قرآن و جامعه از دیدگاه امام خمینی
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

زمان (شمسی) : 1395

ناشر مجله : مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (س)، موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : جنتی فر، محمد ؛ زبردست، شعیب

قرآن و جامعه از دیدگاه امام خمینی

قرآن و جامعه از دیدگاه امام خمینی

 

‏□‏ ‏ محمد جنتی فر*‏

‏□ شعیب زبردست ‏

چکیده 

‏امام خمینی(ره) بارها بر این مسأله تأکید داشت که در عمل به کتاب الهی در حوزه های مختلف بی توجهی شده و عملا قرآن در جامعه مهجور واقع شده است. امام خمینی مهجوریت ثقلین (قرآن و اهل بیت) در جامعه و سوء استفاده استعمارگران از این قضایا و ظلم ها و اجحاف هایی که بدلیل این مهجوریت اتفاق می افتد گله داشت و همه را به قرآن دعوت می کرد. و راه کارهایی از جمله قرائت، تلاوت، عمل به قرآن و ... را تجویز و در جایی می گوید: ما آمده ایم تا قرآن را از گورستان ها نجات دهیم. ‏‏(صحیفه امام،ج21،ص396)‏

‏نظرات امام خمینی با محوریت بررسی عوامل مهجوریت قرآن کریم از جمله علل داخلی شامل مهجوریت اهل بیت، فرضیه تحریف و... و علل خارجی از قبیل تبلیغات استعمارگران و راه های بازگشت به قرآن مانند راه کارهای فردی و اجتماعی و استفاده از مراکز تخصصی پژوهشی فعال در حوزه قرآنی مورد بررسی قرار گرفت.‏


واژه های کلیدی‏: قرآن، مهجوریت، جامعه اسلامی، امام خمینی (ره) ‏

 

مقدمه

‏امام خمینی با ایجاد نهضت اسلامی ابتدا در کشورمان ایران و با نگاه صدور انقلاب به جای جای جهان، حرکت اصلاحی و انقلابی خود را با کمک گرفتن از قرآن کریم شروع کرد و همواره آن را سرلوحه کار خودش قرار مـی داد. حـرکت او قـرآنی بود، دائـماً با قرآن مانـوس بود و از ‏


مهجوریت قرآن در جامعه اسلامی گله و شکایت داشت و مردم را به بازگشت به قرآن و عمل به دستورات الهی آن دعوت می  کرد. مسأله شناخت عوامل مهجوریت قرآن و راه های عملی بازگشت به آن، یکی از دغدغه های حضرت امام خمینی بوده و در جای جای آثار بجا مانده از ایشان به چشم می خورد. برای فهم بهتر این نظرات در ابتدا مفهوم چند واژه کلیدی از قبیل قرآن و مهجوریت بررسی می شود. واژه قرآن با اعراب مختلف از قبیل: القرآن، قرآن، قرآناً، قرآنه جمعا 66 بار در 51 سوره و 65 آیه از قرآن کریم آمده است.‏‏(نرم افزار جامع التفاسیر)‏

قرآن‏ - بعضی می گویند: وجه تسمیه و نام گذاری قرآن برای این کتاب در میان کتاب های خدای برای این است که «قرآن» جامع ثمرات و بهره های کتاب های دیگر اوست  ‏‏(فراهیدی،1409، ج205:5)‏‏ معنی قرآن جمع است قَرَأتُ الماء فی الحَوْضِ یعنی آب را در حوض جمع کردم ‏‏(ابن منظور،1414،ج1: 33)‏‏ آن اسم خاص برای کتاب خداست ‏‏(طریحی،1375، ج1: 395)‏‏ قرآن به اشتراک لفظی بر مجموع قرآن و نیز بر هر آیه از آیاتش نیز اطلاق می شود.‏‏(القطان،1421) ‏‏ مصدر قرائت است و کتاب مقروء (خوانده شده) و قرآن (خواندن) خوانند از جهت تسمیه شیء به اسم مصدر آن.‏‏(دهخدا،1377، ذیل حرف ق) ‏‏با توجه به آنچه گذشت این طور می توان نتیجه گرفت: که سه نظریه در رابطه با کلمه قرآن وجود دارد عدّه ای آن را مشتق و عدّه ای جامد می دانند و کسانی که مشتق می دانند به دو دسته تقسیم می شوند و گروهی از قرء بمعنی جمع و گروه دیگر از قرائت بمعنای خواندن می دانند و هر کدام برای خود استدلالاتی می آورند و گروهی که جامد می دانند آن را اسم علم برای کتاب آسمانی مسلمانان می دانند و به معنای خواندنی(مقرو) که بنظر می رسد همین نظر به واقع نزدیک تر باشد.‏

‏علامه طباطبایی در تعریف اصطلاحی قرآن می گوید: کلمه (قرآن) اسم کتابی است که خدای تعالی آن را بر پیامبر نازل کرده، و به این جهت آن را قرآن نامیده که (قبلا از جنس خواندنی ها ‏


‏نبود، و به منظور اینکه درخور فهم بشر شود نازلش کرد و در نتیجه کتابی) خواندنی شد،... و هم بر مجموع قرآن اطلاق می شود و هم بر اجزای آن.‏‏(طباطبایی،1362، ج2: 18) ‏

‏دکتر حجتی می گوید: عدّه ای از دانشمندان برای قرآن تا نود و اندی و بعضی تا 55 نام ذکر کرده اند. ‏‏(حجتی،1386، 26)‏‏ ‏

‏خداوند باری‏‎ ‎‏تعالی کتابش قرآن را به نام هایی نامیده، که عبارتند از: «قرآن‏‏»( إِنَّ هذَا الْقرآن یَقُصُّ عَلی [بَنِی إِسْرائِیلَ‏‏ ‏‏«نمل/76» ‏‏و ‏‏شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقرآن‏‏ ‏‏«بقره/185»‏‏) و «فرقان»‏‏( تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ‏‏ «فرقان/1»‏‏)‏‏ و «کتاب»‏‏( الم ذلِکَ الْکِتابُ‏‏ «بقره/1و2»‏‏) و «ذکر»‏‏( وَ هذا ذِکْرٌ مُبارَکٌ‏‏ «انبیا/50» ‏‏و إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ‏‏ «حجر/9»‏‏)‏‏ و...‏

مهجوریت‏ - مرحوم فرشی می گوید: از باب الهجر: هجر (بر وزن قفل) بمعنی هذیان است.‏‏(قرشی،1412، ج7: 139) ‏‏هجر: هجرا از باب قتل، و أهجرت بالرجل: مسخره کرده. ‏‏(مصطفوی،1368،ج11: 240)  ‏‏و هَجَرَ المریض: مریض به غیر قصد هذیان می گوید.  ‏‏(فراهیدی،1409،  ج3: 388) ‏‏الهَجْرُ: ضد وصل. أَصل المُهاجَرَ‏ةِ‏ نزد عرب خروج بادیه نشین از بادیه به سوی شهراست.‏‏(ابن منظور،1414،ج5: 252)‏‏ هَجَرَ الشی ءَ و أَهْجَرَه. ترک کردن آن‏‏(طریحی،1375،ج3: 517)‏‏ بعضی می گویند: إذا طفتم بالبیت فلا تلغوا و لا تهجروا یعنی فحش ندهید.‏‏(ابن اثیر،1417، ج5: 247)‏.‏ چنین به نظر می رسد نسبت به کتاب خداوند تعبیر هذیان صحیح نمی باشد بلکه همان معنی قطع مواصلت و متروک کردن قرآن کریم توسط امت اسلامی می باشد. ‏

‏راغب در رابطه با معنای اصطلاحی مهجوریت می گوید: هجر و هجران آنست که انسان از دیگری جدا شود خواه با بدن یا با زبان یا با قلب.‏‏(راغب،1374،ج4: 501) ‏‏که این معنا به واقع نزدیک می باشد.‏

 

الف: عوامل مهجوریت قرآن از دیدگاه امام خمینی

‏شهید مطهری می گوید: ما مشمول شکایت رسول خدا -صلی الله علیه و آله- هستیم که به خدا شکایت می کند: ‏‏(یا رَبِّ انَّ قَوْمِی اتَّخَذوا هذَا الْقُرْ انَ مَهْجوراً)‏‏ ‏‏(فرقان/30)‏‏ ‏


عجیب است که در حساس ترین نقاط دینی ما اگر کسی عمر خود را صرف قرآن بکند، به هزار سختی و مشکل دچار می شود. این نسل که با قرآن این طور عمل کرده از نسل جدید توقع دارد که قرآن را بخواند و قرآن را بفهمد و به آن عمل کند! نسل کهن از بزرگترین گناه خود باید توبه کند و آن مهجور قرار دادن قرآن است.‏‏(مطهری،1374، ج24: 534) ‏

‏صاحب تفسیر نمونه می گوید: اکنون اگر به وضع بسیاری از کشورهای اسلامی مخصوصا آنها که زیر سلطه فرهنگی شرق و غرب زندگی می کنند نظر بیفکنیم می بینیم قرآن در میان آنها به صورت یک کتاب تشریفاتی درآمده است، برای افتتاح خانه نو،و یا حفظ مسافر، و شفای بیماران، و حد اکثر برای تلاوت به عنوان ثواب ازآن استفاده می کنند.‏‏(مکارم شیرازی، 1374، ج15:77) ‏‏انس‏‏ ‏‏بن مالک روایت کرد که، رسول- علیه السّلام- گفت: هر که او قرآن بیاموزد و بداند، و مصحف در آویزد و در او ننگرد و تعهّد نکند، روز قیامت در او آویزد و گوید: بار خدایا! این بنده مرا مهجور کرد، میان من و او حکم کن. ‏‏(ابیاری،1405،ج10: 1405)‏‏ ‏

‏امام خمینی (ره) می گوید: ‏

‏از پیغمبر اکرم- صلی الله علیه و آله- منقول است که اسلام در ابتدا مظلوم بود و بعد هم مظلوم خواهد بود. من می خواهم مظلومیت اسلام را امروز برای شما آقایان عرض کنم. در قرآن شریف هم می بینیم که پیغمبر اکرم شکایت کرده است به خدای تبارک و تعالی که‏‏( انَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هذَا القرآن مَهْجُورا)‏‏ از مهجور بودن قرآن در نزد قومش و در امتش شکایت فرموده است. من این مهجوریت و مظلومیت را امروز در حضور شما آقایان محترم عرض می کنم که ببینید چه وضعی اسلام و مسلمین دارند.‏‏( صحیفه امام،ج16: 34-33) ‏

 


1- مهجوریت قرآن در قرائت

‏خداوند در قرآن می فرماید: ‏‏(فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقرآن)‏‏(مزمل/20)‏‏ « و هر چه میسّر شود از قرآن بخوانی» ‏

‏صاحب مجمع البیان با ذکر روایتی در مورد میزان تلاوت قرآن در شبانه روز و تفسیر "ما تیسر" می گوید: سعید بن جبیر گوید: پنجاه آیه ... ظاهر اینکه معنای (ما تیسّر) مقداریست که شما اراده نموده و دوست داشتید. ‏‏(طبرسی،1377، ج26: 40)‏‏ ‏

‏امام خمینی(ره) می گوید:‏

‏این ملتی که از اول قیامش برای اسلام بود، برای قرآن بود، ...اینها با صراحت گفتند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم. جمهوری اسلامی معنایش این است که رژیم، رژیم اسلامی باشد؛ حکومت، حکومت اسلامی باشد، و قوانین، قوانین اسلامی... یک دولتی که اسلامی باشد و در وزارتخانه اش وقتی می خواهند بنشینند با هم صحبت کنند، اول قرآن می خوانند.‏‏(خمینی، 1378، ج14: 460-457) ‏

 

2- مهجوریت قرآن در استماع

‏خداوند می فرماید:‏‏ (وَ إِذا قُرِئَ الْقرآن فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا)‏‏(اعراف/204)‏‏ «هر وقت قرآن خوانده می شود، گوش کنید و ساکت شوید».‏

