قصهی حیوانات
1) بچه میمون میترسید تنهایی از درخت بالا برود.
2) مادر، از دست او عصبانی شد و رفت.
3) بچه میمون مادرش را صدا زد و گفت: «صبر کن مادر!»
4) او مادرش را بغل گرفت و گفت: «شاید با کمک شما بتوانم از درخت بالا بروم.»
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 174صفحه 20