مفاسد و نتایج فردی و دینی
ذلت و اسارت در برابر دیگران
بدان که انسان اگر مقهور در تحت سلطۀ شهوت و هواهای نفسانیه گردید، رقیت و عبودیت و ذلت در او به قدر مقهوریتش در تحت سلطۀ آنها زیاد شود. و معنی عبودیت از کسی، خضوع تام و اطاعت از اوست. و انسان مطیع شهوات و مقهور نفس امّاره بندۀ فرمانبر آنهاست؛ و هرچه آنها امر کنند، با کمال خضوع اطاعت کند. و در پیشگاه آنها عبد خاضع و بندۀ مطیع گردد تا کار به جایی رسد که اطاعت آنها را مقدم دارد بر اطاعت خالق سموات و ارض، و بندگی آنها را برگزیند بر بندگی مالک الملوک حقیقی. و در این حال عزت و حریت و آزادمردی از قلبش[ رخت] بندد، و غبار ذلت و فقر و عبودیت بر چهرۀ قلبش بنشیند، و خاضع اهل دنیا گردد و قلبش در پیش اهل دنیا و صاحبان حشمت سجده کند و از برای به دست آوردن مشتهیات نفسانیۀ خود؛ از همنوع خود ذلتها و منّتها کشد و خواریها در راه تعمیر بطن و فرج برد؛ و تا اسیر بند شهوت و نفس است، از هیچگونه خلاف شرف و فتوّت و حریتی مضایقه نکند؛ و سر به زیر بار اطاعت هر کس و ناکس درآورد، و از هر ناچیز منت کشد به مجرد احتمال حصول مطلوب
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 133
پیش او، گرچه آن شخص از سایر خلق بی ارزش تر و پست تر باشد و احتمال موهوم باشد. و گویند «وهم» در باب طمع حجت است. آنهایی که بندۀ دنیا و شهوت خویش اند و طوق بندگی هوای نفس را در گردن نهادند، بندگی از هر کسی که دنیا را پیش او سراغ دارند، یا احتمال می دهند، می کنند و خاضع او می شوند. و اگر در ظاهر زبان منیّت و عفت نفس گشایند، تدلیس محض است، و اعمال آنها و اقوال آنها این کلام را تکذیب کنند. و این اسارت و رقیت از اموری است که انسان را همیشه در زحمت و ذلت و رنج و تعب دارد. و انسان با شرف و عزت نفس باید با هر وسیله و جدیت خود را از آن پاک و پاکیزه کند.
... و اما علم، به آن است که انسان به نفس خود بفهماند و به قلب خویشتن برساند که مخلوقات دیگر چون خود ضعیف و محتاج و فقیر و بینوا هستند؛ و آنها نیز مثل خود من در تمام امور جزئیه و کلیه محتاج به غنی مطلق و قادر توانا هستند؛ و آنها قابل آن نیستند که حاجت کسی را برآورند، و کوچکتر از آن هستند که نفس به آنها متوجه گردد و قلبْ خاضع آنها گردد، و همان قادر توانایی که به آنها عزت و شرف و مال و منال داده قادر است به هر کس بدهد.(183)
* * *
افزایش نگرانی و عدم اطمینان قلبی
کاری بکنید نگرانیها رفع بشود، نه زیاد کنید نگرانیها را. هر چه بروید جلو، نگرانیها زیاد می شود.