‏علامه طباطبایی می گوید: انصات سکوت توأم با استماع است، معنای" ‏‏أنصت الحدیث و انصت للحدیث‏‏" این است که به حدیث گوش می داد در حالی که سکوت کرده بود... پس معنای جمله مورد بحث این شد که: گوش فرا دهید به قرآن و ساکت شوید.‏‏(طباطبایی، 1362، ج8: 500)‏

‏صاحب مجمع البیان می گوید: هر وقت قرآن خوانده می شود، گوش کنید و ساکت شوید، تا از پندهای آن بهره مند و مورد رحم خدا واقع شوید.‏‏(طبرسی، 1377، ج10: 152)‏

‏در این مرحله افراد جامعه اسلامی بجای شنیدن و استماع آیات قرآنی بیشتر اقدام به شنیدن انواع موسیقی جهت آرامش روحی می نمایند و به نوعی با تو جه به تفکر حاکم بر جامعه که شنیدن آواز قرآن را نوعـی کار حـزن آلود مـی دانند و از جـمله مواردی هم که باعـث استـماع‏


 نمی شود عدم آشنایی افراد با زبان عربی می باشد کسی که آشنایی با این زبان که زبان قرآن است را ندارد متوجه معنی نمی شود و همین باعث گوش ندادن می شود.‏

 

3-  مهجوریت قرآن در تدبر

‏(أَفَلا یَتَدَبَّرُونَ الْقرآن أَمْ عَلی قُلُوبٍ أَقْفالُها)‏‏.‏‏( نساء/82)‏‏  «آیا در قرآن نمی اندیشند.»‏

‏حضرت علی(ع) در مورد صفات متقین می فرماید: آنها شب هنگام بر پا ایستاده، قرآن را شمرده و با تدبر تلاوت می کنند، و جان خود را با آن محزون می سازند...‏‏(نهج البلاغه/ خطبه 193) ‏

‏صاحب مجمع البیان می گوید: آری عامل بیچارگی آنها یکی از دو چیز است یا در قرآن، این برنامه هدایت الهی و این نسخه کامل شفابخش، تدبر نمی کنند، و یا اگر تدبر می کنند بر اثر هواپرستی و اعمالی که از قبل انجام داده اند قفل ها بر دل های آنها است، به گونه ای که هیچ حقیقتی در آن نفوذ نمی کند.‏‏( طبرسی، 1377،ج23: 77)‏

‏امام خمینی (ره) در تفسیر آیه ذکر شده می گوید: ‏

‏شاید قفلهای قلب که در آیه شریفه است که می فرماید: ‏‏(افَلا یَتَدَبَّرون الْقرآن امْ عَلَی قُلُوبٍ اقْفالُها)‏‏، همین قفل و بندهای علایق دنیوی باشد. و کسی که بخواهد از معارف قرآن استفاده کند و از مواعظ الهیّه بهره بردارد، باید قلب را از این ارجاس تطهیر کند و لوث معاصی قلبیّه را، که اشتغال به غیر است، از دل براندازد؛ زیرا که غیر مطهّر محرم این اسرار نیست. قال تعالی: ‏‏(انَّهُ لَقرآن کَریمٌ فی کِتابٍ مَکْنونٍ لا یَمَسُّهُ الَّا الْمُطَهَّروُن).‏‏(آداب الصلوه، ص202) ‏


در جای دیگری می گوید: ‏

‏قلبی که از نور تدبّر و تفقّه و برگرداندن ظاهر دنیا را به باطن آن محروم باشد، با گوشت پاره که دل حیوانی را تشکیل می دهد فرقی ندارد.‏‏( خمینی،1378، 109)‏

 

4- مهجوریت قرآن در تفسیر

‏شهید مطهری می گوید: اگر کسی علمش علم قرآن باشد یعنی در قرآن زیاد تدبّر کرده باشد، تفسیر قرآن را کاملًا بداند، این آدم چقدر در میان ما احترام دارد؟ ... عجیب است که در حساس ترین نقاط دینی ما ... دو نفر پیدا نمی شود که قرآن را به درستی بداند!!! از هرکسی درباره یک آیه قرآن سؤال شود می گوید باید به تفاسیر مراجعه شود.‏‏(مطهری، 1370،ج24: 533)‏

‏امام خمینی (ره) با بیان نکات منفی تفسیر بعضی علما می گوید: ‏

‏یک طایفه از علماء تفسیر قرآن که استفادت از قرآن را منحصر به ضبط و جمع اختلاف قرائات و معانی لغات و تصاریف کلمات و محسّنات لفظیّه و معنویّه و وجوه اعجاز قرآن و معانی عرفیّه و اختلاف افهام ناس در آنها دانند، و از دعوات قرآن و جهات روحیّه و معارف الهیّه آن بکلّی غافلند.‏‏( آداب الصلوه، ص171) ‏

‏و در جای دیگری می گوید: ‏

‏بلکه مفسرین بزرگ ما نیز عمده همّ خود را صرف در یکی از این جهات یا بیشتر کرده و باب تعلیمات را به روی مردم مفتوح نکرده اند‏‏(همان،192)‏

 

مهجوریت قرآن در عمل

‏مهجوریت قرآن در عمل در مرحلـه اول ناشی از عـدم فهم و تدبر در قـرآن و عـدم موانست با قرآن می باشد و در مرحله بعد ناشی از غلبه هوای نفس و استفاده ابزاری از قرآن جهت رسیدن به اغراض و مطامع مادی می باشد. ‏

‏امام خمینی(ره) می گوید: ‏


باید دانست که اگر احیاء احکام و معارف قرآن را به عمل به آن و تحقّق به حقیقت آن نکنیم، در آن روز جواب رسول خدا را نتوانیم داد. کدام اهانت بالاتر از آن است که پشت پا به مقاصد و دعوتهای آن زده شود؟ اکرام قرآن و اهل آن، که اهل بیت عصمت است، فقط به بوسیدن جلد آن و ضریح مطهّر اینها نیست؛ این یک مرتبه ضعیفه از احترام و اکرام است، که اگر به دستورات آن و فرمایشات اینان عمل کردیم مقبول است؛ و الّا شبیه به استهزاء و بازیچه است. و در احادیث شریفه تحذیر سخت شده است از قاری قرآن که عامل به آن نباشد.‏‏(همان،210)  ‏

 

‏و با ابراز تأسف از اینکه قرآن این کتاب زندگی ساز نقشی جز قرائت در گورستان ها ندارد می گوید: ‏

‏و مع الأسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستانها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آنکه باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا بکلی از صحنه خارج شد. ‏‏(خمینی، 1378،ج 21: 395) ‏‏در ادامه علل مهجوریت قرآن اعم از علل داخلی و خارجی را ذکر کرده و سپس به طور تفصیل توضیح داده شده است.‏

 

گفتار اول: علل داخلی مهجوریت قرآن

 

1- فرضیه تحریف قرآن 

‏اولین مطلبی که به ذهن خطور می کند و به عنوان علت مهجوریت قرآن مطرح می شود فرضیه ‏


تحریف این کتاب آسمانی است؛ همان طوری که عدّه ای از دانشمندان داخلی و خارجی با نیات مختلف طرح کرده و هر کدام برای خود دلایلی هم ذکر کرده اند که به تفصیل می آید. ‏

‏دکتر معین می گوید: بعضی از حروف یک کلمه را عوض کردن، جمع تحریفات ‏‏(معین، 1375، ج1: 270)‏‏ گردانیدن کلام کسی از وضع و طرز و حالت اصلی خود.‏‏(عمید،1340، 307)‏‏ چنین به نظر می رسد که منظور از تحریف در لغت؛ تبدیل و تغییر دادن کلامی که دارای دو وجه می باشد در جهت منظور خاص که ریشه آن از حرف می آید.‏

‏صاحب لسان العرب در تعریف معنای اصطلاحی تحریف می گوید: تحریف کلام از مواضعش یعنی تغییر دادنش و تحریف در قرآن و کلمه یعنی تغییر حرف از معنایش و کلمه از معنایش  ‏‏(ابن منظور، 1414،ج9:45)‏‏ ‏

‏راغب می گوید: تحریف کلام آنست که آن را در گوشه ای از احتمال قرار بدهی که بتوان بدو وجه حمل کرد. علی هذا معنی آن محتمل کردن کلام صریح است ... یا جای کلمه ها را عوض کرده و طور دیگر جابجا می کردند، شاید هر دو تحریف را انجام می داده اند. ‏‏(راغب،1374،229)‏‏ چنین می توان نتیجه  گرفت که مفهوم تحریف در اصطلاح عبارت است از اینکه با تغییر و جابجا کردن کلمات و جملات یا تفسیر نادرست، منظور متکلم را از بستر صحیح و مطلوب خارج سازیم، به مفهومی کناره که در حاشیه معنای اصلی جای داشته است، بکشانیم. ‏‏(بنان،1389،16)‏‏ ‏

‏فخر رازی می گوید: انواع تحریف یا در لفظ یا در معنی می باشد، و بیشتر بر تحریف معنوی حمل می شود.‏‏(رازی، 1420،ج3: 561) ‏

 

پیشینه تحریف قرآن

 

1- تحریف لفظی: ‏روایاتی در ذیل آیه:‏‏(وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّة)‏‏(توبه/34)‏‏«و کسانی را که زر و سیم می اندوزند.»‏

‏سیوطی می گوید: عثمان بن عفان وقتی دستور داد قرآن هایی نوشته شود نویسندگان خواستند «واوی» را که در سـوره برائـت در آیه ‏‏(وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ) ‏‏هسـت بینـدازنـد، ابـی ذر ‏


گفت: « واو» را در جای خود می گذارید یا شمشیر بدوش بگیریم، نویسندگان«واو» را دوباره به آیه ملحق کردند. ‏‏(سیوطی، 1404،ج3: 232) ‏

 

2- تحریف معنوی:‏ سیوطی می گوید: زید بن وهب روایت کرده اند که:من در ربذه ابوذر غفاری را زیارت کردم، و از او پرسیدم چرا در این سرزمین منزل کرده ای؟ فرمود: من در شام بودم و این آیه را زیاد می خواندم ‏‏(وَ الَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ وَ لا یُنْفِقُونَها فِی سَبِیلِ الله فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِیمٍ)‏‏ معاویه می گفت: این آیه در باره ما مسلمانان نازل نشده، بلکه درباره اهل کتاب آمده است، من گفتم: خیر چنین نیست، هم درباره ماست و هم درباره ایشان.‏‏(طباطبایی،1362، ج9: 344 بنقل از الدر المنثور، ج3، ص233) ‏

‏از این دو نمونه ذکر شده مشخص گردید که عده ای در جهان اسلام درصدد تحریف لفظی و معنوی بوده اند اما با واکنش به موقع صحابه موفق به تحریف لفظی نشده ولی دست به تحریف معنوی زده اند.‏

 

دلایل عدم تحریف لفظی قرآن

 

الف: عدم تحریف لفظی قرآن در آیات قرآن:‏ ‏‏(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ)‏‏(حجر/9)‏‏ «ما قرآن را خود نازل کرده ایم و خود نگهبانش هستیم»‏

‏صاحب المیزان می گوید: آیه شریفه، دلالت بر مصونیت قرآن از تحریف نیز می کند، چه تحریف به معنای دستبرد در آن به زیاد کردن و چه به کم کردن و چه به جابجا نمودن، چون ذکر خداست و همان طور که خود خدای تعالی الی الأبد هست ذکرش نیز هست. ‏‏(همان، ج12:147) ‏

‏خداوند می فرماید: ‏‏(إِنَّهُ لَکِتابٌ عَزِیزٌ لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ ‏


حَمِیدٍ)‏‏ ‏‏(فصلت/42) ‏‏« و این کتابی است قطعا شکست ناپذیر.»که هیچ گونه باطلی، نه از پیش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمی آید، چرا که از سوی خداوند حکیم و شایسته ستایش نازل شده است.‏‏( طباطبایی، 1362،ج 12:  148) ‏

 

ب: عدم تحریف لفظی قرآن از منظر روایات‏ - بعد از اثبات عدم امکان تحریف قرآن در زبان قرآن کریم، در مرحله بعد نوبت به اثبات تحریف ناپذیری قرآن از روایات رسیده از پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت (ع) می شود. ‏

