مجله کودک 451 صفحه 10
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 451 صفحه 10

و شکست. پرواز کردنِ ناگهانی طوطی، گربه ولگرد را ترساند، طوری که دست از سر موش برداشت و به سرعت فرار کرد. اما در نتیجه ی این اتفاق، تمام روغن های بادامی که توی شیشه بود، روی زمین ریخت، یا به اطراف پاشیده شد. چند دقیقه بعد، مرد بقال به دکان برگشت و هنوز سر جایش، روی صندلی ننشسته بود، که یکدفعه چشمش به شیشه شکسته و روغن ریخته بادام افتاد. خیلی ناراحت شد. به طوطی نگاه کرد، که با ترس و لرز در یک گوشه ی مغازه نشسته بود. با خشم از او پرسید: «این چه وضعی است؟ کی این شیشه را شکسته؟ تو شکستی؟... هان؟!» طوطی که خیلی ترسیده بود، فقط نگاه کرد و چیزی نگفت. مرد بقال، وقتی این حالت را دید، دیگر شک نکرد که کارِ خودِ طوطی است. از جا بلند شد و به طرف طوطی رفت و با خشم فریاد زد: «ای پرنده ی بیادب وحشی! من به تو کم خوبی و مهربانی کردم؟ حالا مُزد من را این جوری می دهی؟ شیشه ی روغن بادامِ گران قیمت من را می شکنی؟... الآن حقت را کف دستت می گذارم!...» (ادامه دارد) بهار و گیلان

مجلات دوست کودکانمجله کودک 451صفحه 10