مجله خردسال 5 صفحه 20
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء- مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 5 صفحه 20

از بی­حالی هیچ جوابی نمی­داد. همین موقع یک بزرگ از راه رسید. ماشین­های دیگر با عجله از سر راهش کنار رفتند تا بتواند نزدیک بیاید. با کمک ، را به تعمیرگاه برد. ، همه­ی وسایل کارش را آماده کرده بود. و از راه رسیدند، ، فوری مشغول کار شد. ها و های را عوض کرد، بعد هم موتورش را مثل روز اول تعمیر کرد. اما هنوز کمی بداخلاق و اخمو بود. گفت: «حالا کاری می­کنم تا اخم­هایت را باز کنی!» او این را گفت و یک رنگ آبی قشنگ به ماشین زد. صبح روز بعد، همه یک را دیدند که خوشحال و خندان توی خیابان حرکت می­کرد. بی­خودی بوق نمی­زد. خوش اخلاق بود و دود نمی­کرد. او قصه­ی خودمــان بود که حالا این شکلی شده بود.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 5صفحه 20