مجله خردسال 24 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 24 صفحه 22

قصه­های یک غول گرسنه سرور کتبی یکی بود، یکی نبود. غول سیاهی بود که خیلی گرسنه بود، اما هر چه گشت چیزی برای خوردن پیدا نکرد. غول سیاه پرید تو آسمان و یک مشت ستاره برداشت و چیک...چیک...ستـاره­ها را مثـل تخمه شکست و خورد. اما سیر نشد. غول دوباره دست دراز کرد و از آسمان یک مشت ابر بــرداشت و هــام... هــام... ابرهـا را مثــل پشمک قورت داد. اما باز هم سیر نشد. غول به آسمـان نگاه کرد و گفت: «حالا چی بخورم!؟» چشمش به هلال باریک ماه افتاد. هلال ماه شبیه یک قاچ طالبی بود. دهان غول آب افتاد. دست درازکرد و هلال ماه رااز آسمان برداشت و خورد.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 24صفحه 22