کاری بکنید که این پرده هایی که بین شما و بین خدای تبارک و تعالی است اینها کنار زده بشود. پردۀ بزرگ، خودتان هستید. انسان
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 134 خودش حجاب است. تو خود حجاب خودی. فکر بکنید بخواهید اطمینان قلبی پیدا کنید. بخواهید آسایش داشته باشید؛ نه تزلزل و نگرانی. انسان در همین دنیا هم این نگرانیها در جهنم انسان را نگه می دارد. این نگرانیهایی که برای انسان است یک بابی از جهنم است. کوشش کنید این نگرانیها رفع بشود. رفع شدن نگرانیها به این نیست که یک پُست اگر دارید دو تا داشته باشید. نه، اضافۀ نگرانی است. کاری بکنید که این وحشتِ نَفْسی که در انسان هست، این نگرانی و این چیزهایی که دنبال این خودخواهیهاست، اینها رفع بشود. خودتان را از بین بردارید. خودتان حجابید. اگر خودتان را از بین برداشتید، تمام نگرانیها تمام خواهد شد. همۀ این نگرانیها [که] آدم خیال می کند من که دارم کوشش می کنم و می خواهم در این پست باشم، برای خدا می خواهم این کار را بکنم. این خیالاتی است که انسان می کند. انسان چون خودش را خیلی دوست دارد، خیال می کند که هر کاری که می کند خوب است، و هر کاری که می کند برای خداست. لکن اگر خودش را عرضه کند به یک کسی که خدا را می شناسد، آن وقت به او می فهماند که نه، کار تو برای خودت بوده. همۀ کارها برای خودت است. اگر رسیدی به آن جایی که این خود را کنار بگذاری و کار بکنی، آن کار برای خود نیست. قهراً وقتی خود نباشد، دیگر نزاع هم نیست، دعوا هم نیست. انبیا باهم نزاع نداشتند. همۀ انبیا اگر جمع بشوند در یک جایی باهم هیچ اختلافی ندارند؛ برای اینکه وجهه وجهۀ واحد است و خودْ کنار رفته است؛ دیگر خودی در کار نیست: جُزنَا وَهِیَ خامِدَةٌ این روایتی است که می فرماید که ما از این صراط ـ این صراط را می گویند که در متن جهنم است. یعنی رو
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 135 نیست مثل اینکه آب از زیرش می رود. وسط است. مثل یک پلی که وسط آب غرق شده باشد. محیط هست جهنم بر صراط. و شما باید از آنجا عبور کنید. نه اینکه آن بالا هست و ما می افتیم تویش. خیر، وسط است. مؤمن وقتی که می خواهد عبور کند، عبور باید بکند، جهنم برای او هم هست، لکن جهنم صدا می کند که نور من را داری از بین می بری، زود رد شو ـ در روایات ماست که انبیا ـ که ائمه علیهم السلام فرموده اند این راجع به همۀ اولیاست ـ که «ما از صراط گذشتیم در صورتی که خاموش بود جهنم: جُزْنا وَهِیَ خامِدَةٌ برای اینکه این خمود از خود شروع می شود. وقتی جهنم در خود آدم خامد است، آن جهنم هم برایش خامد است. آن جهنمی که به ما می رسد اینی است که از خودمان درست کردیم. هیچ چیز ما نمی بینیم اضافه از آنکه خودمان کردیم: ذلِکَ بِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ ما خودمان درست کردیم جهنم را. در روایت است که پیغمبر اکرم وقتی به معراج رفتند، دیدند که در بهشت یک دسته ای هستند که مشغول کار هستند: گاهی می ایستند، گاهی مشغول می شوند. سؤال کرد از جبرئیل که قصه چه است؟ گفته بود اینها اعمال مردم است؛ وقتی که اینجا می رسد مصالح است، اینها عمل می کنند. وقتی آنها از کار باز می مانند، اینها هم رها می کنند. هیچ چیز از خارج به شما نمی رسد. هرچه هست از خود شماست. کوشش کردند انبیا و خدای تبارک و تعالی همۀ انبیا را فرستاده برای اینکه شما را از این ورطه نجات بدهد. از اینکه خودتان دارید درست می کنید. از اینکه خودتان مهیا کردید برای آن عالم. همۀ انبیا آمده اند که ما را نجات بدهند از این چیزی که خودمان با دست
