مجله خردسال 149 صفحه 4
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء – مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 149 صفحه 4

تو نوک داری؟ مرجان کشاورزی آزاد یکی بود، یکی نبود. غیر از خدا هیچ کس نبود. یک روز، پریا دفتر نقاشی­اش را باز کرد و شروع کرد به نقاشی. یک کوه کشید، یک درخت کشید و یک رودخانه­ی زیبا کشید. کنار رودخانه یک فیل کشید. کنار فیل، یک شیر بزرگ کشید. بعد یک جوجه کشید، اما پریا هنوز برای جوجه نوک نکشیده بود که مادر او را صدا زد. پریا، دفتر نقاشی را همان طور گذاشت و رفت. جوجه کوچولو هر چه منتظر شد، پریا نیامد تا نوک او را نقاشی کند. او می­خواست آب بخورد ولی نمی­توانست. جوجه پیش فیل رفت و گفت: «نوکت را به من می­دهی؟» فیل خندید و گفت: «من که نوک ندارم.» جوجه پرسید: «پس چه طوری آب می­خوری؟» فیل جواب داد: «یک دماغ دراز دارم. آن را پر از آب می­کنم و می­ریزم توی دهانم.» جوجه پیش درخت رفت و گفت: «تو نوک داری؟» درخت خندید و گفت: «من درخت هستم. شاخه دارم. برگ دارم. ریشه دارم. اما نوک ندارم.» جوجه پرسید: «پس چه طوری آب می­خوری؟» درخت گفت: «با ریشه­های بلندم آب می­خورم.» جوجه کوچولو پیش شیر رفت و گفت: «شاید تو نوک داشته باشی.»

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 149صفحه 4