‏1- دسته اول احادیث عرضه به کتاب: امام صادق (ع) فرمود: زمانی که بر شما دو حدیث مختلف وارد شد پس آن دو حدیث را بر کتاب خدا عرضه دارید پس آنچه موافق کتاب بود آن را اخذ کنید و آنچه مخالف کتاب بود آن را رد کنید»‏‏(حر عاملی، 1409، ج18: 84) ‏

‏2- دسته دوم خطبه غدیر است که در آن امر به تدبر به قرآن و رجوع به آن شده است زمانی که پیامبر (ص) فرمود: ای گروه مردم در قرآن تدبر کنید و بدانید آیاتش را و نظر کنید در محکماتش و از متشابهاتش پیروی نکنید.»‏‏(طبرسی، ج1: 60) ‏

‏3- دسته سوم حدیث ثقلین است که الفاظ آن شامل« من باقی می گذارم در میان شما دو ثقل را کتاب خدا را و عترتم را، پس اگر به آنها تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید. و این اقتضا می کند که قرآن در عصر نبی با جمیع آیاتش و سورش مدون شده باشد تا اطلاق اسم کتاب بر آن صحیح باشد. ‏‏(حسینی میلانی، 1410، 57)‏

‏در روایات رسیده چیزی که قابل فهم برای انسان است عدم تحریف کتاب الهی است و در صورتی که قول به تحریف را بپذیریم بسیاری از این روایات که کلمه "قرآن" را ذکر کرده از حجیت می افتد اولا در حالیکه بزرگان دین این روایات را دارای حجیت دانسته و دوما این سوال پیش می آید که منظور از قرآن کدام قرآن است آیا همان قرآن معهود ذهن یا قرآنی بدون تحریف که در جای دیگری موجود است. پس همه این روایات این معنی را می رساند که منظور همین قرآن در دست ماست. و دلیلی برای دیگری نیست.‏


ج- اقوال علماء در مورد عدم تحریف قرآن‏ - شیخ صدوق می گوید: اعتقاد ما این است که قرآنی را که خدا نازل ساخته بر محمّد- صلی الله علیه و آله و سلّم- همین است که در میان مردم در جلد است...همچنین آنکه وارد شده از منع خواندن کل قرآن در یک شب و آنکه جائز نیست که ختم شود در کمتر از سه روز باز شاهد سخن ما است.‏‏(ابن بابویه، 1414، 107) ‏

‏امام خمینی در مورد فرق اسلام با مسیحیت تحریف شده می گوید: ‏

‏اینکه الآن دست اینهاست، اینها خودِ متنشان دلالت بر این می کند که اینها تورات اصلی و انجیل اصلی نیستند، لکن کتاب ما - بحمد الله- همین طور سال به سال، از اول تا حالا محفوظ است، حتی قرآن به خط حضرت امیر یا به خط حضرت سجاد هم الآن موجود است در بین ما که همین است؛ غیر از این هیچ چیز نیست، همین قرآن است، هیچ تغییری نکرده است.‏‏(خمینی، 1378، ج4: 191) ‏

‏آقای میلانی در مورد علماء اهل سنت می گوید: در مذهب اهل سنت نیز آنچه که معروف است موافق مذهب شیعه در قول به صیانت قرآن کریم از تحریف می باشد و این قول متفق بین مسلمین می باشد و بلکه ابن حجر عسقلانی و او از بزرگترین حفاظ اهل سنت و از مشهور ترین علماء اهل سنت محقق درعلوم مختلف بین المسلمین و شریف مرتضی موسوی و او یکی از بزرگان شیعه نیز پیوسته قائلین به نقصان در قرآن را تکفیر می کردند.‏‏(میلانی، پیشین، 157) ‏

‏ناگـفته نماند که بسیاری از مفسران بزرگ, موضوع عدم تحریف قرآن را در مقدمه تفسیرشان و همچنین در ذیل آیات مربوطه مطرح کرده اند که به صورت کتاب مستقلی نیست. ‏‏(قابل توجه پژوهشگرانی که در رابطه با نظر علماء شیعه و سنی در مورد عدم تحریف قرآن خواستار تحقیق مبسوط تر می باشند: مقدمه کتاب تفسیر آلاء الرحمن مرحوم بلاغی منبع خوبی است.)‏


2- مهجوریت اهلبیت

‏از عوامل اصلی مهجوریت قرآن در جامعه، مهجوریت اهل بیت (علیهم السلام) که مفسران و تبیین کنند گان قرآن بودند می باشد. اهل بیت پیامبر که سرسلسله آنها امیر المومنین بود و هیچ یک از اصحاب جایگاه او را به منبع وحی نداشت و قرابت و نزدیکی او به پیامبر بر همه آشکار می باشد. بعد رحلت پیامبر به دلیل مسائل سیاسی اهل بیت را از همه عرصه ها محروم نمودند و حتی مانع از مراجعه مردم به آنها برای فهم درست قرآن شدند که نمونه های زیادی از قبیل منع حدیث در تاریخ ثبت و ضبط شده است. امام خمینی می گوید: ‏

‏مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- دریافت کرده بودند و ندای انّی تارکٌ فیکُمُ الثقلین در گوششان بود با بهانه های مختلف و توطئه های از پیش تهیه شده، آنان را عقب [زدند‏‏].(خمینی، 1368، 4)‏‏ ‏

‏امام خمینی در مورد مهجوریت اهل بیت (ع) دو مورد را ذکر می نمایند: ‏

‏[اول] آنکه مورد تأسف خود ائمه- علیهم السلام- بوده است که پیدا نکردند کسانی را که به آنها تعلیم بدهند آن علوم را، و قرآن که مخزن همه علوم است، نشد که آنها تفسیر کنند، و آن معارفی که در قرآن هست آنها بیان کنند برای ما.‏‏ (صحیفه امام،ج21،ض394)‏

‏مورد دیگری که مطرح می کنند: مانع تراشی و مزاحمت طاغوتهای زمانه بوده است: صحبت امام حضرت رضا- سلام الله علیه- که با آن نیرنگ ایشان را بردند، ... برای حضرت صادق- علیه السلام- هم که مجال بود ...لکن سرگرمی ایشان به آن علومی که نمی شد که معطل بماند و علم شریعت بود، این هم باز نگذاشتند، نشد. حَمَله هم نداشتند. ‏‏(همان، ج19، 7) ‏

‏و در جای دیگری می گوید: ‏

‏...از مهجور بودن از حقایق مقام والای «ثقل اکبر» و «ثقل کبیر» ... شاید جمله لَنْ یَفْتَرِقا حتّی یَرِدا عَلَیَّ الْحَوض اشاره باشد بر اینکه بعد از وجود مقدس رسول الله- صلی الله علیه و آله و سلم- هر چه بر یکی از این دو گذشته است بر دیگری گذشته است و مهجوریت هر یک مهجوریت دیگری است، تا آن گاه که ایـن دو مهجور بر رسـول خـدا در ‏


‏«حوض» وارد شوند...‏‏(صحیفه امام،ج21،ص394-393)‏‏ کدام اهانت بالاتر از آن است که پشت پا به مقاصد و دعوتهای آن زده شود؟! اکرام قرآن و اهل آن، که اهل بیت عصمت است، فقط به بوسیدن جلد آن و ضریح مطهر اینها نیست؛ این یک مرتبه ضعیفه از احترام و اکرام است، که اگر به دستورات آن و فرمایشات اینان عمل کردیم مقبول است؛ و الّا شبیه به استهزاء و بازیچه است. ‏‏(آداب الصلوه،ص210)‏‏ ‏

‏پس مهجوریت اهل بیت (ع) همان طور که از قرائن تاریخی بر می آید نتیجه اش مهجوریت قرآن را در پی داشت.‏

 

3- رواج فساد و گناه در جامعه اسلامی

‏یکی از اثرات گناه سلب توفیق از انسان بوده و انسان را از انجام بعضی عبادات باز می دارد و نمونه آن روایتی از پیامبر اکرم می باشد که فرمود: ‏‏الخمر أمّ الخبائث فمن شربها لم تقبل صلاته أربعین یوما ‏...‏(شراب مادر ناپاکی هاست، هر که بنوشد چهل روز نمازش پذیرفته نشود...)‏‏(نهج الفصاحه، 448)‏

‏با توجه به این روایت مشخص می گردد که انجام برخی گناهان دارای آثار و توابعی از جمله سلب توفیق از انجام عبادات الهی است و کدام سلب توفیق بالاتر از دوری و مهجور کردن قرآن در بین مسلمین می باشد. امام خمینی در رابطه با اثر انجام گناه در فهم و دوری از قرآن کریم می گوید: ‏

‏یکی دیگر از حجب که مانع از فهم قرآن شریف و استفاده از معارف و مواعظ این کتاب آسمانی است، حجاب معاصی و کدورات حاصله از طغیان و سرکشی نسبت به ساحت قدس پروردگار عالمیان است که قلب را حاجب شود از ادراک حقایق. ‏‏(خمینی، 377 ،201) ‏


و در جای دیگری می گوید: ‏

‏یکی دیگر از حجب غلیظه، که پرده ضخیم است بین ما و معارف و مواعظ قرآن، حجاب حبّ دنیا است که به واسطه آن قلب تمام همّ خود را صرف آن کند و وجهه قلب یکسره دنیاوی شود.‏‏(همان، 202-201) ‏

‏باز می گوید: ‏

‏مادامی که انسان در حجاب خود هست، نمی تواند این قرآن را که نور است و به حسب فرمایش خود قرآن نور است، نور را کسانی که در حجاب هستند و پشت حجابهای زیاد هستند، نمی توانند ادراک کنند، گمان می کنند که می توانند؛ لکن نمی توانند.‏‏(صحیفه امام،ج14،ص389-388) ‏

‏امام خمینی انجام چند گناه از قبیل ارتکاب معاصی، حب دنیا و خود بینی را که موجب محرومیت از فهم قرآن بودند را ذکر کرد و برشمرد و نتیجه گرفت که انجام این گناهان نتیجه در عدم فهم قرآن دارد. ‏

 

4- عدم فهم بودن قرآن برای مردم عادی

‏عدّه ای از علمای اسلامی با اعتقاد به اینکه ظاهر قرآن حجیت ندارد و اینکه ما قادر به فهم قرآن نبوده و تنها ائمه می توانند قرآن را بفهمند و ما هم ناچار برای فهم قرآن باید به احادیث و اخبار رسیده از ائمه که در اصطلاح اخبار نامیده می شوند مراجعه کنیم و به همین دلیل اخباری نامیده شدند. و برای عقل هم اعتبار چندانی قائل نبوده و به اجتهاد هم اعتقاد نداشتند. شهید مطهری در مورد نظرات اخباریها می گوید: به این ترتیب برای مردم قرآن را هم از اعتبار و حجّیت انداختند تا این طور فکر کنند که تنها مرجعی که باید به آن رجوع کرد اخبار و روایات است ... آنوقت در اخبار چیزهایی هست که احیاناً خود قرآن را از اعتبار می اندازد.‏‏(مطهری، 1370، ج21:109)‏

‏بعضی محققین می گوید: کلمات قرآنی، جز در معانی حقیقی استعمال نمی شوند. و در قرآن مجاز گویی نیست و اگر مجازگویی باشد موجب وهن و اضطراب و تردید در بیان مقصود ‏


می شود و بلکه موجب انحراف و گمراهی از تبیین حق می شود و هر کسی کلام خدا را طبق رأی خود تفسیر می کند. و هرکسی مشکل و متشابه قرآن را موافق فهم خودش تأویل می کند.‏‏(مصطفوی، پیشین،ج9: 225)‏

‏امام خمینی می‎گوید: ‏

‏یکی دیگر از حجب که مانع از استفاده از این صحیفه نورانیّه است اعتقاد به آن است که جز آن که مفسِّرین نوشته یا فهمیده اند کسی را حقّ استفاده از قرآن شریف نیست. و تفکّر و تدبّر در آیات شریفه را به تفسیر به رأی، که ممنوع است، اشتباه نموده اند؛ و به واسطه این رأی فاسد و عقیده باطله قرآن شریف را از جمیع فنونِ استفاده عاری نموده و آن را بکلّی مهجور نموده اند. ‏‏(آداب الصلوه،ص199)‏