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 136
خودمان درست کردیم. و کم موفق شدند. چه هواهای نفسانی ما غلبه کرد بر دعوتهای آنها.(184)
28 / 12 / 59
* * *
ایجاد بیماری خودبینی
یک آقای محترمی که یک وقت پیش من ـ در خیلی وقت پیش از این ـ آمده بود، من دیدم تمام فرمایش آقا راجع به جمهوری اسلامی این است که به فتوای من گوش نمی دهند، به حکم من گوش نمی دهند؛ میزان حکم من است، نه میزان حکم خدا. و این یک مرضی است که در همه هست، مگر اینکه خدا انسان را نگه دارد و خدا هم انسان را نگه نمی دارد، مگر اینکه خود انسان وسائلش را فراهم کند. نمی شود نشست که من را خدا مُهذَّب کند. خدا وسائل تهذیب را در اختیار ما گذاشته است و تهذیب، عملی است که ما باید انجام بدهیم، این محوَّل به کسی نیست، به خود ماست.(185)
28 / 4 / 62
* * *
خطر علم و مقام برای نفس غیرمهذّب
تزکیه برای این است که نور هدایت در انسان واقع بشود. تا تزکیه نشدید، طغیان برای شما حاصل خواهد شد. تا تزکیه نشده اید، علم برای شما خطرناک است، خطرناکتر از هر چیزی. تا تزکیه نشده اید، مقام برای شما خطرناک است و شما را به هلاکت دنیایی و اخروی می کشاند.(186)
11 / 3 / 60
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 137
هواهای نفسانی مانع درک قرآن
انگیزه، تزکیه است برای فهم کتاب و حکمت. هر نفسی نمی تواند این نوری را که از غیب متجلی شده است و متنزل شده است و به شهادت رسیده است ادراک کند. تا تزکیه نباشد تعلیم کتاب و حکمت میسور نیست؛ باید تزکیه بشود نفوس از همۀ آلودگیها؛ که بزرگترین آلودگی عبارت است از آلودگی نفس انسان و هواهای نفسانیه که دارد. مادامی که انسان در حجاب خود هست، نمی تواند این قرآن را که نور است و به حسب فرمایش خود قرآن نور است، نور را کسانی که در حجاب هستند و پشت حجابهای زیاد هستند، نمی توانند ادراک کنند، گمان می کنند که می توانند؛ لکن نمی توانند. تا انسان از حجاب بسیار ظلمانی خود خارج نشود، تا گرفتار هواهای نفسانی است، تا گرفتار خود بینیهاست، تا گرفتار چیزهایی است که در باطن نفس خود ایجاد کرده است از ظلماتی که بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ است، لیاقت پیدا نمی کند که این نور الهی در قلب او منعکس بشود. کسانی که بخواهند قرآن را بفهمند و محتوای قرآن را، نه صورت نازل کوچکش را، محتوای قرآن را بفهمند و طوری باشد که هر چه قرائت کنند بالا بروند و هر چه قرائت کنند به مبدأ نور و مبدأ اعلی نزدیک شوند، این نمی شود الاّ اینکه حجابها برداشته بشود و «تو خود حجاب خودی» باید از میان برداری این حجاب را، تا بتوانی این نور را به آن طور که هست و انسان لایق است برای ادراک او، ادراک کنی. پس، یکی از انگیزه ها این است که تعلیم بشود کتاب بعد از تزکیه و تعلیم بشود حکمت بعد از تزکیه.(187)
11 / 3 / 60
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 138
بازماندن از ادراک معارف
اگر مرآت مصفّای نفس را مواجه با عالم کدورت و ظلمت و دار طبیعت ـ که اسفل سافلین است ـ کند به واسطه مخالف بودن آن با جوهر ذات او که از عالم نور است، کم کم کدورت طبیعت در او اثر کند، و او را ظلمانی و کدر کند، و غبار و زنگار طبیعت وجه مرآت ذات او را فراگیرد. پس، از فهم روحانیات کور شود و از ادراک معارف الهیّه و فهم آیات ربّانیّه محروم و محجوب شود. و کم کم این احتجاب و حمق روزافزون گردد تا آن که نفس، سِجّینی و از جنس سِجّین گردد فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ الله مَرَضَاً؛ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إلَی الْظُّلُمَاتِ؛ وَ جَعَلْنَا عَلَی قُلُوبِهِمْ أکِنَّةً أنْ یَفْقَهُوهُ وَ فِی آذَانِهِمْ وَقْراً.(188)
