مجله نوجوان 57 صفحه 24
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 57 صفحه 24

شعر شعرهایی برای حضرت حر شهد سرشار شهادت عاقبت جان تو در چشمۀ مهتاب افتاد پیچشت داد خدا، در نفست تاب افتاد نور در چشمۀ ظلمت زدۀ چشمت ریخت خواب از چشم تو ای شیفتۀ خواب افتاد کارت از پیلۀ پوسیده به پرواز کشید عکس پروانه برون از قفس قاب افتاد چشمه شد، زمزمه شد، نور شد و نیلوفر آن دل مرده که یک چند به مرداب افتاد عادتت بود که تکرار کنی «بودن» را از سرت زشتی این عادت ناباب افتاد ماه را می مدد تشت تماشا کردی چشمت از ابروی پیوسته به محراب افتاد چهرۀ واقعی­ات را به تو برگرداندند از سر نام تو سنگینی القاب افتاد شهد سرشار شهادت به تو ارزانی باد آه از این مردن شیرین دهنم آب افتاد! مرتضی امیر اسفندقه گرمای رسیدن کسی در بالهایت ریخت شوق پر کشیدن را به جان مرده­ات بخشید آهنگ تپیدن را نگاه تیره­ات را برد تا آنسوی آبی­ها به چشم پر غبارت یاد داد آیینه دیدن را دلت بی­ شور عشق و بی حضور نور، نارس بود چشیدی عاقبت گرمای شیرین رسیدن را لب تفتیده­ای راز عطش را گفت با چشمت که هر گوشی ندارد تاب از دریا شنیدن را رها از خاک تا آتش پریدی چون پری در باد خدا قسمت کند اینگونه بی پروا پریدن را! عباس چشامی بهشت کربلا می خواست که او برهنه پا برگردد شرمنده، شکسته، بی صدا برگردد یک شب ز سپاه کوفیان مهلت خواست تا حر به بهشت کربلا برگردد محمد فخّار زاده

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 57صفحه 24