 

5- استفاده ابزاری از قرآن

‏از عوامل مهجوریت قرآن استفاده ابزاری از قرآن می باشد. چنان چه در طی تاریخ عده ای از طاغوت ها و بعضی از علمای درباری قرآن را وسیله و ابزاری جهت رسیدن به منافع پست خود می دیدند و به همین دلیل عدّه ای از مردم به قرآن بدبین شده و یکی از دلایل مهجوریت قرآن هم همین مورد می باشد. امام خمینی یکی از این نمونه ها را این طور بیان می کند: ‏

‏این دانشگاه اسلامی که آقایان می خواهند درست کنند نه اینکه خیال کنید با اسلام آشتی کرده اند، خیر، قضیه قرآنی است که سر نیزه کردند در مقابل امیرالمؤمنین- سلام الله علیه- با حربه قرآن معاویه، امیر المؤمنین را شکست داد؛ با حربه قرآن، و الّا چند دقیقه دیگر، چند ساعت دیگر اگر مانده بود، آثاری از بنی امیه نمی ماند، لکن حیله کردند، قرآن آوردند [که ] ما مُسْلم، شما هم مُسلم، أشهد أن لا اله الا الله؛ ....با قرآن، اسلام را شکست دادند.‏‏(همان، ج1،ص 303-302)‏

‏امام خمینی در جای دیگری می گوید: ‏

‏خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی؛... و با قرآن، در حقیقت قرآن را- که برای بشریت تا ورود به حوض بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بود و است- از صحنه خارج کردند.‏‏(همان، ج21،ص395-394)‏

 


6- توجه بیش از حد به حفظ و قرائت و صوت و لحن

‏توجه بیش از حد به ظواهر از قبیل بها دادن به صوت و لحن و حفظ و قرائت در اغلب سرزمین های اسلامی موجب سرگرم شدن به همین مسائل کرده و مسلمانان را از پرداختن به آن چیزی که خداوند از ما می خواهد مانند اتحاد، حفظ عزت اسلامی، تشکیل حکومت اسلامی، دفاع از مظلوم، عدم سلطه کفار...باز داشته است. صاحب تفسیر نمونه می گوید: هم اکنون اگر به وضع بسیاری از کشورهای اسلامی مخصوصا آنها که زیر سلطه فرهنگی شرق و غرب زندگی می کنند نظر بیفکنیم می بینیم. تنها الفاظش را با صدای جالب از دستگاه های فرستنده پخش می کنند، در بعضی از کشورهای اسلامی مدارس پر طول و عرضی به عنوان مدارس"تحفیظ القرآن" دیده می شود، و گروه عظیمی از پسران و دختران به حفظ قرآن مشغولند، در حالی که اندیشه های آنها گاهی از غرب و گاه از شرق ...، و قرآن فقط پوششی است برای خلافکاری هایشان.‏‏(مکارم شیرازی و دیگران، پیشین، ج15: 77)‏‏ ‏

 

7- تفسیر به رأی قرآن

‏یکی از اعمالی که در طول تاریخ توسط علماء فاسد در جاهای مختلف انجام شده تفسیر کتب مقدس براساس هوی و هوس و منافع مادی خودشان بوده و با توجه قرائن بدست آمده در رابطه با قرآن کریم تفسیر به رأی انجام گرفته است. سیوطی می گوید: مواردی از قبیل تفسیر قرآن بدون کسب علوم مورد نیاز تفسیر، تفسیری که مذاهب فاسد را تقریر و امضاء کند، مفسر بدون دلیل قاطع بگوید مراد خداوند این است و تفسیر از روی هوای نفس و استحسان را تفسیر به رأی می گویند.‏‏(سیوطی، پیشین، 134)‏‏ امام خمینی می گوید: ‏

‏قرآن این کتاب معر‏فة‏ الله و طریق سلوک به او، با دست دوستان جاهل از طریق خود به انحراف و انزوا کشیده شد و آرای انحرافی و تفسیرهای به رأی که آن همـه ائمـه اسـلام- علیهم السلام- از آن نهی فرمودند، در آن راه یافت و هر کس با نفسانیّت خود در آن تصرّف نمود.‏‏(همان،ج16،ص 209) ‏


و با بیان شرایط مفسر می گوید: ‏

‏و لهذا آنچه من عرض می کنم این است که اشخاصی که رشد علمی زیاد پیدا نکرده اند، ...نباید اینها در تفسیر قرآن وارد بشوند و اگر روی مقاصدی آنها وارد شدند، نباید جوانهای ما به آن تفاسیر اعتنا کنند؛ و از چیزهایی که ممنوع است در اسلام «تفسیر به رأی» است که هر کسی آرای خودش را تطبیق کند بر آیاتی از قرآن، و قرآن را به آن رأی خودش تفسیر و تأویل کند و یک کسی مثلًا اهل معانی روحیه است، هر چه از قرآن [به ] دستش می آید تأویل کند و برگرداند به آن چیزی که رأی اوست؛ ما باید از همه این جهات احتراز کنیم. ‏‏(تفسیر سوره حمد،ص93)‏‏ ‏

 

8- توجه یک بعدی به دستورات قرآن

‏امام خمینی در مورد نمونه تبلیغات غلط علیه اسلام می گوید: ‏

‏آنها می گفتند که اصلًا اسلام آمده است برای اینکه توحید و سایرِ- مثلًا- مسائل عقلی الهی را تعلیم بکند و سایر چیزها، همه مقدمه آن است و اینها را باید رها کرد و خُذِ الْغایات  باید شد. از این جهت اعتنا به فقه- البته نه همه، بعضی شان- به فقه و فقها و اعتنا به اخبار و اعتنا به ظواهر قرآن [و] کثیری از احکامی که در قرآن هست، اینها را کار نداشتند. ‏‏(صحیفه امام،ج3،ص222)‏

‏و در جای دیگری در رابطه با توجه به جنبه مادی صرف می گوید: ‏

‏جنبه مادیت، حالا که در دنیا غلبه پیدا کرده است به این سختی و دنیا با زرق و برق زیاد شده است و- عرض می کنم که- اصحاب دنیا خیلی زیاد شده اند، حالا هم یک دسته ای پیدا شده اند که اصل تمام احکام اسلام را می گویند برای این است که یک عدالت اجتماعی پیدا بشود؛ طبقات از بین برود. ‏‏(همان، ج3: 223)‏‏ ‏

‏ایشان همچنین می گوید: ‏


حالا هم یک جمعی پیدا شده اند که اینها نویسنده اند و خوب هم چیز می نویسند لکن آیات قرآن را ... اینها تمام ‏‏معنویات‏‏ را به مادیات بر می گردانند.‏‏(‏‏همان‏‏،ج3،ص222-221) ‏

 

9- توجه وبها دادن بیش از حد به تزیین و تذهیب و ظاهرقرآن (حتی قرآن با آب طلا نوشته شده است.)

‏توجه بیش از حد به ظاهر قرآن اولین نتیجه اش عدم توجه به فهم قرآن و استفاده عملی از کلام الله مجید می باشد و افراد به سمت ظاهرگرایی سوق داده می شوند. امام خمینی با رد این نوع عملکرد می گوید: ‏

‏و اخیراً قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بسته اند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع می کنند و به اطراف می فرستند و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج می کنند. ما همه دیدیم قرآنی را که محمد رضا خان پهلوی طبع کرد ... و می بینیم که ملک فهد هر سال مقدار زیادی از ثروتهای بی پایان مردم را صرف طبع قرآن کریم و محالّ تبلیغاتِ مذهبِ ضد قرآنی می کند...از اسلام عزیز از و قرآن کریم برای هدم اسلام و قرآن بهره برداری می کند. ‏‏(همان،ج21،ص396-395)‏

 

10- هتک حرمت قرآن

‏یکی از روش هایی که افراد و دولت ها جهت از میدان بردن حریفان و موانع پیش روی خود اتخاذ و انجام می دهند با ترور شخصیتی حریف خود و یا احیانا اگر این فرد دارای شخصیت اجتماعی باشد با ترور شخصیتی و هتک کردن او به مقصد خود نائل می شوند و چون قرآن کریم یکی از موانع اصلی استعمارگران و حتی علمای درباری بود لذا در پی هتک و بی ارزش جلوه دادن و حتی در حد یک کتاب دست نوشته انسانی و از این هم پایین تر یعنی در حد کتب تحریف شده تورات و انجیل قرار دادند. حضرت امام در رابطه با هتک قرآن کریم و اقدامات رژیم پهلوی در حذف سوگند به قرآن می گوید: ‏


‏لازم است توجه حضرات آقایان را جلب کنم به اعمال گذشته و حاضر دستگاه جبار؛ در گذشته به اسلام و قرآن اهانت کرد و خواستْ قرآن را در ردیف کتب ضاله قرار دهد.‏‏(همان،ج1: 186) ‏

‏و در جای دیگری می گوید: ‏

‏اگر گمان کردید می شود با زور چند روزه قرآن کریم را در عرض «اوستا»ی زرتشت، «انجیل» و بعض کتب ضاله قرار داد، و به خیال از رسمیت انداختن قرآن کریم، تنها کتاب بزرگ آسمانی چند صد میلیون مسْلم جهان، افتاده اید و کهنه پرستی را می خواهید تجدید کنید، بسیار در اشتباه هستید.‏‏(همان،ج1: 90) ‏

 

11- تبلیغات منفی روشنفکران غربزده 

‏یکی از ابزارهای مهم و تأثیر گزار غرب در کشورهای اسلامی روشنفکران غربزده می باشند و چون از مردم کشور مورد نظر می باشند کارائی بالاتری دارند و بهتر می توانند سیاست های ‏


استعمارگران را اجرا کنند.  در زمان ابتدای انقلاب تعدادی از روشنفکران علیه قصاص تبلیغ و گاهی تجمع می کردند که امام خمینی در این رابطه می گوید: ‏

‏این ملتی که از اول قیامش برای اسلام بود، برای قرآن بود، این ملتی که در طول چندین سال، تقریباً دو دهه و اخیراً چند سال، آن قدر زحمت کشیدند، ... اینها با صراحت گفتند که ما جمهوری اسلامی می خواهیم. جمهوری اسلامی معنایش این است که رژیم، رژیم اسلامی باشد؛... این قانون می گوید که: هر قانونی که بر خلاف اسلام است قانون نیست. پس قوانین باید قوانین اسلامی باشد. شما آن را هم که قبول ندارید! می گویید که قصاص، این قانون واضح اسلام، این قانون ضروری اسلام، این قانونی که قرآن به آن تصریح کرده است، این قانونی که مصلحت و امنیت کشور را تأمین می کند، شما این را یک قانون «غیر انسانی» می دانید. شما از ریشه هایتان خراب بودید! ‏‏(همان، ج14،ص457)‏

‏ و در جای دیگری می گوید: ‏

‏خیانتها و تبلیغاتی که بر ضد اسلام و بر ضد قرآن کریم کردند و قشرها را خواستند از قرآن کریم جدا کنند.‏‏(همان،ج 7،ص 485)‏

‏و در جای دیگری می گوید: ‏

‏انبیا را هم اینها مرتجع می دانند. اینها قرآن را هم کتاب ارتجاعی می دانند.‏‏(همان،ج11،ص 513)‏

‏و در این میان از نقش علماء وابسته در حوزه هم نمی توان به آسانی گذشت.‏

 

12- نقش دولتمردان وابسته در مهجوریت قرآن - ‏بعد از نقش منفی روشنفکران غربزده، دولتمردان وابسته دومین عامل می باشند. این مجریان که گاهی از میان روشنفکران غربزده از قبیل تقی زاده، فروغی و... و در بعضی موارد از میان افراد بی سوادی چون رضاخان و پسرش محمد رضا انتخاب و گزینش می شوند و تنها مجری صرف سیاستهای استعماری در کشورهای هدف از قبیل کشورمان ایران می باشند. امام خمینی می گوید:‏