* * *
تفسیر آیات الهی بر پایه هوای نفس
قلوب معوجۀ منحرفه که مختلط با هواهای نفسانیّه و حبّ نفس و دنیا شده است، تأویل کتاب شریف الهی و تأویل آیات تدوینیّه؛ بلکه تکوینیّه را بر طبق هواهای نفسانیه خود کنند، و این تفسیر به رأی است که تصرّف شیطان و نفس در آن دخالت دارد، و این تفسیر باطل و حرام است.(189)
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 139
انقطاع از عالم نور و روحانیت
ولی همین فطرت، اگر از روحانیّت خود محجوب شد، و به واسطۀ اشتغال به عالم طبیعت، ظلمانی گردید و سلطان شهوت و جهل و غضب و شیطنت بر آن غلبه کرد، و با مَلاذّ دنیوی و کثرات عالم ملک مانوس شد؛ وجهۀ باطنش از عالم روحانیّت و ملکوت منصرف و تناسبش با آن عوالم نورانی منقطع گردد، و با عالم جنّ و شیطان متناسب شود، و سلطان وهم و دُعابه های متخیّله ـ که شیطانِ انسانِ صغیر است ـ بر آن حکومت کند، و حقایق و معارف الهیّه و آنچه از عالم نور و طهارت و قدس است در ذائقۀ او تلخ و در سامعه اش سنگین و ناگوار آید.(190)
* * *
تسلط نفس موجب هلاکت انسان
و بدان که تا انسان در قید اسارت نفس و شهوات آن است و سلسله های طولانی شهوت و غضب در گردن اوست، به هیچ یک از مقامات معنوی و روحانی نایل نمی شود، و سلطنت باطنیۀ نفس و ارادۀ نافذۀ آن بروز و ظهور نمی کند و مقام استقلال و عزت نفس، که از بزرگترین مقامات کمال روحانی است، در انسان پیدا نمی شود. بلکه این اسارت و رقیتْ باعث می شود که انسان سرپیچ از اطاعت نفس نباشد در هیچ حال.
و چون سلطنت نفس اماره و شیطان در باطن قوی شد و تمام قوا سر به رقیت و اطاعت آنها گذاشتند و خضوع در پیشگاه آنها نمودند و تسلیم تام شدند، آنها قانع به معاصی تنها نمی شوند کم کم از معصیتهای کوچک انسان را به معاصی بزرگ، و از آنها به سستی عقاید، و از آن به ظلمت افکار، و از آن به تنگنای جحود، و از آن به بغض و دشمنی انبیا و اولیا می کشانند. و نفس که در تحت
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 140 سلطه و رقیت آنهاست نتواند از آن سرپیچی نماید. پس، عاقبتِ امرِ طاعت و اسارت خیلی وخیم است و به جاهای خیلی هولناک انسان را ممکن است بکشد. انسان عاقل رئوف به حال خود، باید به هر وسیله ای شده خود را از این اسارت خارج کند، و تا فرصت دارد و قوای او سالم است و حیات و صحت و جوانی برقرار است و قوا بکلی مسخر نشده، در مقابل آن قیام کند؛ و مدتی مواظبت اوقات خویش کند و مطالعه در حالات نفس کند و حالات گذشتگان و سوء عاقبت آنها را مداقه نماید و گذشتن این چند روزه را به باطن قلب خود بفهماند و قلب را بیدار کند و به قلب بفهماند حقیقت منقول از رسول اکرم، صلّی الله علیه و آله، به ما، که فرمود: الدُّنْیا مَزْرَعَةُ الآخِرَةِ. «دنیا کشتگاه بازپسین است.»، اگر این چند روزه کشت نکنیم و عمل صالح ننماییم، فرصت از دست می رود؛ عالم دیگر که فرا رسید و موتْ حلول کرد، تمام اعمال منقطع می شود و آمال پایمال می گردد. و اگر خدای نخواسته با این عبودیت از شهوات و اسارت از قید گوناگون هواهای نفسانیه ملک الموت در رسد، شیطان ممکن است مقصد آخر را که ربودن ایمان است انجام دهد، و با ما طوری سلوک کند و به قلب ما طوری نمایش دهد که با دشمنی حق و انبیا و اولیای او از دنیا برویم. و خدا می داند که در پس این پرده چه بدبختیهاست و چه ظلمتها و وحشتهاست.
