اخلاص نیت
نیت ملاک ارزش اعمال
ارزش همه چیز به آن چیزی است که برای او، انسان [عمل] می کند. نماز هم که انسان می خواند ارزشش به آن نیتی است که به آن نیت وارد نماز می شود.(541)
6 / 10 / 59
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 522 تعریف اخلاص نیت
اخلاص نیتْ اخراج غیر حق است از منزلگاه آن ذات مقدس.(542)
* * *
مراتب اخلاص در عبادات
بباید دانست که نیت از اهمّ وظایفِ قلبیه است که صورت کمالیۀ عبادات به آن است؛ و نسبت آن به صورت اعمال، نسبت باطن به ظاهر و روح به بدن و قلب به قالب است.
و از اهمّ وظایف و اشدّ شرایط آن بر عامه، تخلیص آن است. و کمتر نیتی اخلاص حقیقی تواند داشت؛ بلکه خلوص مطلقْ از اعلا مدارج اولیای کُمَّل است، زیرا که اخلاص عبارت از تصفیۀ عمل از مطلقِ شوبِ غیرحقّ است.
و آن در عبادت عامه، تصفیه از شرک جلی و خفی است، از قبیل ریا و عجب و افتخار: اَلالله الدّینُ الْخالِص.
و در عبادت خواص، تصفیۀ آن است از شوب طمع و خوف که در مسلک آنها شرک است.
و در عبادت اصحاب قلوب، عبارت است از تصفیۀ از شوب انانیّت و انّیّت، که در مسلک اهل معرفت شرک اعظم و کفر اکبر است: «مادر بتها بت نفس شماست».
و در عبادت کُمَّل، عبارت است از تصفیۀ آن از شوب رؤیت عبودیّت و عبادت، بلکه رؤیت کون؛ چنانچه امام علیه السلام فرمود: «قلب سلیم آن است که ملاقات کند حقّ را و در آن احدی سوای حقّ نباشد.»
پس، وقتی سالک الی الله قدم بر فرق حظوظ خود بلکه خود و عالم نهاد و خود را یکسره خالص کرد از رؤیت غیر و غیریت و در
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 523
قلب او جز حقّ جایگزین نشد و بیت الله را از بتها به دست ولایت خالی کرد و از تصرف شیطان تهی نمود، دین او و عمل او و باطن و ظاهر او برای حقّ خالص شود. و حقّ تعالی چنین دینی را برای خود اختیار فرموده: وَ کُلُّ قَلْبٍ فیهِ شَکٌ اَوُ شِرْکٌ فَهُوَ ساقِط.(543)
* * *
قرآن و خلوص نیّت
یکی از مهمّات آداب نیّت، که از مهمّات جمیع عبادات است و از دستورات کلّیۀ شامله است، «اخلاص» است. و حقیقت آن، تصفیه نمودن عمل است از شائبۀ غیر خدا، و صافی نمودن سرّ است از رؤیت غیر حق تعالی در جمیع اعمال صوریّه و لُبّیّه و ظاهریّه و باطنیّه. و کمال آن، ترک غیر است مطلقاً و پا نهادن بر انّیّت و انانیّت و غیر و غیریّت است یکسره. قال تعالی: اَلا لله الدّینُ الْخالِص. (خدای تعالی اختیار فرموده برای خویش دین خالص را.) و اگر یکی از حظوظ نفسانیّه و شیطانیّه در دین باشد، خالص نخواهد بود؛ و آنچه خالص نیست، حق تعالی اختیار نفرموده؛ و آنچه شائبۀ غیریّت و نفسانیّت دارد از حدود دین حق خارج است.
و قال تعالی: وَما اُمِرُوا اِلاّ لِیَعْبُدُوا الله مُخلِصینَ لَهُ الدّین.
و قال تعالی: مَنْ کانَ یُریدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مالَهُ فِی الْاخِرَةِ مِنْ نَصیبٍ.
