مجله کودک 266 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 266 صفحه 5

حد بلند گفتن بود یا اینکه حداکثر می­گفتند: آقا! گوش کن. مولانا! به حرف توجه کن. با دانشجویان مهربان بودند. اگر تشییع جنازه­ای بود، سعی می­کردند که شرکت کنند و دیگران را نیز به این کار تشویق می­کردند. اگر اهل علمی فوت شده بود یا کسی که مناسب بود طلاب در تشیع جنازه­ی او شرکت کنند، ایشان حاضر می­شدند. به این مسائل خیلی اهمیت می­دادند. گاهی اتفاق می­افتاد در زمانی که آماده­ی تدریس بودند، خبر فوت عالمی می­رسید، ایشان درس را تعطیل می­کردند تا به تشییع جنازه بروند، چه بسا طلاب می­گفتند:« حالا درس را تعطیل نکنید.» اما حضرت امام می­فرمودند: بی­توفیقی می­آورد و در س را تعطیل می­کردند. حتی هنگامی که حضرت امام از پاریس برگشتند و به قم تشریف آوردند، آمدند در قبرستان شیخان قم، عمامه­شان را نیمه باز کردند و با گوشه­ی آن، غبار قبر استادشان مرحوم حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی را پاک کردند، آنجا نشستند و قرآن و فاتحه خواندند. این نشانه­ی احترام حضرت امام (رحمت ا... علیه) به استاد است. در همان حال مجری برنامه­ی تلویزیونی، در فکر پیدا کردن یک سگ برای اجرای برنامه خود است. او برای این کار با مشاورانش مشورت می­کند در حالی که خیاط مشغول آماده کردن لباس اوست.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 266صفحه 5