مجله نوجوان 116 صفحه 13
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 116 صفحه 13

همۀ نامهای تو ای عظیم، که بزرگی تو در کلام نمی‏گنجد و اندیشه را توان پر گشودن در آسمان عظمت تو نیست و کلمات، در بیان عظمت تو، ماتند. ای غفور، که گناهان را می‏پوشانی و گناهکاران را از خود نمی‏رانی. تا آنجا که بندۀ پشیمان و پریشان را از خاطرۀ گناه نیز می‏رهانی. ای شکور، که بندگانت را می‏ستایی و به پاس طاعت اندک آنان، پاداش بسیار می‏بخشایی. ای علیّ، که برتری از هر چه در خیال می‏آید و برتری و والایی تو را همتایی نیست. ای کبیر، که بزرگ، تنها تویی؛ بزرگ، آنچنان که توصیف تو را زبان و روان، ناتوان است. ای حفیظ، که هر چه هست را تویی تنها که نگاه می‏داری. بی‏عنایت تو، همه چیز و همه کس فرو می‏افتند. ای مقیت، که هستی و هستان را توان بر پای ایستادن می‏دهی و تنها تویی که روزی رسان هستی. در کـوچه بـاغ حــکایت مولوی در کتاب مثنوی می‏گوید: چینی‏ها می‏گفتند در هنر نقاشی، ما از رومیها ماهرتریم. رومیها هم می‏گفتند ما از چینیها ماهرتریم. پادشاه گفت: برای این که معلوم شود کدام ماهرترید، مسابقه می‏گذاریم. چینیها و رومیها پذیرفتند. پادشاه اتاق بزرگی را انتخاب کرد و در وسط اتاق پرده‏ای کشیدند. یک دیوار را به چینیها واگذار کردند و دیوار مقابل آن را به رومیها دادند تا روی آنها نقاشی کنند. چینیها کلّی رنگ و دیگر لوازم نقاشی درخواست کردند و شروع کردند به نقاشی دیوار اما رومیها، به جای نقاشی دیوار و استفاده از رنگ و قلم مو، شروع کردند به صیقل زدن دیوار و آن را به آینه تبدیل کردند. فرصت مسابقه که تمام شد، پادشاه وارد اتاق شد و اول به دیدن نقاشی چینیها پرداخت. پادشاه از دیدن مهارت چینیها در تصویرگری و رنگ آمیزی حیرت زده شد. بعد به طرف دیوار رومیها آمد و مبهوت شد. نقاشی چینیها که روی دیوار مقابل بود، به زیبایی تمام در دیوار رومیها منعکس شده بود. مولوی می‏گوید دل آدم مثل همان دیوار است. نیازی نیست آن را رنگ کنیم یا چیزی به آن اضافه کنیم. بلکه کافی است که ناپاکیها و کدورت را از روی آن کنار بزنیم تا به آینه تبدیل شود. آن وقت زیباییها و حقایق در آن منعکس می‏شود.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 116صفحه 13