مجله نوجوان 61 صفحه 31
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 61 صفحه 31

آمنه سلطانی چه طور عصبانی نشویم فرمولهایی برای عصبانیت نشدن در شماره قبل راجع به عصبانیت صحبت کردیم و گفتیم رفتار ما هنگام عصبانیت مثل یک میخ و قلب دیگران مثل دیوار است . اگر میخ به دیوار فرو رود دیوار را خراب می کند. پس بهتر است که از همان اول جلوی میخ را بگیریم و از بزرگترهاهم دعوت کنیم که هماره ما باشند: 1- من خودم و ذهنم را دوست دارم این قانون بی خود راه حل اول شناخته نشده است شما اگر کسی یا چیزی را دوست داشته باشی علاوه بر این که علاقه ات را نشان می دهی مراقبش نیز هستی و هرگز نمی خواهی که او ناراحت شود و ساعاتی از عمرش باناراحتی سپری شود حالا اگر آن شخص مورد علاقه ات خودت باشی خودت برای خودت مهم می شوی و نمی خواهی که روح و ذهن خود را ناراحت کنی و انرژی ات را که می تواند برای رسیدن به پیشرفت هایت مصرف شود صرف کوبیدن میخهای بی خود کنی . پس این تنها یک راه حل نیست این یک شاهراه است برای جلوگیر از عصبانیت شما اگر تنها به همین مسئله پایبند باشید می توانید بزرگترین موفقیتها را مال خود کنید. 2- من فقط اجازه می دهم چیزهای خوب وارد زندگی ام شود. تا به حال کسی را دیده ای که هر چه برایش دردسر درست کنند چیزی نگوید و به کارش ادامه دهد انگار که کسی مراحم او نشده باشد .بله او یک دیوانه نیست او انسانی است که اجازه نمی دهد چیزهای بد زندگی قشنگش را خراب کنند پس تو هم دست به کارشو لباس کاربپوش و با بیل و کلنگ و تیر آهنهای بزرگ و سنگهای زیاد قلعه ای بساز و دیواری بزرگتر از دیوار چین دور زندگی ات بساز تا دیگر هیچ کس نتواند وارد زندگی ات شود و همه چیز را خراب کند . درست است که کمی سخت است ولی ارزش دارد . وقتی کارت تمام شد یک دژ محکم داری که بزرگترین گنج دنیا در در آن نگهداری می کنی،زندگی را . 3- هیچ کس نمی تواند من را عصبانی کند هیچ کس نمی تواند باعث شود که من داد و فریاد بکنم و خلاصه اینکه هیچ کس نمی توند من را وادار به کاری کند که خودم نمی خواهم. اگر قرار باشد که هیچ کس نتواند تو را تبدیل به یک آتشفشان و یا حتی یک چوب کبریت کند حتما نمی تواند اگر قرار باشد هیچ کس نتواند تو را وادار به کاری بکند که نمی خواهی انجام دهی خوب حتما نمی توند، بحثی هم در آن نیست. همه هم قبولش دارند. من هم همینطور. 4- من آدم برزگی هستم با روحی بزرگ گاهی وقتهاعصبانیت دلایل کاملا منطقی دارد و ما مقصر نیستیم . به عنوان مثال زمانی که دیگران دست به کار می شوند و ما را مورد آزار خود قرار می دهند اما این را بدانید که می توان با سعه صدر و صبر و تاکتیکهای به موقع ، مشکلات را طوری له کرد که حتی کفشهای آدم هم کثیف نشود . 5- هماهنگی و نظم و سکوت وآرامش برقرار است. زمانی که انسان عصبانی می شود شروع به داد و هوار و منفی باقی می کند هورمونها و تشرحات مغز ش از حالت عادی خارج شده و به حالت فوق العاده ای در می آید . این شخص تا مدت زیادی که ممکن است چند ساعت طول بکشد نمی تواند کاری را درست و با دقت کامل انجام دهد. ممکن است خود شما این مسئله را بارها تجربه کرده باشید و همین طور کسی که زیاد حرف می زند مغزش انرژی خود را صرف حرف زدن وی می کند در نتیجه این شخص هم نمی تواند خیلی خوب حرف بزند و هم در آن زمانی نمی تواند کار را به خوبی انجام دهد پس برای داشتن یک زندگی بهتر دو چیز خیلی لازم است: اول اینکه زیاد حرف نزنیم دوم اینکه عصبانی نشویم 6- خودت بخواه یعنی خودت باید بخواهی که عصبانی نشوی وآن را کنار بگذاری ، نباید توقع داشت که دیگران رفتار و شرایط فوق العاده ای را فراهم کنند و به نوعی آرامش را برقرار سازند . نباید توقع داشت که دیگران کمکی به ما بکنند حتی نباید به آنها بگوییم که تصمیم گرفته ایم عصبانیت را کنار بگذاریم باید اجازه بدهید که رفتار روزمره آنها تکرار شود و شما در این شرایط معمولی و عادی خود را بسنجید و پیشرفت کنید چراکه اگر به شرایط خاص عادت کنید شما همیشه در شرایط به خصوص قرار ندارید و تحمل شرایط عادی برایتان سخت می شود پس در حالت عادی تلاش کنید از فرماندهی پرسیدند چطور به این مقام رسیدی؟ گفت روزی از چنگ دشمنان فرار کرده به خرابه ای پناه برده بودم. مورچه ای را دیدم که قصد داشت دانه ای را به لانه اش برساند. اما همین که مقداری راه می رفت و به لانه نزدیک می شد دانه می افتاد . شمردم مورچه هفتاد و دو بار آن دیوار را بالا و پایین رفت تا به لانه رسید . همانجا تصمیم گرفتم که تا زمانی که به هدفم نرسیده ام دست از تلاش برندارم .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 61صفحه 31