شفقت و همدردی
در جمع روحانیون، طلاب، بازاریان و اهالی قم
تاریخ: 18 / 6 / 43
خدا می داند که من گاهی وقتها که به فکر می افتم که این آتیه ما، این زمستانِ آتیه چه خواهد شد، خوب ناراحتم؛ ما ناراحتیم. اینها امسال دیگر آیا نان دارند، ندارند؟ امسال هم که وضع خواربار خوب نیست؛ علوفه هم حتی ندارند. چه خواهد شد این زمستان سیاه به این ملت فقیر بدبخت؟ من نمی دانم چه خواهد شد.
صحیفه امام؛ ج1، ص 386
* * *
در جمع دانشجویان و ایرانیان مقیم خارج از کشور
تاریخ: 13 / 8 / 57
ما زجری ندیدیم که در مقابل این زجر ـ برای خودم می گویم ـ زجری ندیدیم که مخالفتمان با این آدم برای زجر باشد. ما زجرمان زجر این ملت است. من وقتی صورت آن مردهایی که بچه هایشان و پسرهایشان را کشتند در ذهنم می آید، زجر می برم. من وقتی آن مادری که یقه اش را پاره می کند در مقابل این چیزها که بیایید من را بکشید، شما که جوانم را کشتید بیایید مرا هم بکشید، این زجر می دهد ما را؛ نه اینکه به من یک چیزی بد گذشته، زجر دیده ام. نه، خیلی هم خوش گذشته. آنچه که مرا زجر می دهد آن مصیبتی است که بر ملت ما وارد شده. مسلمان اگر بر ملت خودش زجر نبرد مسلمان نیست.
صحیفه امام؛ ج4، ص 303
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 361 در جمع معلولان و مصدومان انقلاب شهرستانها
تاریخ: 16 / 10 / 58
خداوندا! تو می دانی که من در چه حالی هستم که این منظره را می بینم. من چطور این منظره هایی که برادرهای ما، خواهرهای ما، بچه های ما، برای اسلام اعضای خودشان را از دست داده اند، سلامت خودشان را از دست داده اند، چطور این منظره ها را من تحمل کنم؟ من چطور این بچه را که اینجا ایستاده و معلول است، در اول بچگی معلول شده است، ما چطور تحمل کنیم؟ خدایا! آنها که برای ما این مصیبتها را بار آوردند به جزای خودشان برسان. خدایا! این ابرقدرتها که برای رسیدن به قدرت، و لو چند سالی دیگر، این جنایتها را در دنیا به بار می آورند تأدیبشان کن. با دست قدرت خود آنها را به جای خودشان بنشان. برادرهای من، خواهرهای من، بچه های عزیز من، می دانم که شما در رنج هستید. و من هم شریک شما در رنج هستم.
صحیفه امام؛ ج12، ص 56
* * *
در جمع گروهی از معلولان انقلاب اسلامی و جوانان داوطلب اعزام به جبهه های جنگ
تاریخ: 4 / 10 / 59
ما این منظره ها را که می بینیم و این عزمهای راسخ و تصمیمهای جزم که در شما جوانان می بینم، از وضع شما هم ابتهاج دارم و هم متأثرم. ابتهاج به اینکه یک ملتی آن طور متحول شده است که در راه خدا همه چیز خودش را ایثار می کند و با آغوش باز دنبال مرگ می رود. و تأثر برای اینکه این جوانهای عزیز ما که باید برای ملت ما خدمت کنند و برای اسلام خدمت کنند، به دست اشرار یا شهید شدند و یا معلول؛ این موجب تأثر بسیار است.
صحیفه امام؛ ج13، ص 440
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 362 حکم به آقای محمد صدوقی جهت رسیدگی به وضع زلزله زدگان استان کرمان
تاریخ: 22 / 3 / 60
جناب مستطاب حجتالاسلام والمسلمین آقای صدوقی ـ دامت برکاته
پس از اهدای سلام، هر چه سریعتر هیأتی را برای رسیدگی به وضع زلزله استان کرمان اعزام دارید تا با همکاری و همیاری مردم شجاع و مبارز و روحانیت شریف کرمان، احتیاجات مصیبتزدگان حادثه ناگوار بررسی و سریعاً این جانب را در جریان امور قرار دهید تا در حد توانم به خواهران و برادران درد کشیده ام کمک نمایم.
صحیفه امام؛ ج14، ص 424
* * *
دیدار با روحانیون تهران
تاریخ: 10 / 4 / 60
و من گاهی وقتی اینها را، این اجتماعاتشان، و این تعهدشان را [که ] می بینم، برای خودم حقارت قائل می شوم؛ اگر این پاسداری است که در کنار سنگر نماز شب می خواند و جانش را در محل خطر قرار می دهد، اگر این سربازی است که در جبهه جان خودش را در خطر می بیند و نماز شبش را می خواند و وصیت می نویسد ـ آن طور وصیتها ـ اگر اینها مسلمان هستند، خوب، من چه می گویم؟
صحیفه امام؛ ج15، ص 19
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 363 پیام به ملت ایران در سالگرد پیروزی انقلاب
تاریخ: 16 / 11 / 65
من افتخار می کنم که در میان شما و در کنار شما هستم و در غم و مصیبتهای شما که مصیبت اسلام و مسلمین است، شریک می باشم...
و اینک من به همه عزیزانی که خانه و کاشانه و جگرگوشگان خود را در این حوادث و میدان کارزار از دست داده اند عرض می کنم که یقیناً شما احساس همدردی این خدمتگزار و پدر پیر خود را درک می کنید که من ویرانی خانه های شما را ویرانی خانه خود و شهادت و جراحت عزیزان و فرزندان شما را شهادت و جراحت فرزندان خود می دانم و با شما هستم؛ و شما را به صبر و مقاومت سفارش می کنم.
صحیفه امام؛ ج20، ص 197، 198
* * *
کتابعکس رخ یار: نکته هایی از امام درباره خویشتن خویشصفحه 364