هان ای نفس خسیس و ای دل غافل! از خواب برخیز و در مقابل این دشمنی که سالهاست تو را افسار کرده و در قید اسیری در آورده و به هر طرف می خواهد می کشاند و به هر عمل زشتی و خُلق ناهنجاری دعوت می کند و وادار می نماید قیام کن و این قیود
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 141
را بشکن و زنجیرها را پاره کن و آزادیخواه باش و ذلت و خواری را برکنار گذار و طوق عبودیّت حق جل جلاله را به گردن نِه که از هر بندگی و عبودیتی وارهی و به سلطنت مطلقه الهیه در هر دو عالم نایل شوی.(191)
* * *
کشاندن انسان به کفر
همۀ ما و شما باید بدانیم که شیطان خارج و داخل و نفس اماره بتدریج انسان را از خلافهای کوچک به بزرگ و بزرگتر می کشاند که یکوقت از کفر سر در می آورد. پس خلاف کوچک را بزرگ شمارید و شماریم، و فساد را از سرچشمه جلو گیریم. از خداوند متعال مدد می خواهیم که همۀ ما را حفظ نماید، خصوصاً از شیطان نفس که مادر «بُت»هاست.(192)
12 / 6 / 64
* * *
خاموش شدن نور فطرت
اگر انسان از خود غفلت کند و در صدد اصلاح نفس و تزکیۀ آن برنیاید و نفس را سر خود بار آورد، هر روز، بلکه هر ساعت بر حجابهای آن افزوده شود، و از پسِ هر حجابی حجابی، بلکه حُجُبی برای او پیدا شود تا آن جا که نور فطرت بکلی خاموش و منطفی شود، و از محبت الهیّه در آن اثری و خبری باقی نماند؛ بلکه از حق تعالی و آنچه به او مربوط است از قرآن شریف و ملائکة الله و انبیاء عظام و اولیاء کرام ـ علیهم السلام ـ و دین حق و جملۀ فضائل متنفّر گردد، و ریشۀ عداوت حق ـ جلّ و علا ـ و مقرَّبان درگاه مقدس او در قلبش محکم و مستحکم گردد تا آن جا که بکلی درهای
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 142
سعادت بر او بسته شود، و راه آشتی با حق تعالی و شفعاء ـ علیهم السلام ـ منسدّ گردد، و مخلَّد در ارض طبیعت گردد که باطن آن در عالم دیگر جلوه کند و آن خلود در عذاب جهنم است.(193)
* * *
مخالفت با نوامیس الهیه و شرایع حقّه
این قوای ثلاثه، محدود به حدّی نیستند؛ به این معنا که اگر افسار شیطنت را انسان رها کند، در هیچ حدّی واقف نشود و به هیچ مرتبه ای از مراتب قانع نگردد، و برای به دست آوردن مقصد خود حاضر است با تمام نوامیس الهیّه و شرایع حقّه مخالفت و دشمنی کند، و برای رسیدن به یک ریاست جزئی، حاضر است فوج فوج انبیاء و اولیاء و صلحاء و علماء بالله را قتل و غارت کند؛ و همین طور آن دو قوۀ دیگر در صورت سرخود بودن و افسارگسیختگی.(194)
* * *
دشمنی با خداوند هنگام مرگ
و شیخ بزرگوار ما، جناب عارف بالله، شیخ محمد علی شاه آبادی ـ اَدام الله ظلّه علی رؤوس مریدیه ـ می فرمود: «محبت زیاد
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 143
به دنیا سبب آن شود که در وقت خروج از دنیا که انسان دید به عیان که حق تعالی و ملائکه و سَدَنۀ او، محبوب او را از او می گیرند، و او را از محبوبش جدا کنند، بالجبلّة والفطرة غضبناک به آنها شود، و با عداوت حق تعالی و ملائکه مقدَّسۀ او از دنیا بیرون رود.» و قریب به این معنی در حدیث شریف کافی هست، و ما در شرح اربعین این حدیث شریف را حدیث بیست و هشتم قرار داده، شرح نمودیم.
