فرشتهها
یک نفر روی دیوار ما خط کشیده بود. مادرم گفت: «کی روی دیوار خط کشیده؟»
من میدانستم کی روی دیوار خط کشیده اما به مادرم چیزی نگفتم چون مادرم عصبانی بود.
گفتم: «اگر کسی روی دیوار خط بکشد خدا او را دوست ندارد؟» مادرم گفت: «خدا بچـههـای راستگو را خیــلی دوست دارد.»گفتم: «اگر بچهای راست
بگوید شما از دست او عصبانی نمیشوید؟» مادرم گفت: «کسی که این
کار را کرده، خودش باید آن را تمیز کند تا من عصبانی نشوم.»
من راستش را به مادرم گفتم و هر دو با هم خط خطی روی دیوار را تمیز کردیم. با این که مادرم کمی عصبانی بود ولی چون من
راستش را گفتم مرا بخشید حالا، هم فرشتهها و هم خدا
مرا دوست دارند.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 5صفحه 7