خودم گفتم: این ماهی، دیگر خیلی بزرگ شده است. شاید هم خودش نمیداند که چقدر بزرگ شده است. یواشکی ماهی را بردم و توی حوض حیاط انداختم. ماهی خیلی خوشحال شد. مامان بزرگ ماهی را که در حوض دید گفت: این ماهی توی حوض چکار میکند؟ گفتم: ماهی شما شنا نمیکرد. داشت پرواز میکرد! ترسیدم شنا از یادش برود! تازه خیلی هم بزرگ شده بود. اگر از توی حوض هم پرواز کرد چکار کنم؟ مامان بزرگ گفت:آنوقت خودش پرواز میکند میرود توی دریا! گفتم: عجب ماهی زرنگی! مامان بزرگ خندید به وجود آورده است. استخوانها قدرت رشد دوباره دارند و این ویژگی در شکستگیها ما را کمک میکند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 408صفحه 15