5) و یکی هم پشت برگها.
6) راکون گفت: «شما مار هستید؟»
7) یکی از مارمولکها گفت: « نه! چون ما دست و پا داریم. مارها که دست و پا ندارند.»
8) همین موقع مار از لای سبزهها بیرون آمد و گفت:« مثل من!» و همه پا به فرار گذاشتند، حتی راکون کوچولو!
مجلات دوست خردسالانمجله خردسال 193صفحه 21