مجله کودک 247 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 247 صفحه 22

فردای آن روز علی با کفشهای نو و جدیدش رفت و کنارزمین بازی نشست،مشغول نگاه کردن بازی دوستانش شد. لحظه­ای بعد... ااا بچه­ها، من دیرم شده،زودتر باید برم خونه مامانم منتظرمه! چاره­ای نیست، یار کم داریم فکر کنم علی رو باید بیاریم! دوباره می­خوای بازیمون رو خراب کنه؟ من رفتم خداحافظ. حالا چی­ کارکنم؟ با این کفشها که نمی­تونم مثل قبل بازی کنم، نکنه آقا مهدی دعوام کنه! علی پاشو بیا بازی وقتی که اولین توپ به علی رسید،با خودش فکر کرد باید سعی کنم شاید بتونم خوب بازی کنم. پدر و مادر دوست جیمی هم چنین یادداشتی برای پسرشان نوشته­اند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 247صفحه 22