‏شما دیدید که محمد رضا در اینجا اظهار اسلامیت می کرد و قرآن طبع می کرد و اظهار ‏


تعهد به اسلام می کرد، مع ذلک با اسلام آن طور کرد که همه دیدید.‏‏(همان، ج12،ص 38) ‏

‏در جای دیگری می گوید: ‏

‏یکی از سیاستهای آنها به انزوا کشاندن قرآن به منظور مهجور کردن آن بوده چون تا زمانی که قرآن و احکام آن در جامعه باشد آن جامعه به هیچ وجه زیر بار ذلت و خفت وطن فروشی و مستعمره شدن نمی رود. ولی اگر قرآن مهجور و متروک شد بعد از مدت کوتاهی عزت و اقتداری که جوامع اسلامی در سایه آن کسب کرده اند از دست می رود. و کشور مستعد هجوم و حمله نظامی، و ... می گردد. ‏‏(همان،ج16،ص34)‏

‏امام خمینی می گوید: ‏

‏هدف اجانب قرآن و روحانیت است. دست های ناپاک اجانب با دست این قبیل دولتها قصد دارد قرآن را از میان بردارد، و روحانیت را پایمال کند. ما باید به نفع یهود، امریکا، و فلسطین هتک شویم، به زندان برویم، معدوم گردیم، فدای اغراض شُوم اجانب شویم .‏‏(همان،ج1: 153)‏‏ ‏

‏مثل اسلام رضا خانی و محمد رضا خانی، اسلام اینها این بود که قرآن هم طبع می کردند و رضا خان مجلس روضه هم داشت...اما اساس را می خواست از بین ببرد. ‏‏(همان،ج18،ص 158) ‏

‏اینها در عین حال که مخالفت خود را با اسلام و احکام آن روزافزون می کنند، برای اغفال ساده لوحان، در دستگاه تبلیغاتی مراسم خواندن دعای کمیل و سینه زنی و زنجیرزنی پخش می کنند، احکام قرآن کریم را نقض و خود آن را چاپ و منتشر می کنند.‏‏(همان،ج3: 75) ‏

‏با ادعای اسلام و تظاهر به مسلمانی کمر به نابودی اسلام بسته و احکام مقدسه قرآن را یکی پس از دیگری محو و نابود می کنند. علمای اعلام و محصلین علوم اسلامی در تحت فشار عمال استعمار دست و پا می زنند. مدارس علوم دینیه، مساجد و محافل اسلامی را می خواهند قبضه کنند و این برنامه را مقداری عملی کرده اند.‏‏(همان،ج2،ص 324)‏

‏امام خمینی راه حل مشکل جامعه اسلامی را در رجوع به قرآن می داند و می گوید: ‏

‏اگر دوَل اسلامی و ملل مسلمان به جای تکیه به بلوک شرق و غرب به اسلام تکیه ‏


می کردند و تعالیم نورانی و رهایی بخش قرآن کریم را نصب عین خود قرار داده و به کار می بستند، امروز اسیر تجاوزگران صهیونیسم و مرعوب فانتوم امریکا و مقهور اراده سازشکارانه و نیرنگ بازیهای شیطانی شوروی واقع نمی شدند...‏

‏بر شما جوانان ارزنده اسلام- که مایه امید مسلمین هستید- لازم می باشد ... تعالیم مقدسه قرآن را بیاموزید و به کار بندید، با کمال اخلاص در نشر و تبلیغ و معرفی اسلام به ملل دیگر و پیشبرد آرمانهای بزرگ اسلام بکوشید. برای پیاده کردن طرح حکومت اسلامی و بررسی مسائل آن اهتمام بیشتری به خرج دهید... هر چه بیشتر همفکر و انسان فداکار بسازید.‏‏(همان،ج2،ص 438) ‏

 

13- نقش روحانیون منحرف 

‏امام خمینی می گوید:  ‏

‏در این میان از همه اسفبارتر وضع ایران است که رژیم آن مأموریت دارد با چاپ قرآن، تظاهر به اسلام، به اسم سپاه دین، سازمان اوقاف و به عناوین فریبنده دیگر، یکباره اسلام را ریشه کن سازد؛ ملت اسلام را بیش از پیش به ذلت و اسارت بکشد ...، و برای اجرای این نقشه های شوم، به کمک و مساعدت روحانی نماهای خودفروخته و سرسپرده نیاز کامل دارد، و با همکاری آنان می خواهد مساجد و دیگر محافل اسلامی را قبضه کند.‏‏(همان، ج2، 489-488)‏

 

وظیفه دلسوزان در برابر روحانیون منحرف‏ ‏

‏اکنون بر نسل تحصیل کرده مسلمان و مردان روشن ضمیرِ آگاه است ... آن دسته از روحانی نماهای منحرف را که مستقیم و غیر مستقیم در خدمت رژیم جبار قرار گرفته اند طرد نمایند. اگر ملت اسلام به مبانی نورانی قرآن واقف گردد و به وظایف سنگین علما و پیشوایان اسلام آگاه شود، روحانی نماها و آخوندهای درباری در میان اجتماع ساقط خواهند شد. و اگر معممین ساختگی و روحانی نماهای بی حیثیت در جامعه ساقط شده نتوانند مردم را بفریبند، دستگاه جبار هیچ گاه موفق به اجرای نقشه های شوم استعمارگران نخواهد شد. ما پیش از هر کار لازم است تکلیف خود را با روحانی نماها- که ‏


امروز از خطرناکترین دشمن [ها] برای اسلام و مسلمین محسوب می شوند و به دست آنها نقشه های شوم دشمنان دیرینه اسلام و دست نشاندگان استعمار پیاده و اجرا می گردد- روشن سازیم و دست آنان را از حوزه های علمیه، مساجد و محافل اسلامی کوتاه کنیم تا بتوانیم دست تجاوزکار استعمار و مخالفین اسلام را از حریم اسلام و قرآن کریم قطع کرده از استقلال و صیانت کشورهای اسلامی و ملت اسلام دفاع نماییم‏‏(خمینی، ج2: 489)‏

 

گفتار دوم: علل خارجی 

 

1- اسرائیلیات اهل کتاب  

‏دکتر مؤدب در تعریف اسرائیلیات می گوید: مقصود از اسرائیلیات، اخبار اهل کتاب در تفسیر آیات است که از آن نهی شده بود.‏‏ (مودب،1390،57)‏

‏شهید مطهری در مورد نفوذ اسرائیلیات به جهان اسلام می گوید: مخالفان اسلام مبارزه با اسلام را از طریق تحریف آغاز کردند. اندیشه های خود را با مارک تقلّبی اسلام صادر نمودند. اسرائیلیات، مجوسیات، مانویات با مارک اسلام وارد حدیث و تفسیر و افکار و اندیشه های مسلمانان گردید و بر سر اسلام آمد آنچه آمد.‏‏ (مطهری،پیشین،ج24: 86) ‏

‏نمونه اسرائیلیات اهل کتاب: و در تاریخ طبری آمده: وقتی ابوذر وارد بر عثمان شد، کعب الاحبار هم نزد عثمان نشسته بود، ابو ذر به عثمان گفت: شما از مردم تنها به این مقدار راضی نشوید که یکدیگر را اذیت نکنند بلکه باید وادار کنید مردم را علاوه بر این، از یکدیگر دستگیری نیز بکنند، حتی از مؤدی زکات اکتفاء به دادن زکاتش نکنید، بلکه زکات دهنده باید علاوه بر زکات به همسایگان و برادران نیز احسان نموده و صله ارحام هم بکنند.‏

‏کعب الاحبار گفت: کسی که واجبش را پرداخت دیگر چیزی بر او نیست، ابوذر عصای سرکجی که همراه داشت برداشته و بر سر کعب کوبید، ضربت ابوذر سر کعب را شکست، عثمان خواهش کرد که از ابوذر بگذرد، او نیز درگذشت. آن گاه عثمان به ابی ذر گفت: از خدا بترس و دست و زبان را نگهدار، عثمان از این نظر گفت دست و زبانت را نگهدار که ابوذر ‏


وقتی کعب را زد به او گفت: ای یهودی زاده تو را چه به این حرفها؟!‏‏(طباطبایی، پیشین،ج9: 345 بنقل از تاریخ طبزی، ج4: 284) ‏

‏صاحب تفسیر المیزان  می گوید: چیزی که هست مخالفت او در این بوده که نباید بعد از زکات به کلی باب خیرات مسدود شود، و معتقد بوده که بستن در خیرات مستلزم ابطال غرض تشریع آن و افساد مصلحتی است که شارع از تشریع آن منظور داشته.‏‏(صحیفه امام،،ج5: 391)‏‏ ‏

‏مراجعه با تفاسیر اولیه که اغلب پر از این گونه اسرائیلیات علی الخصوص در رابطه با داستان های انبیاء می باشد.‏

 

2- تبلیغات استعمارگران ‏(علت عقب ماندگی مسلمانان را از جانب عمل به قرآن می دانستند.)‏

 

نمونه تبلیغات غلط 

‏منطق اینها منطق مسلسل است، منطق ما منطق سکوت! باید سکوت کنیم! چاره نیست! منطق آنها سیلی زدن است، منطق ما سیلی خوردن! به حضرت عیسی هم نسبت داده اند که یکوقت فرمود که اگر این طرف من سیلی بزنند، آن طرف [هم ] سیلی [بزنند]! ... این منطق تنبلهاست. حضرت عیسی پیغمبر اعظم است؛ آن کسی است که در مهدش شروع می کند به گفتن که من چه می کنم، چه می کنم، اقامه صلات می کنم، چه می کنم، چه می کنم. در مهدْ پیغمبرِ مبعوث بوده به حَسَب مثال قرآن یک همچو موجودی حرفهای تنبلها را می زند؟! ‏‏(صحیفه امام،ج3،ص 347)‏

‏دولتهای استعماری دنیا با ورود به کشورهای اسلامی از حدود 300 سال قبل شروع به تبلیغ علیه اسلام نمودند و عامل پیشرفت خودشان را کنار گذاشتن دین و عامل عقب ماندگی این کشورها را خرافاتی بودن و اعتقاد به خدا و قضا و قدر معرفی و اینطور القا می کردند که احکام اسلام باعث و بانی تنبلی و عدم تحرک می شود و برای پیشرفت باید این خرافات را دور ریخت و تنها راه حل کمک گرفتن از غرب و وابستگی به آنها می باشد. ‏


‏امام خمینی با توجه دادن به تبلیغات استعمار گران در جامعه اسلامی علیه قرآن و اسلام می گوید: ‏

‏دنیا بداند که هر گرفتاری ای که ملت ایران و ملل مسلمین دارند، از اجانب است؛ از امریکاست....امریکاست که اسلام و قرآن مجید را به حال خود مضر می داند، و می خواهد آنها را از جلو خود بردارد.‏‏(همان، ج1،ص 411) ‏

‏یک نمونه تبلیغات استعمارگران را این طور معرفی می کند: ‏

‏یکی از کارهای بزرگی که شده است- و گمانم این است که آنها، آن شیاطین، کرده اند این است که قرآن و اسلام را آن طوری که هست نگذاشتند ما بفهمیم؛ نگذاشتند مسلمانها بفهمند. نفوذ کرده است این تبلیغات حتی در عمق حوزه های دینی نجف و قم! ...وقتی که انگلیسی ها آمده بودند عراق، یکی شان شنیده بود که یکی اذان می گوید. گفتند این چیست. گفتند اذان می گوید. گفته بود به امپراتوری انگلستان هم ضرر دارد این؟ گفتند نه. گفت: هر چه می خواهد اذان بگوید!‏‏(همان،ج7،ص393) ‏

‏امام خمینی در جواب شبهات مطرح شده از جانب کمونیستها در مطبوعات روسیه می گوید:‏

‏ اینها متن قرآن را مطالعه کرده اند، اسلام را هم مطالعه کرده اند و فهمیده اند که قرآن یک کتابی است که اگر مسلمانها به آن اتصال پیدا کنند تودهنی می زند به این اقوامی که می خواهند بیایند سلطه پیدا کنند بر مسلمین. قرآن می گوید هرگز خدای تبارک و تعالی سلطه ای برای غیر مُسْلم بر مُسْلم قرار نداده است. هر گز نباید یک همچو چیزی واقع بشود؛ یک تسلطی، یک راهی، حتی یک راه نباید پیدا بکند: (لَنْ یَجْعَلِ الله لِلْکافِرینَ عَلَی الْمُؤْمِنینَ سَبیلًا).‏‏(همان،ج4: 317) ‏


