مجله خردسال 174 صفحه 18
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : احمد قائمی مهدوی

ویراستار : نیرالسادات والاتبار

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء - مرجان کشاورزی آزاد

موضوع : خردسال

مجله خردسال 174 صفحه 18

اما یک روز اتفاق عجیبی افتاد. و مشغول حرف زدن با بودند که سر و کلهی یک چاق و شکمو پیدا شد. همینطور علفها را میخورد و جلو میآمد. گفت: «وای! الان مرا هم میخورد.» گفت: «باید یک کاری بکنیم.» گفت: «اگر را بخورد چی؟» گفت: «نمیدانم چرا امروز نیامده.» تندوتند علفها را میخورد و به نزدیک و نزدیکتر میشد. گفت: «باید او را بترسانیم تا از اینجا دور شود.» گفت: «ما خیلی کوچک هستیم و نمیتوانیم او را بترسانیم.» گفت: «بروید و را خبر کنید. او میتواند مرا نجات دهد.» پرواز کرد و رفت تا را پیدا کند و پیش ماند تا او تنها نباشد. میلرزید. هم میلرزید.

مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 174صفحه 18