و قال رسول الله صلّی الله علیه و آله ـ علی ما نُقِل: اِنَّما لِکُلّ امْرِءٍ
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 524
مانَوی: فَمَنْ کان هِجْرَتُهُ اِلی الله وَ رَسُولِهِ، فَهِجْرَتُهُ اِلی الله وَ رَسُولِهِ؛ وَ مَنْ کان هِجْرَتُهُ اِلی دُنیا یُصیبُها اَوْ اِمْرَئَةٍ یَنْکَحُها، فَهِجْرَتُهُ اِلی ما هاجَرَ اِلَیه.
و قال تعالی: وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً اِلَی الله وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ المَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ اَجْرُهُ عَلَی الله . و این آیۀ شریفه ممکن است متکفّل جمیع مراتب اخلاص باشد: یکی هجرت صوری که به بدن واقع شود. و این هجرت اگر خالص برای خدا و رسول نباشد، بلکه برای حظوظ نفسانی باشد، هجرت الی الله و رسوله نیست. و این مرتبۀ اخلاص صوری فقهی است.(544)
* * *
ارتباط نیت با عمل
عَنْ سُفْیانَ بْنِ عُیَیْنَة، عَنْ أَبِی عَبْدِ الله، علیه السَّلام، فِی قَوْلِ الله تَعالی:
لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً. قَالَ: لَیْسَ یَعْنِی أَکْثَرَکُمْ عَمَلاً، وَ لَکِنْ أَصْوَبَکُمْ عَمَلاً. وَ إِنَّمَا الْاءِصَابَةُ خَشْیَةُ الله وَ النِّیَّةُ الصَّادِقَةُ وَ الْحَسَنَةُ. ثُمَّ قَالَ: الْاءِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ. وَ الْعَمَلُ الْخَالِصُ، الَّذِی لاَتُرِیدُ أَنْ یَحْمَدَکَ عَلَیْهِ أَحَدٌ إِلاَّ الله تَعالی؛ وَ النِّیَّةُ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ. أَلاَ، وَ إِنَّ النِّیَّةَ هِیَ الْعَمَلُ. ثُمَّ تَلاَ قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ: قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ یَعْنِی عَلَی نِیَّتِهِ.
ترجمه «سفیان از حضرت صادق، علیه السّلام، نقل کند در
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 525 تفسیر فرمودۀ خدای تعالی لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً. (تا امتحان کند شما را کدامیک نیکوترید از حیث عملها.)
فرمود: "قصد نکرده بیشترِ شما را از حیث عمل، و لیکن درست تر شما را از حیث عمل. و جز این نیست که این درستیْ ترس از خدا و نیت راست است با ترس." پس از آن گفت: "مراعات کردن عمل را تا خالص شود سخت تر از عمل است. و عمل خالص[ آن است] که نخواهی که ثنا کند تو را بر آن کس مگر خدای تعالی؛ و نیّت برتر از عمل است. آگاه باش، همانا نیتْ عملْ است." پس از آن تلاوت کرد قول خدای عزّوجلّ را: قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ. (بگو هر کسی عمل می کند بر شکل خود) یعنی بر نیت خود"».
... بدان که در این حدیث شریف صواب و نیکویی عمل را مبتنی بر دو اصل شریف قرار داده است، و میزان در کمال و تمامیت آن را این دو اصل قرار داده: یکی خوف و خشیت از حق تعالی؛ و دیگر نیت صادقه و ارادۀ خالصه. و بر ذمّۀ ماست که ارتباط این دو اصل را با کمال عمل و صواب و درستی آن بیان نماییم.