سیاست استعمار در جدا کردن ملتها از اسلام و قرآن

‏امام خمینی می گوید: ‏

‏دست های خیانتکار اجانب ... با مطالعاتی که کرده بــودند در این بــلاد، و تـمـام بــلاد را- بیابانهایش را، قصبه هایش را، شهرستان هایش را- وجب به وجب مطالعه کرده اند... به آنجا رسیده اند که نگذارند مسلمین متمسک به قرآن باشند. قرآن را آنها سد راه می دانستند. اگر مسلمین همه متمسک به قرآن می شدند، برای آنها مجالی باقی نمی ماند. قرآن را و اسلام را از مردم جدا کردند؛ ملتها از اسلام جدا شدند.‏‏(همان،ج5،ص 337-336) ‏

 

اثر تبلیغات استعمارگران

‏امام خمینی (ره) در مورد نتیجه تبلیغات استعمارگان می گوید: ‏

‏این حقیقتی است که در طول تاریخ برای دوَل استعمارگر ثابت شده است. از نخست وزیر اسبق خبیث دولت استعمارگر انگلستان نقل شده است که: «تا قرآن بین مسلمین است ما نمی توانیم در مقاصد خود پیشرفت کنیم». هدف اصلی دولتهای استعمارگر محو قرآن، اسلام و علمای اسلام است.‏‏ (همان،پیشین، ج2: 396) ‏

 

نقش استعمار در معرفی ناقص و نادرست اسلام

‏امام خمینی با معرفی اسلام واقعی می گوید: ‏

‏تصور نادرستی که از اسلام در اذهان عامه به وجود آورده و شکل ناقصی که در حوزه های علمیه عرضه می شود برای این منظور است که خاصیت انقلابی و حیاتی اسلامی را از آن بگیرند، و نگذارند مسلمانان در کوشش و جنبش و نهضت باشند؛ آزادیخواه باشند؛ دنبال اجرای احکام اسلام باشند؛ حکومتی به وجود بیاورند که سعادتشان را تأمین کند؛ چنان زندگی داشته باشند که در شأن انسان است.‏

‏مثلاً تبلیغ کردند که اسلام دین جامعی نیست؛ دین زندگی نیست؛ برای جامعه نظامات و قوانین ندارد؛ طرز حکومت و قوانین حکومتی نیاورده است. اسلام فقط احکام حیض و نفاس است. اخلاقیاتی هم دارد؛ اما راجع به زندگی و اداره جامعه چیزی ‏


‏ندارد.‏‏(خمینی،1377، 11-10)‏‏ ‏

‏در جای دیگری می گوید: ‏

‏و امروز نقشه های وسیعتر و دامنه دارتری در جریان است که چهره واقعی مأمورین استعمار و کیفیت مأموریت آنان را می نمایاند؛ ... به جای بیان احکام قرآن و حقایق اسلام، بلندگوهایی برای اجرای مقاصد شوم ضد اسلامی دستگاه خودفروخته و دست نشانده درست کنند. ‏‏(صحیفه امام، ج2،ص483) ‏

‏و در جای دیگری می گوید: ‏

‏می خواهند ما را از قرآن منفصل کنند تا اینکه پشتوانه ای نداشته باشیم؛ مثل قدرت قرآنی پشت سر ما نباشد و ما متفرق بشویم و هر کسی یک چیزی بگوید و تبلیغات آنها اثر بکند و جوانهای ما را منحرف کند و اسباب این بشود که آنها مشغول کارشان بشوند.‏‏(همان، ج4،ص216)‏

 

3- مستشرقین غربی

‏مستشرق یا همان شرقشناس تعدادی از افراد عالم و دانشمند در جهان غرب بودند که بیشتر جهت جاسوسی و آشنایی با فرهنگ و دین ملتهای شرقی به شرق می آمدند و تحت عناوینی از قبیل باستانشناس، محقق، سیاح و حتی سفیر و ... در کشورهای شرقی وارد و بعد انجام تحقیقات و آشنایی با کشور مورد نظر کم کم در آن کشور نفوذ و زمینه را برای ورود استعمار فراهم می کردند.‏

‏مرحوم معرفت راجع به اظهارات مستشرقان بیگانه می گوید: ‏

‏از جمله مستشرق معروف، علامه گلدزیهر... می نویسد: هیچ کتاب تشریعی که به اعتقاد قلبی یک گروه دینی، نص منزل یا وحی آسمانی باشد وجودندارد، آن هم نصی که از دیرزمان ثابت مانده، از پریشانی و بی ثباتی به دور مانده باشد، همان طور که نص قرآن نیز به این سرنوشت گرفتار شده است... مساله اختلاف قرائتها ارتباطی با متواتربودن یگانه نص قرآن ندارد، نصی که نزد عموم مسلمانان محفوظ بوده و نسل اندر نسل بدون اختلاف از یکدیگر ارث برده اند سـپس ‏


به دستاویز دیگری چسبیده و خیلی تلاش می کند تا قول به تحریف را ثابت کند و به بزرگ ترین و ریشه دارترین طایفه اسلامی، یعنی شیعیان اهل بیت پیامبر(ص) نسبت دهد.‏‏(معرفت،1376، 183)‏

‏امام خمینی می گوید: ‏

‏مستشرقینی که در خدمت دولتهای استعمارگر هستند، همه دست به دست هم داده در تحریف حقایق اسلام کار کردند.‏‏(ولایت فقیه،ص 10) ‏

 

ب: راه کارهای بازگشت به قرآن از دیدگاه امام خمینی

‏خداوند فلسفه نزول قرآن را هدایتگری، شفا، یادآوری و ... می داند و ما را دعوت به قرآن می کند. پیامبر(ص) تنها راه برای گمراه نشدن مسلمین را تمسک به اهل بیت و قرآن می داند. جهت بهره بردن از این مائده الهی نیاز به رجوع به کتاب الهی و تفکر و تدبر و به یک معنی فهم آن را داریم و در مرحله آخر باید به دستوراتش عمل نماییم.‏

‏در این بخش راه کارهای بازگشت به قرآن کریم از دیدگاه امام خمینی بررسی شده است. این راه کارها شامل راه کارهای فردی، اجتماعی و فعالیت مراکز پژوهشی قرآنی می باشد.‏

 

راه کارهای فردی

 

1- قرائت

‏خداوند در قرآن کریم می فرماید: ‏‏(فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقرآن) ‏‏ «هر چه میسّر شود از قرآن بخوانید.»‏‏(مزمل/20)‏

‏امام رضا(ع) فلسفه قرائت سوره در نماز را به دلیل اینکه تا قرآن مهجور واقع نشود بیان نمود.‏‏(مجلسی،1403)‏

‏امام خمینی می گوید: در روایات آمده است: هر روز پنجاه آیه از قرآن را بخوانید و هدف تان رسیدن به آخر سوره نباشد، آرام بخوانید و دل خود را با تلاوت قرآن تکان دهید‏‏.(شرح چهل ‏


حدیث، ص503-497) ‏

‏و می گوید: «فرزندم! با قرآن این بزرگ کتاب معرفت آشنا شو اگر چه با قرائت آن؛ و راهی از آن به سوی محبوب باز کن و تصوّر نکن که قرائت بدون معرفت اثری ندارد که این وسوسه شیطان است. آخر، این کتاب از طرف محبوب است برای تو و برای همه کس، و نامه محبوبْ محبوب است اگر چه عاشق و محبّ مفاد آن را نداند ...ما اگر در تمام لحظات عمر به شکرانه این که قرآن کتاب ما است به سجده رویم از عهده برنیامده ایم.» ‏‏(صحیفه امام،ج16،ص 211) ‏

 

آداب تلاوت قرآن کریم

‏امام خمینی آداب تلاوت قرآن را این طور بیان می کند:  ‏

 

1- تعظیم – 

‏«یکی از آداب مهمّه قرائت کتاب الهی، که عارف و عامی در آن شرکت دارند و از آن نتایج حسنه حاصل شود و موجب نورانیّت قلب و حیات باطن شود، «تعظیم» است. و آن موقوف به فهم عظمت و بزرگی و جلالت و کبریای آن است...‏

‏اما عظمت متکلّم آن و منشی و صاحب آن: پس آن، عظیم مطلق است...‏

‏و اما عظمت رسول وحی و واسطه ایصال: پس آن، جبرئیل امین و روح اعظم است... ‏

‏و اما عظمت مرسل إلیه و متحمّل آن: پس آن، قلب تقیّ نقیّ احمدی احدی جمعی محمّدی است...‏

‏و اما حافظ و نگاهبان آن، ذات مقدس حق جل جلاله است...‏

‏و اما شارح و مبیّن آن، ذوات مطهّره معصومین از رسول خدا تا حجت عصر عجّل الله فرجه...‏

‏و اما وقت وحی، ‏لیلة‏ القدر است.»‏‏(آداب الصلوه،ص184-180)‏

 

2- تطبیق‏ - امام خمینی مرحله دوم از آداب قرائت را اینگونه بیان می کند: ‏

‏یکی از آداب مهمّه قرائت قرآن که انسان را به نتایج بسیار و استفادات بی شمار نائل کند، «تطبیق» است. و آن چنان است که در هر آیه از آیات شریفه که تفکر می کند، مفاد آن را با ‏


حال خود منطبق کند، و نقصان خود را به واسطه آن مرتفع کند و امراض خود را بدان شفا دهد.‏‏(همان،ص206) ‏

3- تفکر‏ - امام خمینی سومین مرحله در قرائت را تفکر می داند و می گوید: ‏

‏در قرآن شریف دعوت به تفکّر و تعریف و تحسین از آن بسیار شده. قال تعالی: (وَ انْزَلْنَا الَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ الَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرون). در این کریمه مدح بزرگی است از تفکّر، زیرا که غایت انزال کتاب بزرگ آسمانی و صحیفه عظیمه نورانی را احتمال تفکّر قرار داده؛ و این از شدّت اعتناء به آن است که بس احتمال آن موجب یک همچو کرامتی عظیم شده... عمده در این باب آن است که انسان بفهمد تفکّرِ ممدوح کدام است؛ و الّا در این که تفکّر در قرآن و حدیث ممدوح است شک نیست. بهترین تعبیرها از برای آن، آن است که خواجه عبد الله انصاری قدس سره می کند... تفکّر جستجو نمودن «بصیرت» است- که چشم قلب است- برای رسیدن به مقصود و نتیجه، که غایت کمالْ آن است.‏‏(همان،204) ‏

فضیلت تلاوت قرآن در روایات

‏یکی از وصایای رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، وصیت به تلاوت قرآن است. و فضل تلاوت و حفظ و حمل و تمسک و تعلم و مداومت و مزاولت و تدبر در معانی و اسرار آن بیش از آن است که به فهم قاصر ما درست آید. و آنچه از اهل بیت عصمت، علیهم السلام، در خصوص آن وارد شده است در این اوراق نگنجد، و ما به بعض آن قناعت کنیم.‏

‏در کافی از امام صادق(ع) که فرمود: «قرآن عهد خداوند است به سوی بندگان، همانا سزاوار است که هر مرد مسلمانی در هر روز به آن عهد نظر کند و از آن پنجاه آیه قرائت کند.»‏‏(شرح چهل حدیث،ص497)‏

 

نتیجه رعایت آداب قرائت

‏این یکی از مکاید شیطان است که انسان متعبد را تا آخر عمر به الفاظ قرآن سرگرم می کند، و از سرّ نزول قرآن و از حقیقت اوامر و نواهی و دعوت به معارف حقه و اخلاق ‏


