مجله کودک 396 صفحه 14
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 396 صفحه 14

موهای گندهبک نویسنده: حیووانی روداری مترجم: نیکی خوگر چهار برادر بودند. سه تای آنها خیلی خیلی کوچولو ولی در عین حال خیلی زرنگ بودند. چهارمی در عوض، یک «گندهبک» بود با هیکل نخراشیده. ولی نصف آن سه تای دیگر با عقل و شعور نبود. زورش در بازو و دستهایش بود و عقلش در موهایش. به خاطر همین هم برادرها همیشه موهای او را کوتاه کوتاه میکردند، جوری که همیشه کوتاه میماند. او همه کارها را میتوانست انجام بدهد، چون خیلی قوی بود. آنها به او نگاه میکردند و او مجبور بود کارها را انجام دهد. زمین را میبایستی شخم بزند، هیزم بشکند. چرخ آسیاب را بچرخاند و به جای اسب، گاری را هم بکشد. ولی برادرهای زرنگش روی یک صندلی مینشستند و شرقشرق شلاق میزدند و او را به کار وامیداشند. همیشه رشد موهای سر او را زیر نظر داشتند و میگفتند: «چهقدر موهای کوتاه به تو میآید؟ اصلاً موهای بلند قشنگ نیست... ببینید، مهایش دوباره آمده است توی پیشانیاش... امشب باید دوباره اصلاح شود...» خلاصه آنها لذّت میبردند و او را مجبور به انجام کارها میکردند. بازار هم که میرفتند پولها را خرج میکردند و به مهمانخانه که میرفتند، او را دم در میگذاشتند که از گاری محافظت کند. البته غذای حسابی هم به او میدادند، که همانطور قوی بماند. یک روز گندهبک مریض شد. موضوع تمبر: آتش نشانی گینه قیمت : دویست واحد سال انتشار:1978

مجلات دوست کودکانمجله کودک 396صفحه 14