پس، گوییم که خوف و ترس از حق تعالی موجب تقوای نفوس و پرهیزگاری آنها است؛ و آن باعث شود که قبولِ آثارِ اعمال را بیشتر نماید. و تفصیل این اجمال آن است که ما پیش از این در شرح بعضی از احادیث سالفه ذکر کردیم که هر یک از اعمال حسنه یا سیّئه را در نفس تأثیری است؛ پس اگر آن عمل از سنخ عبادات و مناسک باشد تأثیرش آن است که قوای طبیعیه را خاضع قوای عقلیه کند و جنبۀ ملکوت نفس را بر ملک قاهر نماید و طبیعت را منقاد روحانیت نماید تا برسد به آن مقام که جذباتِ
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 526 روحیه دست دهد و به مقصود اصلی رسد. و هر عملی که این تأثیر را بیشتر کند و این خدمت را بهتر انجام دهد، آن عمل مصابتر و مقصود اصلی بر آن بهتر مترتب است؛ و هر چیزی که دخیل در این تأثیر باشد، مکفّل اصابۀ عمل است. و غالباً افضلیت اعمال را میزان همین است. و توان حدیث معروف أَفْضَلُ الْاَعْمالِ أَحْمَزُها را نیز به همین نکته منطبق نمود.
پس از معلوم شدن این مقدمه، باید دانست که تقوا نفوس را صاف و پاک کند از کدورات و آلایش؛ و البته اگر صفحۀ نفوس از حجب معاصی و کدورات آنها صافی باشد، اعمال حسنه در آن مؤثرتر و اصابۀ به غرض بهتر نماید، و سرّ بزرگ عبادات، که ارتیاض طبیعت و قهر ملکوت بر مُلک و نفوذ ارادۀ فاعلۀ نفس است، بهتر انجام گیرد. پس، خشیت از حق را، که مؤثر تامّ در تقوای نفوس است، یکی از عوامل بزرگ اصلاح نفوس و دخیل در اصابۀ اعمال و حسن و کمال آنها باید شمرد؛ زیرا که تقوا علاوه بر آنکه خود یکی از مصلحات نفس است، مؤثر در تأثیر اعمال قلبیه و قالبیۀ انسان و موجب قبولی آنها نیز هست؛ چنانچه خدای تعالی فرماید: إِنَّما یَتَقَبَّلُ الله مِنَ الْمُتَّقِینَ. «خداوند از پرهیزگاران قبول می کند و بس.»
و دوم عامل بزرگ در اصابه و کمال اعمال، که فی الحقیقه به منزلۀ قوۀ فاعله است، (چنانچه خشیت و تقوای حاصل از آن به منزلۀ شرایط تأثیر [است] و در حقیقت تصفیۀ قابل نمایند و رفع مانع کنند) نیت صادقه و ارادۀ خالصه است که کمال و نقص و صحت و فساد عبادات کاملاً تابع آن است؛ و هر قدر عبادات از
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 527
تشریک و شوب نیات خالصتر باشند کاملترند. و هیچ چیز در عبادات به اهمیت نیت و تخلیص آن نیست، زیرا که نسبت نیات به عبادات، نسبت ارواح به ابدان و نفوس به اجساد است؛ چنانچه پیکرۀ آنها از مقام ملک نفس و بدن آن صادر شود و نیت و روح آنها از جنبۀ باطن نفس و مقام قلب صادر شود ـ و هیچ عبادتی بی نیت خالصه مقبول درگاه حق تعالی نیست؛ الا آنکه اگر خالص از ریا و شرک ظاهری ملکی نباشدـ و آن ریایی است که فقها، رضوان الله علیهم، ذکر فرمودندـ موجب بطلان و عدم اجزای ظاهر است؛ و اگر خالص از تشریک باطنی نباشد، گرچه به حسب ظاهر شرع و حکم فقهی صحیح و مجزی است، ولی به حسب باطن شرع و حقیقت و اسرار عبادات، صحیح نیست و مقبول پیشگاه مقدس نمی باشد. پس، ملازمه نیست بین صحت عبادت و قبول آن. چنانچه در اخبار نیز ذکر این مطلب بسیار است.