حسنه آن بکلی غافل می کند. تازه بعد از پنجاه [سال ] قرائت معلوم شود که از شدت تغلیظ و تشدید در آن، از صورت کلام بکلی خارج شده و یک صورت غریبی پیدا کرده! بلکه مقصود آدابی است که در شریعت مطهره منظور شده است، که اعظم و عمده آنها تفکر و تدبر و اعتبار به آیات آن است، چنانچه سابقاً اشاره شد.‏‏(همان، ص499) ‏

روایات تشویق به تفکر

‏امیر مؤمنان - علیه السلام - ... فرمود: «فقیه حقیقی آن است که ترک نکند قرآن را از روی بی میلی و به غیر آن متوجّه شود. آگاه باش که خیری نیست در علمی که در آن تفهّم نباشد؛ و خیری نیست در قرائتی که در آن تدبّر نباشد؛ و خیری نیست در عبادتی که در آن تفقّه نباشد.»‏‏(آداب الصلوه،ص 212)‏

‏این کتاب بزرگ الهی در دل سخت ما به اندازه یک کتاب قصّه تأثیر ندارد؛ نه دلبستگی به وعدّه های آن داریم تا دل را از این دنیای دَنی و نشئه فانیه برگیریم و به آن نشئه باقیه ببندیم، و نه خوفی از وعید آن در قلب ما حاصل آید تا از معاصی الهیّه و مخالفت با ولی نعمت احتراز کنیم. این نیست جز آن که حقیقت و حقّیّت قرآن به قلب ما نرسیده و دل ما به آن نگرویده و ادراک عقلی، بسیار کم اثر است.‏‏(شرح حدیث جنود عقل و جهل،ص91)‏

 

4- حضور قلب - ‏امام خمینی، یکی از آداب قرائت قرآن را حضور قلب می داند.‏‏(آداب الصلوه،ص203)‏

 

5-استعاذه -  ‏«قال تعالی‏‏: (فَاذا قَرَأْتَ الْقرآن فَاسْتَعِذْ بِالله مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیم...)‏‏. از آداب مهمّه قرائت، ... استعاذه از شیطان رجیم است که خار طریق معرفت و مانع سیر و سلوک الی الله است؛ چنانچه خدای تعالی خبر دهد از قول او در سوره مبارکه «اعراف» آنجا که فرماید: ‏‏(قالَ فَبِما اغْوَیْتَنی لَاقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَکَ الْمُسْتَقیم)‏‏.»‏‏(آداب الصلوه،ص221-220)‏

 

اخلاص در قرائت 

‏[امام صادق(ع) فرمود:] «قاریان قرآن سه گروه اند: ... و طایفه دیگر آنان هستند که قرآن ‏


را قرائت کنند و با دوای قرآن دردهای قلب خود را علاج کنند، پس به واسطه آن شب را بیدار و به عبادت بگذرانند، و روز را روزه بگیرند و به تشنگی گذرانند، و در مساجد حاضر شوند و اقامت کنند و از فراش خواب ناز برخیزند. پس، خداوند عزیز جبّار به واسطه این ها دفع بلیات فرماید... این گروه از قاریان قرآن از کبریت احمر کمیاب ترند.»‏‏(شرح چهل حدیث،ص501) ‏

‏یکی از مهمّات آداب استعاذه، «خلوص» است؛ چنانچه خدای تعالی از شیطان نقل فرماید که گفت: (‏فَبِعِزَّتِک لَاغْوِیَنَّهُمْ اجمعین الّا عِبادَکَ مِنْهُمُ المُخْلَصین‏). و این «اخلاص»، به حسب آنچه از کریمه شریفه ظاهر شود، بالاتر از اخلاص عملی است، چه عمل جوانحی یا جوارحی؛ زیرا که به صیغه مفعول است؛ و اگر منظور اخلاص اعمالی بود، به صیغه فاعل تعبیر می شد.‏‏(آداب الصلوه،ص 222-221)‏

 

6- ترتیل‏ - امام خمینی می گوید: ‏

‏و از آداب قرائت، که موجب تأثیر در نفس نیز هست و سزاوار است که شخص قاری مواظبت آن کند، ترتیل در قرائت است. و آن، به طوری که در حدیث است، عبارت است از حد توسط بین سرعت و تعجیل در آن، و تأنّی و فتور مفرط که کلمات از هم متفرق و منتشر گردد... گوید پرسیدم از حضرت صادق، سلام الله علیه، از قول خدای تعالی که می فرماید: رتل القرآن ترتیلا مقصود چیست؟ فرمود: ...«یعنی، اظهار کن آن را اظهار نمودن کاملی...و لیکن طوری قرائت کنید که تأثیر در قلوب کند و دلهای سخت شما را به فزع آورد، و همّ شما آخر سوره نباشد.» یعنی مقصود شما آن نباشد که قرآن را در چند روز ختم کنید، و یا این سوره را بزودی ختم نموده و به آخر رسانید. ‏‏(شرح چهل حدیث،ص504-503)‏

 

7- قرائت با حزن و صوت نیکو‏ - امام خمینی می گوید: ‏

‏در احادیث شریفه وارد است که قرآن را با حزن بخوانید و با صورت نیکو تلاوت کنید. حضرت علی بن الحسین، علیهما السلام، قرآن را به طوری نیکو تلاوت می فرمود که کسانی که از آنجا عبور می کردند، از قبیل سقّاها، آنجا توقف می کردند و بعضی از استماع ‏


‏آن غش می کردند. ولی ما، هر وقت می خواهیم صوت حسن و آواز نیکوی خود را به مردم ارائه دهیم، قرآن یا اذان را وسیله قرار می دهیم، و مقصد ما تلاوت قرآن نیست و عمل به این استحباب نمی باشد.‏‏(شرح چهل حدیث،ص504) ‏

8- عمل - ‏امام خمینی در رابطه با عمل کردن به قرآن کریم می گوید: ‏

‏کسی که تعلّم قرآن کند و تواضع کند در علم و تعلیم کند بندگان خدا را و خواهش کند از ثوابِ آن چه نزد خدا است، نمی باشد در بهشت کسی که ثوابش بزرگتر باشد از او؛ و هیچ منزل و درجه رفیعه نفیسه ای نیست در بهشت مگر آنکه در آن نصیب او وافرتر و منزل او شریفتر است.‏‏(آداب الصلوه،ص 211)‏

 

نتیجه یادگرفتن قرآن به قصد ریا‏ ‏

‏«و کسی که قرائت قرآن کند برای خدا و خالص از ریا و برای یاد گرفتن معالم دین، ثواب او مثل ثوابی است که به جمیع ملائکه و انبیا و مرسلین دهند.» یعنی از سنخ ثواب آنان به او مرحمت فرمایند و کسی که تعلم کند قرآن را برای ریا و سمعه تا آنکه با جاهلان جدال کند و مباهات به علما کند و دنیا را به آن طلب کند،... به جمیع انواع عذاب او را معذب کنند از شدّت غضب و سخط خداوند بر او.».‏‏(شرح چهل حدیث،ص503) ‏

‏امام خمینی با ارائه این راه کارها راه استفاده صحیح و معقول از کلام الهی را به ما یاد می دهد.‏

 

ب: راه کارهای اجتماعی 

‏در این بخش راه کارهای اجتماعی بازگشت به قرآن از دیدگاه امام خمینی می آید: ‏

‏امام خمینی می گوید: ‏

‏باید بدانیم حکمت آنکه این کتاب جاوید ابدی که برای راهنمایی بشر به هر رنگ و ملیت و در هر قطب و قطر، تا قیام ساعت نازل گردیده است، آن است که مسائل مهم حیاتی را چه در معنویات و چه در نظام ملکی زنده نگه دارد و بفهماند که مسائل این کتاب برای یک عصر و یک ناحیه نیست. و گمان نشود قصد ابراهیم و موسی و محمد-علیهم و علی آلهم السلام- مخصوص به زمان خاصی است. فریاد برائت از مشرکان مخصوص به ‏


‏زمان خاص نیست، این دستور است و جاوید، در صورتی که مشرکان حجاز منقرض شده اند.‏‏(صحیفه امام، ج20،ص 93) ‏

 

1- توجه حوزه و دانشگاه به قرآن

‏و در جای دیگری می گوید: ‏

‏هان ای حوزه های علمیه و دانشگاههای اهل تحقیق! بپاخیزید و قرآن کریم را از شرّ جاهلان مُتنسِّک و عالمان متهتک که از روی علم و عمد به قرآن و اسلام تاخته و می تازند، نجات دهید. و اینجانب از روی جِد، نه تعارف معمولی، می گویم از عمر به باد رفته خود در راه اشتباه و جهالت تأسف دارم. و شما ای فرزندان برومند اسلام! حوزه ها و دانشگاهها را از توجه به شئونات قرآن و ابعاد بسیار مختلف آن بیدار کنید. تدریس قرآن در هر رشته ای از آن را مَحطّ نظر و مقصد اعلای خود قرار دهید. مبادا خدای ناخواسته در آخر عمر که ضعف پیری بر شما هجوم کرد از کرده ها پشیمان و تأسف بر ایام جوانی بخورید همچون نویسنده.‏‏(همان، ج20،ص 93)‏

‏همو می گوید: ‏

‏فرزندان قرآن و دانشمندان ارجمند تقاضا دارم که از کتاب مقدسی که تِبْیان کُلِّ شَیْ ءٍ است ...، غفلت نفرمایند. ...اکنون صورت کتبی آن، که به لسان وحی بعد از نزول از مراحل و مراتب، بی کم و کاست و بدون یک حرف کم و زیاد به دست ما افتاده است، خدای نخواسته مباد که مهجور شود‏‏.‏‏(همان، ج20،ص 92)‏‏ ‏

 

2- جایگاه اهل بیت (ع) در بازگشت قرآن به جامعه

‏در فصل گذشته با توجه به نقش و جایگاه اهل بیت (ع) و اینکه با مهجوریت اهل بیت (ع)، قرآن نیز دچار مهجوریت از جامعه اسلامی شد لذا در این بخش راه کارهای جلوگیری از مهجوریت اهل بیت مطرح شده است. امام خمینی می گوید: ‏

‏حضرت باقر العلوم علیه السلام... فرمود: رسول خدا فرمود: «من و کتاب خدا و اهل بیتم اول کسی هستیم که وارد شویم بر عزیز جبّار؛ پس از ما امّت من وارد شوند. پس از آن ‏


‏سؤال کنم که چه کردید با کتاب خدا و اهل بیت من»‏‏(آداب الصلوه،ص210) ‏

‏امام صادق فرمود: ما اهل بیت هستیم پیوسته خداوند از ما کسی را که کتابش را از اول تا آخر می داند مبعوث می کند و نزد ما حلال خدا و حرامش. ‏‏(مازندرانی، 1382، ج2: 225)‏

‏و در جای دیگری می گوید: ‏

‏در بُعد معارف، کسی که ادعیه حضرت را ملاحظه کرده باشد و نهج البلاغه را بررسی کرده باشد، می داند که پایه اش روی چه پایه ای هست؛ یعنی، آن که معارف قرآن را فهمیده است این بزرگوار است و کسانی که مورد تعلیم او بودند مثل ائمه هدی. ‏‏(صحیفه امام، ج20،ص21-20)‏‏ ‏

‏پیامبر(ص) فرمود: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی أهل بیتی ، ما إن تمسّکتم بهم لن تضلّوا بعدی أبداً. ‏

‏امام خمینی می گوید: ‏

‏ذکر این نکته لازم است که حدیث «ثقلین» متواتر بین جمیع مسلمین است و [در] کتب اهل سنت از «صحاح ششگانه» تا کتب دیگر آنان، با الفاظ مختلفه و موارد مکرره از پیغمبر اکرم- صلی الله علیه و آله و سلم- به طور متواتر نقل شده است‏‏(همان،ج21،ص394)‏

‏این حدیث به وضوح دلالت بر عصمت ائمه از عتره و وجوب اطاعتشان و امتثال امرشان و اهتدا به هدایت آنها در امور دینی و دنیوی و گرفتن اقوالشان در احکام شرعی و غیر شرعی دارد همانطوری که دلالت بر بقای اهل بیت و خالی نشدن زمین از ایشان تا روز قیامت دارد.‏‏(میلانی، 1410،44)‏

