
چهارم آبان همان سال در حالی که سخت خشمگین شده بودند، فرمودند: «این مردک از گذشتهها عبرت نگرفته، بازهم دست به کارهای خلاف شرع میزند، باید تکلیفش را روشن کنیم.» جنبش زیادی در محل سخنرانی امـام به وجود آمد. امام سخنرانی مفصلی کردند. چند روز بعد بود که ماموران شاه، شبانه به منزل امام یورش بردند و ایشان را دستگیر و تبعید کردند. کمی دورتر از منزل امام، آن مرد ایستاده بود، زیر نور کم چراغ کوچه، برق اشک روی گونههای او دیده میشد و به دستگیری امام نگاه میکرد.
نام داشت و در آن نوشته شده بود دادگاههای ایران صلاحیت رسیدگی به جرمهای امریکاییان را ندارند بلکه دادگاههای امریکا باید به این نوع جرمها رسیدگی کنند.
مرد ساعاتی بعد به قم رسید. ماجرا به اطلاع حجت الاسـلام محلاتی و آیت الله مطهری رسانده شد. آنها درباره کاپیتولاسیون با هم گفتگو کردند. مصونیت امریکاییها در ایران توهین بزرگی به ملت ایران بود. بنابراین تصمیم گرفتند موضوع را به اطلاع امام برسانند.
فردای آن روز، آندو در محله یخچال قاضیقم، در خانه امام را زدند. در اتاق امام موضوع را مفصل به اطلاع ایشان رسانند. امام تصمیم به سخنرانی گرفتند و در
مجلات دوست کودکانمجله کودک 56صفحه 27