ارتباط نیت و قبولی اعمال
و تعریف جامع شرک در عبادت، که تمام مراتب آن را شامل گردد، ادخال رضای غیر حق است در آن، چه رضای خود باشد یا غیر خود؛ الا آنکه اگر رضای غیر خود از سایر مردم باشد، شرک ظاهر و ریای فقهی است؛ و اگر رضای خود باشد، آن شرک خفی باطنی است؛ و در نظر اهل معارف باطل و ناچیز است و مقبول درگاه حق نیست. مثلاً کسی که نماز شب بخواند برای وسعت روزی، یا صدقه دهد برای رفع بلیّات، یا زکات دهد برای تنمیۀ مال، یعنی اینها را برای حق تعالی بکند و از عنایت او این امور را بخواهد، این عبادات گرچه صحیح و مجزی و با اتیان به اجزا و شرایط شرعیه این آثار نیز بر او مترتب شود، لکن این عبادت حق
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 528 تعالی نیست، و دارای نیت صادقه و ارادۀ خالصانه نخواهد بود؛ بلکه این عبادت برای تعمیر دنیا و رسیدن به مطلوبات نفسانیۀ دنیویه است؛ پس عمل او مصاب نیست. چنانچه اگر عبادات برای ترس از جهنم و شوق بهشت باشد، نیز خالص برای حق نیست و نیت صادقانه در آن ندارد. بلکه توان گفت که این عبادات خالص برای شیطان و نفس است؛ و انسانِ دارای این نحو عبادات، رضای حق را به هیچ وجه داخل در آنها نکرده تا تشریک باشد؛ بلکه فقط بت بزرگ را پرستیده ـ «مادر بتها بت نفس شماست.»
این گونه از عبادات را حق تعالی به واسطۀ ضعف ما و رحمت واسعۀ خود به یک مرتبه قبول فرموده؛ یعنی، آثاری بر آنها مترتب فرموده و عنایاتی در مقابل آنها قرار داده که اگر انسان به شرایط ظاهریه و اقبال قلب و حضور آن و شرایط قبول آنها قیام کند، تمام آن آثار بر آنها مترتب شود و تمام وعده ها انجاز گردد.
اینها حال عبادت عبید و اجراء. و اما عبادت احرار که برای حب حق تعالی و یافتن آن ذات مقدس را اهل عبادت واقع می شود، و خوف از جهنم و شوق بهشت محرّک آنها در آن نیست، اوّل مقام اولیا و احرار است. و از برای آنها مقامات و معارج دیگر است که به بیان نیاید و از حوصله خارج است. مادامی که نفس توجه به عبادت و عابد و معبود دارد، خالص نیست؛ باید دل خالی از اغیار گردد و در آن غیر حق راهی نداشته باشد تا خالص باشد. چنانچه در حدیث شریف کافی وارد است:
قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ الله عَزَّ وَ جَلَّ: إِلاّ مَنْ أَتَی الله بِقَلْبٍ سَلِیمٍ. قَالَ: الْقَلْبُ السَّلِیمُ الَّذِی یَلْقَی رَبَّهُ وَ لَیْسَ فِیهِ أَحَدٌ سِوَاهُ. قَالَ: وَ کُلُّ قَلْبٍ فِیهِ شِرْکٌ أَوْ شَکٌّ فَهُوَ سَاقِطٌ. وَ إِنَّمَا أَرادَ بالزُّمْدِ فِی الدُّنْیَا لِتَفْرَغَ قُلُوبُهُمْ لاِخِرَةِ.