‏عبد الله بن عباس می گوید: شبی نزد حضرت علی(ع) بودم، و از او تفسیر سوره حمد را پرسیدم. پس حضرت شروع به تفسیر(بسم الله) نمود و فرمود تا صبح دمید، و گفتم به او یا امیرالمومنین صبح طلوع کرد و تفسیر بسم الله تمام نشد، پس فرمود: اگر اراده کنم بیان آن را هفتاد بار شتر می شود. ‏

‏شیخ طوسی می گوید: در روایتی قبل از آیه 30 فرقان از امیر المؤمنین (ع)نقل شده «من ذکری ‏


هستم که از آن گمراه شدند و راهی هستم که از آن انحراف شدند و ایمانی که به آن کافر شدند و قرآنی که مهجور شده و دینی که آن تکذیب شده.»‏‏(طوسی،1410،ج7: 486)‏

‏آنکه از حضرت باقر- سلام الله علیه- نقل شده است که فرموده است که من از «صمد»، تمام احکام و شرایع را، تمام حقایق را از «صمد» می توانم نشر کنم. ‏‏(صحیفه امام، ج18،ص263-262) ‏

‏امام خمینی می گوید: ‏

‏در حمله قرآن کسی است که باطن ذاتش تمام حقیقت کلام جامع الهی است و خود قرآن جامع و فرقان قاطع است، مثل علی بن ابی طالب، علیه السلام، و معصومین از ولد طاهرینش (ع) که سراپا تحقق به آیات طیبات الهیه هستند، و آنها آیات الله عظمی و قرآن تامّ و تمام هستند. بلکه در تمام عبادات این معنا مطلوب، و یکی از اسرار بزرگ و عبادات و تکرار آن همین تحقق به حقایق عبادات است، و متصور شدن باطن ذات و قلب است به صورت عبادت. و در حدیث است که «علی، علیه السلام، نماز مؤمنین و روزه آنان است.»‏‏(شرح چهل حدیث،ص 499-498) ‏

‏با توجه به احادیث و روایاتی که ذکر شد میزان علم و درجه والا و جایگاه علمی اهل بیت و اینکه اهل بیت پیامبر (ص) تنها تبیین کنندگان واقعی قرآن بوده و با مهجوریت آنها عرصه تفسیر به دست تعدادی علماء درباری و اهل کتاب مانند تمیم داری و عبدالله بن سلام و ... افتاد و بجای تفسیر واقعی، اسرائیلیات و تفاسیر به رأی جایگزین شد.‏

 

3- مراکز فعال آموزشی و پژوهشی قرآنی

 

سازمان دارالقرآن الکریم

‏«دارالقرآن الکریم» از ابتدای شکل گیری  در سال 1360 تاکنون همواره با کارشناسی و شناخت نیازهای قرآنی جامعه و توجه به جهت دهی های کلیدی توسط رهبر کبیر انقلاب اسلامی و مقام معظم رهبری نسبت به ابداع و اجرای فعالیت های جدید، موثر و منحصربه فرد در عرصه قرآنی ‏


کشور اقدام نموده است که به عنوان نمونه می توان به مواردی همچون «تصحیح و نظارت بر چاپ و نشر قرآن»، « پژوهش، طراحی و برگزاری دوره های مدون تربیت معلم، مدرس و داور قرآن کریم در رشته های قرائت، حفظ، مفاهیم و تفسیر قرآن»، « اعزام قاریان قرآن به اقصی نقاط کشور و سایر کشورها»، « استانداردسازی و اجرای چرخه های آموزشی در سطوح و رشته های مختلف قرآنی»، «اجرای گسترده آموزش های عمومی قرآن کریم در سطح کشور در قالب طرح هایی چون "بسیج قرآن آموزی" و"طرح رمضان"، "نهضت قرآن آموزی" و. . . »، «اعزام کاروانهای نور به جبهه های حق علیه باطل»، «طراحی و برگزاری مسابقات متنوع قرآنی»، «طراحی و برگزاری کارگاه های آموزشی زندگی و تربیت قرآنی»، «راه اندازی مراکز مشاوره قرآنی»، «راه اندازی دارالقرآن در وزارت خانه ها و سازمانها و قوای مسلح»، «پژوهش و تولید رسانه های آموزش قرآن»، «هدایت، حمایت و ساماندهی بیش از 2569 اتحادیه، موسسه قرآنی مردمی و خانه های قرآن روستایی» و ده ها فعالیت دیگر اشاره نمود. (‏‎www.telavat.com‎‏)‏

 

نتیجه گیری

‏با توجه به دیدگاه های امام خمینی در باره عوامل مهجوریت قرآن کریم و راه حل بازگشت به آن مهم ترین این راه حل ها توجه و تمسک به اهل بیت علیهم السلام است. همچنین هوشیاری نسبت به عوامل و خطرات مهجور ماندن قرآن کریم، قرائت و تدّبر و عمل به دستورات آن و استفاده از ظرفیت های حوزه و دانشگاه و مراکز تخصصی و پژوهشی می تواند همگان را در بازگشت به قرآن کریم، یاری کند. ‏

 

‏* مربی دانشگاه آزاد اسلامی قم‏

 

منابع:


‏قرآن کریم‏

‏نهج الفصاحه(پاینده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله)، 1جلد، دنیای دانش - تهران، چاپ: چهارم، 1382ش)‏


نهج البلاغه. ترجمه محمد دشتی. (مجموعه سخنان امام علی (ع))قم: اشکذر.1389)‏

‏ابن بابویه،محمد بن علی‏‏.(1414).إعتقادات الإمامیة.ترجمه محمد علی حسنی.تهران: اسلامیه‏

‏ابن بابویه،محمد بن علی‏‏. (1362).الخصال. تصحیح علی اکبر غفاری. قم‏

‏ابن بابویه،محمد بن علی.(1376).امالی.ترجمه محمد باقرکمره ای.تهران:کتابچی‏‏ ‏

‏ابن فارس، أحمد بن فارس.(1404).معجم مقاییس اللغة. قم:مکتب الاعلام الاسلامی‏

‏ابن منظور، محمد بن مکرم.(1414). لسان العرب. بیروت:دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع. ‏

‏ابوالفتوح رازی، جمال الدین.(1352).روض الجنان و روح الجنان. تصحیح علی اکبر غفاری. تهران: اسلامیه‏

‏ابیاری. ابراهیم.(1405).الموسوعة القرآنیة.موسسه سجل العرب‏

‏بنان.مریم. (1389).مهجوریت قرآن از دیدگاه امام خمینی (ره). تهران: چاپ و نشر عروج(وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره))‏

‏حجتی، محمد باقر،(1386). تاریخ قرآن کریم.تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی ‏

‏حر عاملی، محمد(1409).وسائل الشیعة.محقق/مصحح مؤسسة آل البیت علیهم السلام. قم:مؤسسة آل البیت(ع)‏‏ ‏

‏حسینی میلانی.علی. (1410).التحقیق فی نفی التحریف عن القرآن الشریف. قم:دار القرآن الکریم‏

‏خمینی، روح الله.(1377). آداب الصلوه. تهران‏

‏___________.(1375).تفسیر سوره حمد. تهران‏

‏___________.(1373).سرالصلوه. تهران‏

‏___________.(1372).شرح چهل حدیث.تهران‏

‏___________.( 1378). شرح حدیث جنود عقل و جهل. تهران‏

‏___________.(1380).شرح دعای سحر، ترجمه احمد فهری. تهران‏

‏___________.( 1378). صحیفه امام. تهران‏

‏___________.(1362).طلب و اراده. تهران‏

‏___________.(1377).ولایت فقیه.تهران‏

‏___________.(1368). وصیت نامه امام خمینی(ره). تهران‏

‏___________.(وعدّه دیدار(نامه عرفانی امام به حاج احمد آقا)). تهران‏

‏دهخدا،علی اکبر.(1377).لغت نامه:زیر نظر محمد معین و سید جعفر شهیدی. تهران:دانشگاه تهران ‏

‏رازی.فخرالدین.(1420).مفاتیح الغیب.بیروت:دار احیاء التراث العربی ‏

‏راغب اصفهانی، حسین.(1374). مفردات الفاظ قرآن. ترجمه غلامرضا خسروی.تهران : مرتضوی ‏

‏سید قطب. (1412).فی ظلال القرآن.بیروت-قاهره: دارالشروق‏


سیوطی.جلال الدین.(1404).الدر المنثور فی تفسیر المأثور. قم: کتابخانه آیه الله مرعشی‏

‏__________.(1363).الاتقان فی علوم القرآن.قم: منشورات رضی ‏

‏صادقی ارذگانی، محمد صادق.(1388). جلوه های قرآنی در نگاه امام خمینی(ره). تهران: چاپ و نشر عروج ‏

‏طاهری، ابوالقاسم.(1387).راهنمای آموزش و پژوهش در نهج البلاغه. قم:دفتر نشر معارف‏

‏طباطبایی،محمد حسین.(1362).المیزان فی تفسیر القرآن .ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی. تهران : کانون انتشارات محمدی‏

‏طبرسی، فضل بن حسن‏‏.(1377).جوامع الجامع. گروه مترجمان.مشهد: بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی‏

‏______________. (1380).مجمع البیان فی تفسیر القرآن.ترجمه علی کرمی.تهران: فراهانی ‏

‏______________‏‏.الاحتجاج علی اهل اللجاج.مترجم احمدغفاری مازندرانی. تهران.نشر مرتضی ‏

‏طریحی،فخرالدین.(1375).مجمع البحرین.مصحح احمد حسینی اشکوری. تهران : مرتضوی ‏

‏طوسی، محمد بن حسن. (1406).التبیان.قم:جامعه مدرسین‏

‏طیب حسینی.محمود.(1388). خلاصه هشت بحث علوم قرآنی(از کتاب الاتقان همراه با شرح و توضیح).قم: انتشارات دانشکده اصول الدین‏

‏عمید،حسن.(1340).فرهنگ لغت عمید.تهران:ابن سینا ‏

‏کسار ،جواد علی. (1389). شناخت قرآن.ترجمه محمد علی سلطانی.تهران: چاپ و نشر عروج ‏

‏فراهیدی،خلیل بن احمد.(1409). العین. قم:نشر هجرت ‏

‏___________. (1372). راه روشن (ترجمه محجه البیضاء). مترجم محمد صادق عارف. مشهد :آستان قدس ‏

‏قرشی بنایی، علی اکبر.(1412). قاموس قرآن. تهران:دار الکتب الاسلامیة.‏

‏القطان،مناع. (1421).مباحث فی القرآن الکریم. مکتبه المعارف للنشر و التوزیع. ‏

‏کلینی، محمد بن یعقوب.(1375).أصول الکافی.ترجمه محمد باقرکمره ای. قم: اسوه‏

‏مازندرانی، محمدصالح.(1382).شرح الکافی-الأصول و الروضة. محقق ابوالحسن شعرانی. تهران: المکتبه الاسلامیه‏

‏مجلسی، محمد تقی. (1403).بحارالانوار. مصحح. جمعی از مصحّان.دار احیاء تراث العربی. بیروت ‏

‏مصطفوی، حسن.(1368). التحقیق فی کلمات القرآن الکریم . تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  ‏

‏مطهری. مرتضی.(1370).مجموعه آثار. تهران:صدرا ‏

‏معرفت، محمد هادی.(1376). مصونیت قرآن از تحریف. ترجمه محمد سهرابی. قم:حوزه علمیه دفتر تبلیغات ‏

‏معین،محمد.(1375).فرهنگ فارسی معین.تهران:امیرکبیر‏‏ ‏

‏مکارم شیرازی،ناصرو دیگران.(1374).تفسیرنمونه. تهران:دارالکتب اسلامیه.‏


‏مؤدب، رضا.(1390). روشهای تفسیر قرآن. قم: دانشگاه قم‏

‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام.(1391).قرآن کتاب هدایت. تهران ‏

‏نرم افزار جامع التفاسیر‏

‏نرم افزار جامع الاحادیث‏

‏نرم افزار الشامله‏

‏نرم افزار آثار امام خمینی (ره)‏

‏نرم افزار آثار شهید مطهری‏

www.telavat.com

www.lib.ir

‏ ‏