یاد دوست
استاد عبدالحسین حائری :
دوستان آقا می گویند : مکرر اتفاق می افتاد که صبح تا ظهر خدمت ایشان در اتاق می نشستیم و آقا مشغول مطالعه بود و یک کلمه حرف نمی زد ؛ مگر از ایشان سوال می شد که به اندازه لازم جواب می داد .
مطالعه را دوست داشت و به قدری مطالعه می کرد که چشمش خسته می شد . گاهی شش ساعت پی در پی مطالعه می کرد .
در اتاق که می نشست دور تا دورش انبوهی از کتاب بود و ایشان از پشت کتاب ها پیدا نبود .
****
خانم فریده مصطفوی (دختر امام) :
وقتی برایش چای می بردم کتاب های زیادی نیمه باز اطرافش چیده و مشغول مطالعه بود ؛ به قدری زیاد که از پشت کتاب ها دیده نمی شد .
آقا مصطفی می گوید : آقا کتاب های متنوعی را مطاله می کرد : تاریخ ، تفسیر ، کتاب های اخلاق و روایات ، قصه و داستان های معروف ، کتاب های سیاسی و اجتماعی از نویسندگان بزرگ جهان و . . .
تنوع کتاب هایی که مطاله می کرد به قدری بود که صدای کسی که کتاب های را تهیه می کرد ، درآمده بود .
****
آیت الله ربانی املشی :
وقتی مرحوم آیت الله بروجردی رحلت کرد ، ایشان رسالة چاپ شده نداشت . حدود صد نفر از شاگردان خدمت ایشان رفتیم و گفتیم : آقا ما مقلد شما هستیم و می خواهیم رسالة شما را داشته باشیم .
برای ایشان وظیفة شرعی درست کردیم تا اجازه بدهد رساله اش چاپ شود . با اصرار اجازه گرفتیم . اولین رسالة ایشان با نام نجاه العباد چاپ شد .
یار مهربان
دوست نوجوانان
سال پنجم / شماره 13 پیاپی 225 / 20 خرداد / 1388
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 225صفحه 4