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 529 سفیان بن عُیینَة، راوی حدیث سابق، گفت سؤال کردم از حضرت صادق، علیه السلام، از فرمودۀ خدای عزَّوجلَّ که در وصف روز قیامت می فرماید: یَوْمَ لا یَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ. إِلاّ مَنْ أَتَی الله بِقَلْبٍ سَلِیمٍ. (روزی که نفع نمی دهد مال و نه اولاد، مگر کسی که بیاید با قلب سالم) فرمود: «قلب سلیم آن است که ملاقات می کند پروردگار خود را و حال آنکه نیست در آن احدی سوای او.» فرمود: «و هر قلبی که در آن شرک یا تردید باشد، ساقط است آن. و جز آن نیست که اراده فرموده خدا زهد را در دنیا تا فارغ شود دلهای آنها برای آخرت.» البته قلوبی که در آن غیر حق راه داشته باشد و دست خوش شرک و شک باشد، چه شرک جلی و چه شرک خفی، از درجۀ اعتبار در محضر قدس پروردگار ساقط است. و از شرک خفی است اعتماد بر اسباب و رکون بر غیر حق. حتی در روایت وارد است که تحویل انگشتری برای یاد ماندن مطلبی در خاطر از شرک خفی است. و راه داشتن غیر حق در دل از شرک خفی به شمار می رود. و اخلاص نیتْ اخراج غیر حق است از منزلگاه آن ذات مقدس. چنانچه برای شکّ نیز مراتبی است که بعض از آن را شک جلی و بعضی را شک خفی باید دانست که از ضعف یقین و نقصان ایمان حاصل شود. مطلق
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 530 اعتماد بر غیر حق و توجه به مخلوق از ضعف یقین و سستی ایمان است؛ چنانچه تزلزل در امور نیز از آن است. و مرتبۀ اخفای شک، حالت تلوین و عدم تمکین در توحید است. پس، توحید حقیقی اسقاط اضافات و تعینات و کثرات است، حتی کثرات اسمائی و صفاتی؛ و تمکین در آن خلوص از شک است. و «قلب سلیم» قلب خالی از مطلق شرک و شک است.
و در این حدیث شریف که می فرماید: و إنَّما أَرادَ بِالزُّهدِ... اشاره به آن است که غایت زهد در دنیا[ آن است که ]کم کم قلب از آن منصرف شود و متنفر گردد، و توجه به مقصود اصلی و مطلوب واقعی پیدا کند.
و از صدر حدیث ظاهر شود که مقصود از «آخرت» غایت القصوای دایرۀ وجود و نهایت رجوع است؛ و آخرت به قول مطلق همان است. بنابر این، دنیا تمام دایرۀ ظهور، و زهد در آن مستلزم خلوص قلب است از غیر حق تعالی. پس، هر کس که در قلب او غیر حق باشد و توجه به اغیار داشته باشد، چه از امور ملکی مادی باشد یا امور معنوی، چه صور اخروی یا کمالات و مدارج، بالجمله هر چه غیر حقّ است، از اهل دنیاست و زاهد نیست در دنیا، و محروم از آخرت حقیقی و بهشت لقا، که اعلی مراتب بهشت است، می باشد، گرچه دارای مراتب دیگر از کمالات معنوی و بهشتهای عالی مرتبه باشد؛ چنانچه اهل دنیا در اموال دنیوی و مقامات آن مختلفند. و آن مقامات از اهل الله بودن بسی دور است.(545)
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 531
نیت شکل دهندۀ عمل
بباید دانست که تخلیص نیت از تمام مراتب شرک و ریا و غیر آن، و مراقبت و ابقای بر آن، از امور بسیار مشکل و مهم است؛ بلکه بعض مراتب آن جز برای خلّص اولیاء الله میسر و میسور نیست، زیرا که نیتْ عبارت است از اراده باعثۀ به عمل؛ و آن تابع غایات اخیره است؛ چنانچه این غایات تابع ملکات نفسانیه است که باطن ذات انسان و شاکلۀ آن را تشکیل دهد. کسی که دارای حب جاه و ریاست است و این حب ملکۀ نفسانیّه و شاکلۀ روح او شده است، غایت آمال او رسیدن به آن مطلوب است، و افعال صادره از او تابع آن غایت است و داعی و محرک او همان مطلوب نفسانی است و اعمال او برای وصول به آن مطلوب از او صادر گردد. مادامی که این حب در قلب اوست، عمل او خالص نتواند شد. و کسی که حب نفس و خودخواهی ملکه و شاکلۀ نفس اوست، غایت مقصد و نهایت مطلوب او رسیدن به ملایمات نفسانیه است و محرک و داعی او در اعمال همین غایت است؛ چه اعمال او برای وصول به مطلوبات دنیویه باشد، یا مطلوبات اخرویه از قبیل حور و قصور و جنّات و نعم آن نشئه. بلکه مادامی که انانیت و خودخواهی و خودبینی در کار است، اگر برای تحصیل معارف و کمالات روحیه نیز اقدامی کند یا قدمی زند، برای خود و نفسانیت خویش است؛ و آن نیز خودخواهی است نه خداخواهی. و معلوم است خودخواهی و خداخواهی با هم جمع نشود. بلکه اگر خدا را خواهد، برای خود خواهد و غایت مقصد و نهایت مطلوبْ خود و نفسانیت است.
