مجله نوجوان 139 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : سپیده اسلامی

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء، محسن وطنی

موضوع : نوجوان

مجله نوجوان 139 صفحه 20

شهریار زنجانی نهایت عشق امشب ستاره باران است. می­خواهیم امشب خشت ایمان بر روی ایمان بگذاریم و قلعه­ای محکم بنا کنیم در میان حصار محکم تقوا تا از حملات بی دریغ شیطان در امان باشیم. می خواهیم به هر جا که نظر میاندازیم پاکی باشد تا چشمان و نگاهمان پاک شود. چشمت را باز کن ! بازتر! آنچنان که ستاره باران امشب را ببینی. آنچنان که فرود فرشتگان را ببینی. ببینی که هزاران هزار ملائک مقرّب می­آیند و می­روند. زمین پر از برکت است. امشب تنها خیر و برکت می­آورند. امشب را قدردانی کن. امشب شب قدر است. ببین چه قدری ! ببین در کجائی ! که هستی ! خودت را محاسبه کن، قبل از آنکه به حسابت رسیدگی شود. آنچه کرده­ای در ترازوی وجدانت بگذار. البته تو هیچ بدی نکرده­ای ! تو پاکی ! قلبت همچون آینه است. نگاهت به زلالی چشمههای بهاری است. به شفّافی آبی که در بهار از زیر برفهای زمستانی راه می­گیرد و خنکای دلچسبی دارد. تو همچون شکوفههای سفید سیب هستی که در انتظار به بار نشستن هستند. تو نوجوانی ! ولی اگر قدر خودت را ندانی، اگر شب قدر را بی آنکه به خویشتن نگاه کنی بگذرانی، دلت زنگار می­گیرد و سخت می­شود. آنقدر سخت که دیگر حتّی نشستن شبنم اشکی بر گونههایت محال می­شود. باید خودت را ایمن سازی. زیر چتر قرآن پناه گیر. استغفرالله بگو تا ورد زبانت کلام خدا باشد و به خودت یادآور شوی که باید بخشیده­شد. تو پاکی ولی امامان معصوم هم هیچگاه از ذکر خدا غافل نمی­شدند تا بندگان خدا بدانند که لغزش در کمین است. هر چند که چون کوهی استوار باشند. شیطان برای رخنه به دلهای بزرگ

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 139صفحه 20