مجله کودک 33 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 33 صفحه 22

دیدار با خیام هرذرّه که (شاعر، ریاضی­دان): پدر زیر لب با خود این ابیات را زمزمه می­کند و به رانندگی ادامه می­دهد: هر ذره که در روی زمینی بوده است* خورشید رخ زهره­جبینی بوده است* گرد از رخ نازنین به آرام فشان کان هم رخ و زلف نازنینی بوده است* راه زیادی تا مشهد باقی نمانده و بعد از گذشت این همه، مدت در ماشین، فقط دیدن گنبد طلایی امام رضا(ع) می­تواند خستگی­ام را کاهش دهد. توی همین فکرها و خیالات غرقم که پدر بدون مقدمه وارد جاده فرعی می­شود. چشم به تابلویی در جاده می­افتد، «به نیشابور، شهرخیام و عطار خوش آمدید.» منظور پدر را متوجه می­شوم. او خیلی وقت پیش به من قول داده بود که من را به نیشابور، یعنی همان شهری که آرامگاه خیام در آن است بیاورد. پدر صدایم می­زند و می­گوید: بلندشو، رسیدیم، این هم آرامگاه خیام... مقابل چشمانم یک باغ پر گل و زیباست که درست در وسط آن مقبره­ای زیبا قرار دارد. پدر دستم را می­گیرد و برایم صحبت می­کند: خیام، حجة­الحق، حکیم ابوالفتح عمربن ابراهیم یا همان خیام نیشابوری مشهور، مردی است که درست در چند صد متر زیر خاک به خواب رفته است. او بیش از آن که به شاعری معروف باشد، به فلسفه، ریاضیات و نجوم مشهور بوده است. خیام در اواخر قرن پنجم در همین شهر، یعنی نیشابور متولد شده و در اوایل قرن ششم، یعنی حدود سالهای 515 تا 517 هجری قمری در همین شهر درگذشته است. از پدر می­پرسم: «یعنی خیام غیر از سرودن شعر، در علوم دیگری مثل نجوم هم تخصص داشته است؟». پدر در جوابم می­گوید: «البته که همین طور است و حتی خیام در گذشته اصلاً به شاعری شهرت نداشته و

مجلات دوست کودکانمجله کودک 33صفحه 22