پس، معلوم شد که تخلیص نیت از مطلق شرک کار بسیار بزرگی است که از هر کس نیاید، و کمال و نقص اعمال تابع کمال و نقص نیّات است، زیرا که نیّتْ صورت فعلیه و جنبۀ ملکوتیۀ عمل
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 532 است، چنانچه اشاره به آن نمودیم. و در حدیث شریف اشاره به همین مطالب می نماید آنجا که فرماید: وَ النِّیَّةُ أَفْضَلُ مِنَ الْعَمَلِ أَلا، وَ إِنَّ النِّیَّةَ هِیَ الْعَمَلُ . «نیت از عمل افضل است، بلکه نیتْ تمام حقیقت عمل است.» و این مبنی بر مبالغه نیست، چنانچه بعضی احتمال داده اند، بلکه مبنی بر حقیقت است؛ زیرا نیتْ صورت کاملۀ عمل و فصل محصِّل او است، و صحت و فساد و کمال و نقص اعمال به آن است. چنانچه عملِ واحد به واسطۀ نیت گاهی تعظیم و گاهی توهین است؛ و گاهی تامّ و گاهی ناقص است؛ و گاهی از سنخ ملکوتِ اعلی و صورت بهیۀ جمیله دارد، و گاهی از ملکوت اسفل و صورت موحشه مدهشه دارد. ظاهر نماز علی بن ابی طالب، علیه السلام و نماز فلان منافق در اجزاء و شرایط[ و ]صورت ظاهری عمل هیچ تفاوتی ندارد، لیکن آن یک با آن عمل معراج الی الله کند و صورتش ملکوت اعلی است؛ و دیگری با آن عمل به جهنم سقوط کند و صورتش ملکوت اسفل است و از شدت ظلمت شبیه ندارد. به واسطۀ چند قرص نان جوین که خانوادۀ عصمت (ع) در راه خدا می دهند، چندین آیه خدای تعالی در مدح آنها فرو می فرستد. جاهل گمان می کند دو سه روز گرسنگی و غذای خود را به فقرا دادن امر مهمی است. با این که صورت این قبیل اعمال از هر کس می شود صادر شود و چیز مهمی نیست، اهمیت آن به واسطۀ قصد خالص و نیت صادقانه است. روح عملْ قوی و لطیف و از قلب سلیم صافی صادر است که دارای این قدر اهمیت است. صورت ظاهر نبی اکرم، صلّی الله علیه و آله، و سایر مردم فرقی نداشت، و لهذا بعضی از اعراب غریب که به حضور مبارکش می رسیدند و آن حضرت با جمعی
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 533 نشسته بودند، می پرسیدند: کدام یک پیغمبر هستید؟ آنچه پیغمبر (ص) را از غیر ممتاز می کند، روح بزرگ قوی لطیف آن سرور است، نه جسم مبارک و بدن شریفش. و در علوم عقلیه مقرر است که شیئیت شی ء به صورت آن است نه مادۀ آن. بلکه تحدید به فصلْ حدّ تامّ است، و به جنس و فصلْ ناقص است؛ زیرا که اختلاط به غرایب و اجانب و معرفی به منافی شی ء، مضر به حقیقت و تعریف و تمامیت آن است؛ و ماده و جنس از غرایب و اجانب است نسبت به حقیقت شی ء که عبارت از صورت و فعلیت و فصل است. پس، تمام حقیقت اعمال همان صور اعمال و جنبۀ ملکوتیۀ آنها است که نیت است. و از این بیان معلوم شد که حضرت صادق، علیه السلام، در این حدیث شریف اوّل نظر به صور اعمال و مواد آنها فرموده، و فرموده است جزء صوری افضل از جزء مادی و نیت افضل از عمل است، چنانچه گوییم روح افضل از بدن است. و لازم نیاید