مجله نوجوان 116 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 116 صفحه 18

مریم شکرانی چگونه از خودمان فرهنگ تولید کنیم؟! فرهنگ تولید کردن از خود راههای مختلفی دارد. یکی از این راههای محترم رفتن توی کار تلویزیون و رسانۀ ملّی و از اینجور چیزهاست. در اینجا کارهای متفاوتی وجود دارد که با آن می‏توانیم کلّی فرهنگ درست کنیم. به عنوان مثال: الف) سریال بسازیم: سریال درست کردن برای تلویزیون اصول و قواعد خاص خودش را دارد. یکی از این اصول و قواعد مهم این است که حتماً حتماً می‏بایست در جریان داستان فیلم، دست حداقل دو جوان را در دست هم بگذاریم و آنها را راهی خانۀ بخت بنماییم. مهم نیست داستان فیلم در چه فضایی اتّفاق بیفتد؛ در برهوت بی آب و علف یا در کرۀ مریخ و یا حتّی در یک جزیرۀ متروکه. مهم این است که بالاخره یک عیالی چیزی برای نقش اوّل فیلم از آسمان پایین بیفتد و روبروی بازیگر بدبخت ظاهر بشود تا آن بازیگر مذکور توی دلش به این نتیجه برسد که بالاخره تقّی به توقّی خورد و او هم مثل تمام انسانهای اهل و عیال‏دار، خوشبخت شد و فرهنگ ازدواج رواج پیدا کرد. در کلّیۀ سریالهای مذکور می‏بایست دو جفت والدین و خانواده به همدیگر گیر بدهند و دعوا درست کنند. این دو جفت خانواده قاعدتاً خانواده‏های آن یک جفت جوان مذکورند که به دلایل مهمّی کارشان به کشت و کشتار و گروگانگیری و فرار به جنگلهای استوایی و نقشه‏های عجیب و غریب می‏کشد. عمدۀ این دلایل عبارتست از به درد زندگی نخوردن داماد! آخر سریال به علل مختلف نظیر میکروب داشتن دستانش پس از خروج از توالت، بسته شدن پلاک میکروبی روی دندانهایش به دلیل عدم زدن مرتّب مسواک، گوش دادن به آهنگهای غیر مجاز، سیگار کشیدن پسر عمۀ نوۀ خالۀ همسایۀشان، خوردن غذاهای فاقد ارزش تغذیه‏ای نظیر لواشک و پفک و حتّی بچّه مثبت بودن بیش از اندازه. اصولاً عروس خانوم هیچ گونه مشکل خاصی ندارد و عینهو یک دسته گل می‏ماند و از هر انگشتش پنجاه شصت تا هنر می‏ریزد و به طور کلّی کپی یک پرنسس غمگین است که از هجران موقّتی داماد، آخر سریال فجیع‏ترین زجرها را می‏کشد و روحیه‏اش حسابی درب و داغان است؛ طوری که موقع پوست گرفتن پرتقال انگشتش را زخمی می‏کند یا دیرتر از حدّ مجاز متوجّه زنگ خوردن موبایلش می‏شود و موقعی هم که از نظر روحی راست راستکی کارش به جاهای باریک می‏کشد خدای نکرده، زبانم لال یک دانه نیمرو می‏سوزاند و جزغاله می‏کند. در آخر سریال می‏بایستی کلّی ازدواج رخ بدهد از آن دو جوان مذکور گرفته تا آباء و اجداد همسایۀ چهار تا کوچه آن طرف‏تر خدمتکار منزل عروس خانوم یا آقای داماد و نیز همه چیز به خیر و خوشی و صلح و صفا تمام بشود حتّی اگر منجر به شاخدارترین اتّفاقات کتاب رکوردهای گینس بشود مثلاً صدام حسین از خواب بیدار بشود و ببیند که تمام آن کارهای وحشتناک را در خواب انجام داده است و در بیداری تنها یک فرشته کوچولوی پاک و معصوم بوده است که شب، زیادی شام و هله هوله خورده و پس از دچار شدن به مشکلات معدوی (معده‏ای) خوابش برده است یا یک جوان بیکار صفحۀ نیازمندیهای یک روزنامه را از توی سطل آشغال پیدا کند و ایکی ثانیه به شماره‏ای زنگ بزند و به عنوان رئیس شرکت مایکروسافت و یا شرکتی توی همان مایه‏ها استخدام بشود و...

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 116صفحه 18