مجله کودک 266 صفحه 32
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 266 صفحه 32

مدرسه­ها تعطیل می­شود. میوه­های آبدار و خوشمزه و رنگانگ روی شاخه­ی درختان چشمک می­زنند. بچه­ها توی استخرها به شنا و آب بازی مشغول می­شوند. هوا گرم می­شود و مردم در باغ­ها زیر سایه­ی درختان، آواز می­خواندند.» بعد از تابستان نوبت پاییز شد. او گفت: «وقتی من می­آیم برگ درختان زرد و طلایی به رنگ خورشید می­شود و همه جا با آمدن باران شسته و تمیز می­شود. بچه­ها خیلی خوشحال می­شوند. وقتی که به مدرسه می­روند زیر پای آن­ها صدای خش خش برگ­ها شنیده می­شود و از این صدا لذت می­برند. هوا هم خنک می­شود و بعضی از پرندگان هم کوچ می­کنند.» حالا نوبت زمستان رسید. زمستان گفت: «وقتی من می­آیم هوا سرد می­شود و برف همه جا را زیبا و سفید می­کند. درختان و پرندگان ساکت می­شوند و گارفیلد به موش­ها می­گوید که او با موش­ها دوست است.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 266صفحه 32