مجله کودک 401 صفحه 37
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

مترجم : زهرا سادات موسوی محسنی

ویراستار : مرجان کشاورزی آزاد

ناشر مجله : موسسه چاپ و نشر عروج

نویسنده : افشین علاء

موضوع : کودک

مجله کودک 401 صفحه 37

باید دوباره چشم بگذاری.» عباس: «حسین تو این جا، امیر تو آنجا هستید. پیدایتان کردم . زودتر بیایید بیرون !» امیر:« قبول نیست ، تو دیدی!» عباس: «بیخود حرف نزن !» حسین : «اصلاً عباس بی اب است. بیا برویم خانه ما. هم بازی کنیم هم ناهار بخوریم.... وای نه ، کلید هایم کجاست؟ چقدر مادرم سفارش کرد. اما من باز هم یادم رفت . حالا برای ناهار چه کار کنم ؟!» امیر: «نگران نباش ، بیا برویم خانم ما . ناهار هم مهمان من .» حسین: «خیلیدلم می خواهد ، ولی مادرم نیست تا از او اجازه بگیرم.» امیر: «گفتا ز که نالیم، که از ماست که برماست . راستی ، کاش ماست هم داشتیم . حسین حواس جمع ، فعلاً بیا ناهار بخوریم.» امیر: رچرا نمی خوری؟» حسین :« مانده ام به مادرم چه گویم؟» مادر : « حسین چیه ، باز پشت در مانده ای ؟!» حسین : «نه، منتظر امیرم . رفته ظرف های ناها را ... -: «چی ؟!» - : «هیچی ، هیچی !» - : «راستش را بگو . کلید هایت کو؟» چقدر تشنه ام . وای کلیدها . پس این جا بودند . -: « به گلدان ها هم که آب نداده ای ...» -: مادر راست می گفت. بزرگی فقط به قد بلند نیست.... · موضع تمبر : آوارگان ویتنامی · قیمت : سی و پنج واحد · سال انتشار : 1970

مجلات دوست کودکانمجله کودک 401صفحه 37