مجله کودک 408 صفحه 33
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 408 صفحه 33

باغ هزار دخترون خانم بزرگ، ننه کلاغه ماه آسمون افسانه شعباننژاد یکی بود، یکی نبود، زیر گنبد کبود، نه خیلی نزدیک، نه خیلی دور، یک خانه بود. خانة کی؟ خانة خانمبزرگ، خانمبزرگ خانهای داشت، به بزرگی یک باغ که پر از درخت بود، یک حوض داشت که کنارش یک درخت کاج بلند بود. یک آشپزخانه داشت که خانمبزرگ به آن مطبخ میگفت. توی مطبخ یک تنور بود با چند تا اجاق و یک چاه آب. در و دیوار آن هم از دود، سیاه شده بود. بالای سقف مطبخ، یک دریچه بود که آفتاب و مهتاب از آنجا توی مطبخ میتابیدند. خانم بزرگ تنها بود. تنها اولش تنها نبود. یک نوه داشت به اسم گلدونه، یک روز خانمبزرگ میخواست نان بپزد. خمیر را که آماده کرد، چادرش را سرش کرد تا برود و همسایه ساخته شده است که رنگ قرمز آن به خاطر سلولی به نام گلبول قرمز است. گلبولهای قرمز مسئول حمل و نقل اکسیژن در بدن هستند. یعنی همان هوایی که نفس میکشیم؟

مجلات دوست کودکانمجله کودک 408صفحه 33