بامنبیا...
دوست من سلام
من آمدم. با یک مداد موزی! این مداد را مادرم داده تا با آن
نقاشی بکشم و جدول مجله را حل کنم. من از راه خیلی دوری
آمدهام اما اصلا خسته نیستم. میدانی جایی که من زندگی
میکنم. جنگلهایی سبز و زیبا دارد و هوای آن همیشه گرم
است. من و بچه میمونهای دیگر از صبح تا شب روی شاخههای
درخت تاب میخوریم و بازی میکنیم
و موز و نارگیل میخوریم تا
قوی و سالم باشیم. راستی این
لباس قشنگ را هم مادرم برای
من دوخته است،تا وقتی پیش تو
میآیم تمیز و مرتب باشم.
مداد موزی من که آماده است.
تو هم مداد رنگیهایت را بردار و
با من بیا...
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 15صفحه 3