
بهار
و مهربانی
میدَوَد فصل بهار
در میانِ کوچهها
مینشاند خندهای
بر لبانِ بچهها
کوه و صحرا را بهار
غرق در گل میکند
از صدای پای او
چشمه قٌل قٌل میکند
اما یک اتفاق بد افتاده است! کرایک
فراموش کرده اسـت که کدام نوشابه
مخصوص پادشاه است. او نوشابه
سمی را گم کرده است.
مجلات دوست کودکانمجله کودک 229صفحه 6