بالجمله، سخط و غضب بر حق تعالی و افعال او از جنود ابلیس و جهل است و لازمۀ فطرت محجوبه است أعاذَنا الله منه.(195)
* * *
عجز از گفتن کلمه توحید
و اگر کسی در تحت تربیت حق تعالی در این عالم نرود، و خود را تسلیم به مقام ربوبیت نکند و سلطنت الهیه را در قلب و سایر اعضای مملکت خود جایگزین نکند، و از تصرفات شیطانی، خود را تطهیر نکند، معلوم نیست در عالم قبر و برزخ بتواند گفت: «ألله ـ جَلَّ جَلالُهُ ـ رَبِّی».(196)
* * *
سختی جدایی از دنیا
انسان با این محبت در خطری عظیم است؛ ممکن است وقت معاینه عالم غیب که بقایایی از حیات ملکی نیز باقی است، چون کشف حجاب ملکوت تا اندازه ای شود، انسان ببیند که برای او در
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 144
آن عالم چه تهیه شده و او را از محبوبش ـ حق تعالی ـ و مأمورین او جدا کنند، و به دَرَکات و ظلمات آن عالم کشانند. انسان با بغض و عداوت حق تعالی و مأمورین او از ملائکه عمّاله از دنیا خارج شود، و معلوم است حال چنین شخصی، چه خواهد بود.(197)
* * *
بقای بیماریهای روحی پس از مرگ
بدان ای عزیز که چنانچه از برای این بدن صحت و مرضی است و علاج و معالجی، برای نفس انسانی و روح آدمیزاده نیز صحت و مرض و سقم و سلامتی و علاج و معالجی است . صحت و سلامت آن عبارت است از اعتدال در طریق انسانیت؛ و مرض و سقمِ آن، اعوجاج از طریق و انحراف از جادۀ انسانیت است. و اهمیت امراض نفسانیه هزاران درجه بیشتر از امراض جسمانیه است، زیرا که غایت این امراضْ منتهی می نماید انسان را به حلول موت، و همین که مرگ آمد و توجه نفس از بدن سلب شد، تمام امراض جسمانیه و خلل های مادیه از او مرتفع شود و هیچیک از آلام و اسقام بدنیه برای او باقی نماند. ولیکن اگر خدای نخواسته دارای امراض روحیه و اسقام نفسیه باشد، اوّلِ سلبِ توجهِ نفس از بدن و حصول توجه به ملکوت خویش، اوّلِ پیدایشِ امراض و اسقام آن است. مَثل توجه به دنیا و تعلق به آن، مَثل مخدراتی است که انسان را از خود بیخود نموده؛ و سلب علاقۀ روح از دنیای بدن باعث به خود آمدن آن است. و همین که به خود آمد، آلام و اسقام و امراضی که در باطن ذات داشت همه به او هجوم کند و تمام آنها که تا آن وقت مخفی بوده و مثل آتشی بوده که در زیر خاکستر پنهان بوده هویدا گردد. و آن امراض و آلام یا از او
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 145
زایل نشود و ملازم او باشد؛ یا اگر زایل شدنی باشد، پس از هزاران سال در تحت فشارها و زحمتها و آتش ها و داغها مرتفع شود: آخِرُ الدَّوَاءِ الْکَیُّ. قال تعالی: یَوْمَ یُحْمی عَلَیْها فِی نارِ جَهَنَّمَ فَتُکْوی بِها جِباهُهُمْ وَ جُنُوبُهُمْ وَ ظُهُورُهُمْ.(198)
* * *
سختی و فشارهای عالم قبر