که عملِ بی نیتْ صحیح باشد، و بدنِ بی روح بدن باشد؛ بلکه به تعلق نیت به عمل و روح به بدن آن یک عمل و این یک بدن گردد. و این معجون مختلط از نیت و عمل و روح و بدن، جزء صوری ملکوتی هریک افضل از جزء مادی مُلکی آن است. و این معنی حدیث مشهور است: نِیَّةُ الْمُؤْمِنِ خَیْرٌ مِنْ عَمَلِهِ. و در ثانی آن حضرت نظر فرموده به فنای عمل در نیت و ملک در ملکوت و مظهر در ظاهر، و فرموده است: أَلاَ، وَ إِنَّ النِّیَّةَ هِیَ الْعَمَلُ. عمل همان نیت است، و غیرِ نیتْ چیزی در کار نیست. و تمام اعمال در نیات فانی هستند و از خود استقلالی ندارند. پس از
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 534
آن، استشهاد فرمود به قول خدای تعالی: قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی شاکِلَتِهِ. هر کس بر شاکلۀ خود عمل می نماید، و اعمالْ تابع شاکلۀ نفس است. و شاکلۀ نفس گرچه هیئت باطنی روح و ملکات مخمرۀ در آن است، لکن نیّاتْ شاکلۀ ظاهریۀ نفس اند. توان گفت که ملکاتْ شاکلۀ اولیّۀ نفس، و نیّات شاکلۀ ثانویۀ آن هستند، و اعمال تابع آنهاست، چنانچه حضرت فرموده است: شاکله نیّت است.(546)
* * *
حفظ اخلاص پس از عمل
بدان که آنچه در حدیث شریف است که الْاءِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی یَخْلُصَ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ تحریص بر آن است که انسان از اعمالی که می کند باید مراعات و مواظبت نماید، چه در حین اتیان آن و چه بعد از آن. زیرا که گاه شود که انسان در حال اتیان عمل آن را بی عیب و نقص تحویل دهد و خالی از ریا و عجب و غیر آن باشد، ولی بعد از عمل به واسطۀ ذکر آن به ریا مبتلا شود. چنانچه در حدیث شریف کافی وارد است:
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ، علیه السَّلام، أَنَّهُ قَالَ: الْاءِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ. قَالَ: وَ مَا الْاءِبْقَاءُ عَلَی الْعَمَلِ؟ قَالَ: یَصِلُ الرَّجُلُ بِصِلَةٍ وَ یُنْفِقُ نَفَقَةً لله وَحْدَهُ لاَ شَرِیکَ لَهُ، فَکُتِبَ لَهُ سِرّاً؛ ثُمَّ یَذْکُرُهَا فَتُمحی فَتُکْتَبُ لَهُ علاَنِیَةً؛ ثُمَّ یَذْکُرُهَا فَتُمْحَی، فَتُکتَبُ لَهُ رِیَاءً.
«از حضرت باقر العلوم، علیه الصلاة والسلام، روایت شده که فرمود: "مراعاتِ عمل سخت تر است از عمل." راوی گفت: "مراعات عمل چیست؟" فرمود: "مرد صله می کند یا انفاقی
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 535
می نماید برای خدای واحد بی شریک (یعنی ریا در عمل نمی کند.)، پس نوشته شود آن عمل از برای او پنهانی و ثواب پنهانی به او دهند؛ پس از آن ذکر می کند آن عمل را، پس محو شود آن و نوشته شود برای او آشکارا. (یعنی ثواب عبادت آشکارا به او دهند.) پس از آن ذکر کند آن را، پس محو شود آن و نوشته شود برای او ریا."»
