زود سرخورد تو آب و تند و تند و تند رفت جلو تا به مورچه قرمزه رسید.
مورچه پوست پسته را گرفت و خودش را بالا کشید.
نشست توی پوست پسته و تند و تند نفس کشید.
بعد پوست پسته را گرفت و به بیرون سرک کشید.
جوی آب به طرف خانهی مورچه قرمزه میرفت.
مورچه قرمزه را به خانهاش نزدیک و نزدیکتر میکرد.
مورچه قرمزه گفت: «عجب قایقی!»
بعد نقس راحتی کشید و قایقش را بوسید.
پوست پسته از خوشی توی آب چرخید.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 102صفحه 6