مجله خردسال 28 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 28 صفحه 18

گفت: « کوچولو از این جا برو، می­خواهد بخوابد.» گفت: «پس چرا نمی­خوابد؟» گفت: «هر کاری می­کند خوابش نمی­برد.» گفت: « آن­قدر پر نور است که از نور خودش خوابش نمی­برد.» گفت: «تو می­دانی باید چه کار کنیم؟» کمی فکر کرد و جواب داد: «شـاید بتوانم کاری کنم.» از آن جا رفت. رفت و رفت تا به رسید. به گفت: « می­خـواهد بخوابد. اما نمی­تواند. تو می­توانی کاری کنی که او بخوابد؟» گفت: «من می­توانم مثل یک لحاف نرم روی او را بپوشانم.» با خوشحالی گفت: «پس زود بـاش. با من بیــا و روی را بپوشان.» گفت: «من که نمی­توانم حرکت کنم. برو و را خبر کن. می­تواند مرا پیش ببرد.» پر زد و رفت و رفت تا به رسید. به گفت: « می­خواهد بخوابد. می­خواهد روی او را مثل یک لحاف نرم بپوشاند. اما بدون کمک تو نمی­تواند از جایش تکان بخورد. تو بیا و را پیش ببر.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 28صفحه 18