مجله کودک 250 صفحه 22
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 250 صفحه 22

خیلی ترسیده بودیم و جرأت تکان خوردن نداشتیم، و چند لحظه نفسهایمان را در سینه حبس کردیم. اما سارا که نمیخواست ترس به خودش راه بدهد و ثابت کند که از چیزی نمیترسد گفت: در را آرام بستیم و در حالیکه صدای خروپف مادربزرگ و گاهی پدرم در خانه میپیچید، پاورچین، پاورچین به طرف طبقه پایین حرکت کردیم. باغ تاریک بود و فقط چراغ سرداب بود که قسمتی از حیاط را روشن کرده بود، از پلهها پایین رفتیم، دلم شور میزد و همش صدای یاشار در گوشم میپیچید، از دلهره و اضطراب نفسم داشت بند میامد. سفینهی فضایی بزرگی در زمین ورزشگاه مینشیند و پدر و مادرها از آن خارج میشوند.

مجلات دوست کودکانمجله کودک 250صفحه 22