مجله کودک 229 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 229 صفحه 14

اینکه روزی چند جانورشناس گذرشان به آبگیر افتاد و چند تا قورباغه­ها را از آبگیر گرفتند مشغول دیدن آنها شدند. یکی از قورباغه­هایی که آنها گرفته بودند قورباغه ناقص­الخلقه بود. جانورشناسان از دیدن او هم تعجب کردند و هم خوشحال شدند زیرا که فکر می­کردند گونۀ نادری از قورباغه را پیدا کرده­اند. آنها بقیه قورباغه­ها را در آبگیر رها کردند و قورباغه ناقص­الخلقه را با خود به آزمایشگاه بردند. او از اینکه از آبگیری که در آن به دنیا آمده بود دور می­شد و دیگر نمی­توانست هر بعد از ظهر صدای قورقور قورباغه­ها را بشنود ناراحت بود اما از اینکه از بین تمام قورباغه­ها او را انتخاب کرده بودند و فکر می­کرد به جای بهتری می­رود نیز خوشحال بود. جانورشناسان بعد از چند روز که روی قورباغه ناقص­الخلقه مطالعه کردند فهمیدند که او قورباغۀ معمولی است که فقط به جای 2 پا، 1 پا دارد. به همین خاطر دیگر نیازی به او نداشتند و او را به سازمان فضانوردی فرستادند چون آنها دنبال موجود زنده­ای بودند که از او برای آزمایشها و مأموریتهای فضایی استفاده کنند. قورباغۀ ناقص­الخلقه از اینکه در آنجا هم او را نمی­خواستند و دوباره تنها شده بود دلگیر شد اما با خودش فکر کرد سازمان فضانوردی خیلی بهتر از آزمایشگاه است. در سازمان فضانوردی بعد از چند روز آزمایش و مطالعه بر روی قورباغه ناقص­الخلقه لباس ابریشمی و کلاه بزرگی که مانند حباب بود سرش گذاشتند و او را به فضا پرتاب کردند. قورباغه ناقص­الخلقه از پنجرۀ فضاپیما می­دید که از زمین دور و دورتر می­شود. با خودش گفت: «در زمین که دوستی پیدا نکردم شاید در آسمان دوستی پیدا کنم.» بعد از چند روز سفینۀ فضایی در جایی دور فرود آمد و قورباغۀ ناقص­الخلقه از آن خارج شد و بر خلاف فکرهایی که می­کرد او را به سرزمینی سرسبز و خوش آب و هوا می­فرستند به جایی آمده بود که پر از سنگ و یخ بود. قورباغه اطراف آنجا دوری ایزما می­فهمد که شیشه سم اشتباهی برداشته شده است و به جای، شیشه سم، شیشه محتوی «عصاره­ی شـتر» در نوشیدنی امپراتور ریخته شده است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 229صفحه 14