مجله نوجوان 88 صفحه 31
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 88 صفحه 31

نوشته : روبرتا اسرالوف ترجمه : محسن رخش خورشید آ یا شنیدن بلدید ؟ گوش کنید ! خانواده ام به مسافرت رفته بودند و من به خاطر امتحاناتم در خانه مانده بودم . پدر و مادر و برادرم قرار بود چند روزی به فلوریدا بروند و به اقوام و آشنایان فلوریدایی سر بزنند . وقتی به فلوریدا رسیدند ، مادرم به من تلفن زد و گفت که در طول راه دچار دردسر شده اند . اتومبیل خراب شده بود و کنار جاده چند ساعتی معطلشان کرده بود . برایم شرح داد که : « به هر ترتیبی که بود درستش کردیم و دوباره به راه افتادیم » اما بدترین قسمت قضیه هنوز مانده بود : « وقتی به پل « ورازانو » رسیدیم ، دوباره خراب شد . فکرش را بکن چه مصیبتی به سرمان نازل شد ، صدها ماشین پشت سرمان ایستاده بودند و یک بند بوق می زدند . » گفتم : « چه وحشتناک ! » ، دلم می خواست هر چه سریع تر حرفهایش را تمام کند تا من هم بتوانم حرف بزنم و اتفاقاتی را که کدر این چند ساعت برایم اتفاق افتاده تعریف کنم اما مادرم باید می رفت و بیشتر از این نمی توانست تلفنی صحبت کند . قبل از این که تلفن را قطع کند گفت : « متشکرم که گوش دادی اما از آن بیشتر ، ممنونم که فقط حرف های مرا گوش دادی و چیزی در مورد خودت نگفتی ! » خون به گونه هایم دوید ، گوشی را گذاشتم و تمام شب به جمله خردمندانه مادرم فکر کردم . هزار بار برایم پیش آمده که با دوستانم در مورد مشکلاتم حرف زده ام و از معلمها و والدین و خواهرم و برادرم شکایت کرده ام ، حرف های من همیشه با این جملۀ آن ها نیمه کاره می ماند که « این اتّفاق برای من هم افتاده . » بعد بلافاصله شروع می کردند در مورد خودشان صحبت کردن و از معلمها و والدین و مشکلات خودشان حرف می زدند . من هم مجبور می شدم سرم را تکان دهم و به گفته هایشان گوش کنم . حرفهایم عملاً نیمه کاره مانده بود و ناچار بودم برای خودم نگهشان دارم . تقریباً همه ما همین عکس العمل را نشان می دهیم؛ وقتی دوستانمان از مشکلاتشان حرف می زنند ، با آن ها همدردی می کنیم و از مشکلات خودمان حرف می زنیم تا به آن ها ثابت کنیم که حرفهایشان را می فهمیم و درکشان می کنیم . استثنایی وجود ندارد . همۀ ما دوست داریم در این جور مواقع ، دوستانمان را آرام کنیم . به همین منظور از مشکلات خودمان حرف می زنیم . اما آیا روش درستی است ؟ آیا با این طریق آن ها آرام می شوند ؟ نکت های که ما از آن غافلیم این است که مشکلات هیچ دو نفری ممکن نیست شبیه به هم باشد . مثل اثر انگشت می ماند . هر کس مشکلات و ناراحتی های خاص خودش را دارد و هیچ دو نفری را پیدا نمی کنید که مشکلاتشان دقیقاً شبیه به هم باشد . بعضی از ما عادت داریم دوستانمان را نصیحت کنیم . این که بگوییم : « درک می کنم . من هم این مشکل را داشته ام » ، گاهی اوقات مقدم های برای نصایح و اندرزهایمان است . برای او شرح می دهیم که چه طور با آن مشکل مواجه شده ایم و با چه طریق آن را رفع کرده ایم و اورا نصیحت می کنیم که از روش ما استفاده کند و مثل ما مشکلش را حل کند . غافل از این که مشکل او چیزی دیگری است . علاوه بر این ، فرض کنید که نیمه های شب حالتان بد شده و به شدت احساس ناراحتی می کنید . ایا خودتان در چنین حالتی حاضرید نصایح و پند های دوستانتان را گوش کنید و بدانید که آن ها در چنین وضعیتی چه کار کرده اند ؟ وقتی یکی از دوستانمان از چیزی ناراحت است ، بهترین کاری که می توانیم بکنیم این است که بنشینیم و با دقت به حرفهایش گوش کنیم . به عبارت ساده ، سنگ صبورش باشیم . اجازه بدهیم هر چقدر که دوست دارد حرف بزند و از ناراحتیهایش بگوید . این کار ، بهترین روش برای همدردی و همدلی است . یاد گرفتنش هم بسیار ساده است . مثلاً من از وقتی که آن جمله را از مادرم شنیدم ، یاد گرفتم که هیچ وقت حرف دوستانم را قطع نکنم و در بین صحبت های آن ها خودم و ناراحتیهایم حرف نزنم . یاد گرفتم که به حرفها و حرکات آن ها دقیق شوم ، به حرفشان دقت کنم و به آن حرفهایی که ناگفته می گذارند ، پی ببرم . تنها با این روش است که می توانیم به معنای واقعی ، آن ها را آرام کنیم . یک روز برایم مشکلی پبش آمد و احساس کردم که دلم می خواهد در موردش با یک نفر صحبت کنم . از یکی از دوستانم خواستم به حرفهایم گوش کند . گوش های نشستیم و من هر چه در دلم بود به او گفتم . وقتی حرفهایم تمام شد ، احساس سبکی و آسودگی می کردم . از دوستم پرسیدم : « تو با چنین مشکلی روبرو نشده ای ؟ » جواب داد : « فعلاً داریم در مورد تو صحبت می کنیم . مشکلات من بماند برای فردا . » این ، بهترین روش همدلی است . همیشه لازم نیست که دیگران را نصیحت کنیم و بهشان راهکار نشان بدهیم ، گاهی اوقات بهتر است سکوت کنیم و فقط و فقط گوش بدهیم .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 88صفحه 31