ولی خدای نخواسته، اگر انسان با ملکات فاسده و اوصاف خبیثه به عالم دیگر منتقل شود، اگر نور فطرت و ایمان در باطن ذاتش محفوظ باشد نیز، اصلاح و تزکیه و تصفیۀ نفس از تحت اختیار او خارج شود؛ بلکه قبل از خروج روح از بدن نیز اختیار سلب شود، و طرق دیگری برای اصلاح او به کار برده شود؛ مثل سختیها و فشارهای حال احتضار و قبض روح و وحشتهای رؤیت ملائکۀ موکّلۀ به این عمل ـ که مأمورین غلاظ و شداد حقّند ـ ، و مثل ظلمتها و فشارهای قبر بلکه عذابهای گوناگون قبر که از عوالم غیبیه است؛ چنانچه در روایت است از حضرت رسول ـ صلَّی الله علیه و آله ـ که: «قبر یا باغی از باغستانهای بهشت و یا گودالی از گودالهای جهنم است».
و در روایت است از حضرت صادق که: «مسلط می شود بر کافر در قبرش نود و نُه اژدها که اگر یکی از آنها نفخه کند به زمین،
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 146
هرگز درختی از زمین روئیده نشود».(199)
* * *
عذابهای دردناک قیامت و جهنم
اگر خدای نخواسته ریشۀ اخلاق فاسده و ظلمات و کدورتهای نفسانیه، بکلّی زایل نشد، در اهوال و عذابهای روز قیامت و مواقف پنجاه گانه آن واقع شود، و در تحت فشارها و عذابهای بیشتری واقع گردد، تا بلکه امر به عذاب سخت جهنم منتهی نشود. و اگر در این مواقف هولناک نیز نور فطرت غلبه نکرد، کار منتهی به جهنم شود؛ چنانچه گفته اند: آخِرُ الدَّواءِ ألْکَیّ؛ آخرین معالجه داغ کردن است.
پس در عذابهای گوناگون جهنم او را در طبقات آن محبوس کنند، تا غلّ و غشّ از باطن نفس و فطرت پاک شود، و طلای خالص فطرت الله ـ که لایق دار کرامت حق است ـ پیدا شود، و از اجناس غریبه خالص گردد؛ وَ نَزَعْنَا مَا فِی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إخْوَاناً عَلی سُرُرٍ مُتَقَابِلِیْنَ. و کیفیت این نَزْع در اشخاص مختلف است حسب اختلاف کمال و نقص ملکات.(200)
* * *
حشر به صورت حیوان منکوس
اگر ما این طور باشیم و خودمان را دنبال اصلاحش نباشیم، این اخلاد الی الارض و توجه به ارض و رو کردن به مرتبۀ پایین و پشت
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 147
کردن به معانی و معنویات اثرش این است که انسان در آن عالم، یک حیوان این طور منکوس. همان طوری که اینجاکرده است نقشه اش آنجاست.(201)
11 / 5 / 60
* * *
تعفن توجه به دنیا در آخرت
اگر خللی واقع بشود: اِذا فَسَدَ الْعالِمُ فَسَدَ الْعالَم؛ عالِم فاسد عالَم را متعفن می کند؛ تعفن عالِم، عالَم را متعفن می کند. در جهنم از تعفن عالِم پناه می برند به آتش! و این تعفنْ تعفنِ توجه به دنیاست، توجه به مقام است، توجه به ریاست است. از این چیزها اجتناب کنید.(202)
1 / 12 / 57
* * *
کتابتهذیب نفس وسیروسلوک ازدیدگاه امام خمینی(س)صفحه 148