برادر شکلاتی
تولد برادرم بود.
مادر، برای او یک کیک شکلاتی درست کرده بود. یک شمع روی آن گذاشت.
برادرم یک ساله شده بود.
او بلد نبود شمع را فوت کند.
من شمع را برایش فوت کردم و او با خوشحالی سرش را جلو برد تا کیک را بخورد. صورت برادرم شکلاتی شد، مثل کیک!
من ومادر و پدر به او خندیدیم. او برادر شکلاتیمن بود.
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 141صفحه 22