مجله کودک 451 صفحه 9
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 451 صفحه 9

صاحب دکان کاری در بیرون از مغازه داشت، طوطی را تنها در مغازه می گذاشت و بیرون می رفت. طوطی هم یک گوشه مینشست و با چشمهای تیزبینش از دکان صاحبش نگهبانی می کرد. یکی از روزها که مرد بقال برای انجام دادن کاری از دکان بیرون رفته بود، یک گربه ولگرد وارد دکان شد. گربه، که صدای یک موش را شنیده بود، دنبال آن حیون می گشت. یک دفعه چشمش به موش افتاد و به طرف موش پرید تا او را بگیرد. طوطی که روی ترازو نشسته بود، با دیدن حمله گربه، خیلی ترسید و فکر کرد می‏خواهد او را بگیرد. پس یکهو از جا پرید و به طرف گوشه ای از مغازه پرواز کرد، تا جان خودش را نجات بدهد. اما در حال پرواز، پایش به یک شیشه پر از روغن بادام خورد و شیشه روی زمین افتاد بهار و الموت قزوین

مجلات دوست کودکانمجله کودک 451صفحه 9