مجله کودک 229 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 229 صفحه 5

یکی از شاگردان ایشان نقل می­کند که به تازگی در کلاس درس «خارج» حضرت امام حاضر شده بودم. یک روز بعد از درس، بین راه خانه و مسجد به امام عرض کردم: «من یک مقدار از بحث­های شما را نوشته­ام، اجازه می فرمایید خدمتتان بیاورم؟» امام فرمودند: «بله» و خیلی از این کار من استقبال کردند. در آن موقع خیلی تعجب کردم که چطور حضرت امام با وجود آن همه کار. گرفتاری، نوشته­ی مرا قبول کردند. در حقیقت، برخورد ایشان به شدت مرا تشویق کرده بود. بالاخره مطالب را خدمت امام تقدیم کردم. هفت یا هشت روز بعد، امام توسط شخصی نوشته­ها را به من برگرداندند. ایشان به دقت آنها را مطالعه کرده بودند و نوشته بودند: از اینکه اشکال نموده­اید، تقدیر می­شود این برخورد برای من بسیار خوشحال کننده بود. زیرا حکایت از شدت تواضع و فروتنی ایشان با یک طلبه­ی نوآموز درس خارج بود. از اینکه امام به من، این همه عنایت داشتند، بسیار خوشحال بودم. برخورد خوب امام با شاگردانشان، چنان تاثیر خوبی بر آنها گذاشته بود که ما تا آخرِ بحث­ها و درس­های ایشان، خود را مقید کرده بودیم که بنویسیم و با هم و با استاد بحث کنیم. ایزما به کرایک یادآوری می­کند که امپراتور بیش از آنکه گرسنه باشد تشنه است و باید نوشابه­اش را بیاشامد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 229صفحه 5