زمینهساز بهار
      تو آفتابی و گرمای دیگری داری 
      بیا که در دل ما جای دیگری داری 
      تو آن سوار شکافندۀ شبی که به زیر 
      سمند حادثهپیمای دیگری داری 
      برای گفتن، دیدن، مقاومت، رفتن
      زبان و چشم و دل و پای دیگری داری 
      دلیل راهی و اثبات هر معمایی 
      بخوان که منطق گویای دیگری داری 
      به روز تیغ کلام و خروش و خشم، به شب 
      عقیق و مهر و مصلای دیگری داری 
      بگو از آنچه تار میرسد ز وحی و حضور 
      که عشق را خبر از جای دیگری داری 
      زمینهساز بهاری و با امام زمان(عج) 
      به گاه نافله، نجوای دیگری داری 
      عصای معجزات در میان و بیشک، باز 
      در آستین ید بیضای دیگری داری 
      □ علی مرادی غیاث آبادی