مجله خردسال 88 صفحه 6
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 88 صفحه 6

شکمو دستی به شکمش کشید وگفت:« مزه ی پرتقال.» سنجاب گفت:« پس یک پرتقال بر می داریم و آن را به جای خورشید می گذاریم!» خرگوش گفت:« چه طوری؟» سنجاب گفت:« شکمو این کار را می کند. همان طوری که رفت بالا و خورشید را خورد. باز هم بالا می رود و پرتقال را به جای آن می گذارد!» شکمو و سنجاب با تعجب به او نگاه کردند. همین موقع آسمان روشن و روشن تر شد. خورشید زیبا مثل یک پرتقال از پشت ابرها بیرون آمد. شکمو با خوش حالی گفت:« من آن را نخورده ام!» سنجاب و خرگوش خندیدند، بعد هر سه با هم روی علف های خیس، زیر نور گرم خورشید بازی کردند.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 88صفحه 6