مجله خردسال 141 صفحه 19
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 141 صفحه 19

کوچولو، آرام شد و به گفت: «تو خیلی مهربانی!» همین موقع پرنده­ی مادر از راه رسید. روی شاخه­ی نشست. او را صدا کرد و گفت: «مادرجان! وقتی نبودی، یک بزرگ می­خواست مرا بخورد، اما مرا نجات داد.» پرنده­ی مادر، توی نشست و غذایی را که برای آورده بود در دهانش گذاشت. بعد به گفت: «تو خیلی خوب و مهربانی!» با خوش حالی مشغول خوردن برگ شد. از آن روزبه بعد، هر وقت پرنده­ی مادر برای پیدا کردن غذا می­رفت، پیش کوچولو می­ماند. هم برگ می­خورد و هم از مراقبت می­کرد. با بودن ، هرگز به سراغ نیامد!

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 141صفحه 19