انسان تا آخر عمرش هیچگاه از شر شیطان و نفس مأمون نیست. گمان نکند که عملی را که بجا آورد برای خدا و رضای مخلوق را در آن داخل نکرد، دیگر از شرّ نفس خبیث در آن محفوظ ماند؛ اگر مواظبت و مراقبت از آن ننماید، ممکن است نفس او را وادار کند به اظهار آن. و گاه شود که اظهار آن را به کنایه و اشاره نماید. مثلاً نماز شب خود را بخواهد به چشم مردم بکشد با حقه و سالوس از هوای خوب یا بد سحر و مناجات یا اذان مردم ذکری کند؛ و با مکاید خفیۀ نفسْ عمل خود را ضایع و از درجۀ اعتبار ساقط کند. انسان باید مثل طبیب و پرستار مهربان از حال خود مواظبت نماید، و مهار نفس سرکش را از دست ندهد که به مجرد غفلت مهار را بگسلاند و انسان را به خاک مذلت و هلاکت کشاند؛ و در هر حال به خدای تعالی پناه برد از شرّ شیطان و نفس اماره. إِنَّ النَّفْسَ لَأَمّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاّ ما رَحِمَ رَبِّی.(547)
* * *
معنای عباد مخلَص
یکی از مهمّات آداب استعاذه، «خلوص» است؛ چنانچه خدای تعالی از شیطان نقل فرماید که گفت: فَبِعِزَّتِک لاَُغْوِیَنَّهُمْ اجمعین اِلاّ
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 536 عِبادَکَ مِنْهُمُ المُخْلَصین. و این «اخلاص»، به حسب آنچه از کریمۀ شریفه ظاهر شود، بالاتر از اخلاص عملی است، چه عمل جوانحی یا جوارحی؛ زیرا که به صیغۀ مفعول است؛ و اگر منظور اخلاص اعمالی بود، به صیغۀ فاعل تعبیر می شد. پس، مقصود از این اخلاص، خالص شدن هویت انسانیة به جمیع شئون غیبیّه و ظاهریّه است که اخلاص عملی از رشحات آن است. گرچه در ابتداء سلوک برای عامّه این حقیقت و لطیفۀ الهیّه حاصل نشود مگر به شدّت ریاضات عملیّه، و خصوصاً قلبیّه که اصل آن است؛ چنانچه اشاره به آن است در حدیث مشهور که می فرماید: مَنْ اَخْلَصَ لله اَرْبَعینَ صَباحاً جَرَتْ یَنابیعُ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلی لِسانِه. کسی که چهل صباح ـ به مقدار تخمیر طینت آدم که چهل صباح بوده و رابطۀ این دو به هم پیش اهل معرفت و اصحاب قلوب معلوم است ـ خود را برای خدا خالص کند و عملهای قلبی و قالبیش را خالص برای حق کند، قلبش الهی شود؛ و قلب الهی جز چشمه های حکمت نزاید؛ پس زبانش نیز، که بزرگتر ترجمان قلب است، ناطق به حکمت شود. پس، در اوّل امر اخلاص عمل باعث خلوص قلب شود؛ و چون قلب خالص شد، انوار جلال و جمال، که به تخمیر الهی در طینت آدمی ودیعه بود، در مرآت قلب ظاهر شود و جلوه کند و از باطن قلب به ظاهر ملک بدن سرایت کند.
بالجمله، آن خلوص که موجب خروج از تحت سلطنت شیطانیّه است، خالص شدن هویّت روح و باطن قلب است برای خدای تعالی. و اشاره به این مرتبه از خلوص است کلام حضرت امیر المؤمنین در مناجات شعبانیّه: الهی، هَبْ لی کَمالَ الاِنْقِطاع اِلَیْکَ. و چون قلب به این مرتبه از اخلاص رسد و از ما سوی بکلی منقطع
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 537
شود و در مملکت وجود او به جز حق راه نداشته باشد، شیطان را ـ که از غیر راه حق بر انسان راه یابد ـ بر او راه نباشد؛ و حق تعالی او را به پناه خود بپذیرد و در حصن حصین الوهیّت واقع شود.(548)
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 538