مجله کودک 111 صفحه 5
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 111 صفحه 5

هر لحظهای که میگذشت، اشتیاق مردم به نماز بیشتر میشد. مردم از این که میدیدند قرار است نماز عید را به پسر پیامبر(ص) و حجّت خدا بر زمین اقتدا کنند، سر از پا نمیشناختند. انگار هیچکس در شهر نمانده بود و همه برای اقامة نماز با امام(ع) در حال خروج از شهر بودند. وقتی خبر استقبال بینظیر مردم از امام(ع) و خروج مردم از شهر به گوش مأمون رسید ترس تمام وجودش را فراگرفت. او توقع یک نماز تشریفاتی، درست مثل نمازهای عید سالهای گذشته را داشت. امّا حالا با جمعیتی روبرو شده بود که میخواستند نماز را به سنّت رسول خدا(ص) اقامه کنند، از طرفی با وجود این همه جمعیت، مأمون حدس میزد که ممکن است امام(ع) در خطبههای نماز بر علیه او و حکومت ظالمش سخنی بگوید و مردم را علیه خلیفه بشوراند. به خاطر همین، با سرافکندگی تمام قاصدی به خدمت امام(ع) فرستاد تا ایشان را از اقامة نماز منصرف کند. وقتی که قاصد، خود را به امام(ع) رساند و پیغام مأمون را گفت، امام رضا(ع) لبخندی زد و فرمود: «آری، این همان چیزی است که علی بن موسی آرزویش را داشت!» آنگاه امام(ع) که هالهای از آرامش، چهره نورانیاش را فرا گرفته بود، کفشهای خود را پوشید و به طرف خانه حرکت کرد. با انصراف امام(ع) از اقامة نماز، وضع مردم شهر آشفته شد و صفهایشان هرگز به نظم نپیوست و مأمون از روزهای پیش هم نزد مردم روسیاهتر شد. «دوست» فرارسیدن عید سعید فطر را به شما عزیزان تبریک میگوید و دعا میکند عبادتهای پاک شما دوستان خوب در ماه مبارک رمضان، مورد قبول خداوند قرار گرفته باشد.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 111صفحه 5