گفتار سوم: فعالیتها و اقدامات سید مصطفی در ترکیه
سید مصطفی در مدت توقفشان در ترکیه، همچون قبل، در خدمت امام خمینی(س) قرار گرفت. طبع امام خمینی(س) چنین بود که از مأمورین امنیتی ترکیه و مأمورین ساواک هیچ تقاضایی نمی کردند و بدین سبب از نظر تغذیه در وضعیت نامطلوبی قرار داشتند. سید مصطفی توانست، تا حدودی این مشکل را رفع کند. ایشان بر وضعیت غذای امام(س) و نحوۀ تهیۀ آن نظارت داشتند و حتی گاهگاهی نیز خودش این کار را انجام می داد. امام خمینی(س) در اثر روحیۀ خاصی که داشتند تا زمان رفتن سید مصطفی به نزد ایشان؛ حتی پرده های محل اقامت خود را نیز کنار نزده بودند تا مناظر اطراف آن را تماشا کنند. در مجموع از نظر رفاهی، رفتن آقا مصطفی موجب بهبودی امور گردید.
با توجه به جوّ حاکم بر کشور ترکیه و نظام لائیک آن و عدم امکان ارتباط آسان مبارزین ایرانی با امام خمینی(س) و سید مصطفی در آنجا، شاهد کاهش فعالیتهای سیاسی و افزایش فعالیتهای علمی آن دو می باشیم. هر دو چند کتاب را تألیف نمودند؛ چون هر دو صاحبنظر بودند با همدیگر به مباحثه می پرداختند؛ البته امام خمینی(س) در مراتب بسیار بالاتری نسبت به حاج آقا مصطفی قرار داشتند؛ اما حاج آقا مصطفی در
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 74 مباحث مطرح شده، نظر خود را به صراحت اعلام می کرد.
حجت الاسلام محمدرضا ناصری به نقل از سید مصطفی در این زمینه خاطرۀ زیر را بازگو کرده است.
حاج آقامصطفی(ره) در ترکیه یار و همراه امام(س) بود. وقتی امام(س) کتاب تحریرالوسیله را می نوشتند، مسائل آن را با ایشان بحث می کردند. حاج آقامصطفی(ره) می گفت: در آن موقع، گاهی سر بحث، قیل و قال ما به حدّی بالا می گرفت که ساواکیها می آمدند و می گفتند: آقا دعوا نکنید، پدر و پسر که با هم دعوا نمی کنند. بعد از آن که بحث ما تمام می شد و با هم می نشستیم و چای می خوردیم، می گفتند:
این چه دعوایی است که بعد آن با هم می نشینند و چای می خورند؟
سید مصطفی در مدت توقفشان در ترکیه مشغول مطالعه بودند و دو عنوان از تألیفات خود را در آنجا نوشته اند. او در این مدت وظیفۀ پیام رسانی نهضت اسلامی را در حدّ امکان و مقدورات، انجام می داد.
پس از چند ماه توقف در ترکیه، بتدریج بازگشت سید مصطفی به ایران را مطرح کردند. با توجه به دوری امام خمینی(س) از ایران و ویژگیهای منحصر به فرد سید مصطفی برای پر کردن خلأ ناشی از عدم حضور امام خمینی(س) و لزوم فعال نگهداشتن نهضت اسلامی و حفظ و گسترش شبکۀ اطلاع رسانی و ارتباطی آن، بازگشت سید مصطفی به ایران اهمیت بالایی داشت. امام خمینی(س) نیز به طور کامل با این کار موافق بودند.
در این زمان، حکومت پهلوی تحت فشارهای فزایندۀ افکار عمومی و اعتراضات روزافزون مبارزین، بویژه روحانیون در مورد پایان دادن به تبعید امام خمینی(س) و سید مصطفی، قرار داشت و در جستجوی یافتن راه حلّی برای دور شدن از این بحران بود. سید مصطفی با درک این موقعیت، سعی کرد از طریق رئیس سازمان امنیت بورسا، مقامات ساواک را برای بازگشت به ایران متقاعد کند. ساواک نیز، هم به دلیل فشارهای
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 75 داخلی و هم مکاتبات و گفتگوهای رئیس سازمان امنیت بورسا؛ ابتدا با درخواست سید مصطفی با تعیین شروطی موافقت نشان داد؛ البته با پیش کشیدن شرطهای دشوار، سعی در منصرف کردن سید مصطفی نمود. برای روشن شدن بیشتر این مسأله به مکاتبات سید مصطفی با مأمورین امنیتی ترکیه و گزارشهای ساواک در این زمینه می پردازیم.
درخواست سید مصطفی از یکی از مقامات امنیتی بورسا به شرح زیر است:
بسمه تعالی
جناب سرهنگ علی چتنر
متمنّی است؛ لطفاً اقدام فرمایید که بنده بتوانم به ایران مراجعت کنم، چه آنکه از اوضاع خانوادگی هیچ اطلاعی در دست نیست و بدین جهت هم آقای والد ناراحت هستند؛ البته از بذل لطف، دریغ نخواهید فرمود و ناراحتی من هم برای بچه هایم موجب ناراحتی ایشان می باشد؛ البته هرچه زودتر اقدام خواهید فرمود.
تاریخ 29 اسفند 43
سید مصطفی خمینی.
البته آنچه در این نامه به عنوان بیخبری و نگرانی از خانواده عنوان شده است، تا حدودی صحت داشته؛ ولی واقعیت این بود که ایشان می خواست با توسل به این بهانۀ مؤثر اجازۀ بازگشت به ایران و یا رفت و آمد آزادانه بین ایران و ترکیه را از مقامات ایرانی به دست آورد. شایان ذکر است که همزمان با تلاشهای سید مصطفی در ترکیه، در ایران نیز از طرف روحانیون چنین تلاشی در حال انجام بود. در یکی از گزارشهای ساواک استان مرکز به تاریخ 7 / 6 / 1344 چنین آمده است:
به: تیمسار ریاست ساواک
از: مدیریت کل ادارۀ سوم (316)
دربارۀ: آزادی خمینی بنا به تقاضای آیت الله نجفی
ساواک قم گزارش می نماید:
آیت الله نجفی، نامه به آقای نخست وزیر نوشته و تقاضا نموده که خمینی آزاد
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 76 شود و اگر امکان ندارد، آقای مصطفی پسر خمینی آزاد و اجازۀ رفت و آمد بین ترکیه و ایران به وی داده شود. در غیر این صورت اجازه داده شود دو نفر به ترکیه عزیمت نموده و در شهر بورسا (نه آنکارا) با خمینی ملاقات نماید.
از طرف رئیس ساواک استان مرکز. مولوی
[امضاء]
به دنبال گفتگو و مکاتبۀ مقامات سازمان امنیت ترکیه با دولت ایران، رئیس ساواک در واکنش به درخواست سید مصطفی در ذیل گزارش نوشت: «آمدن او مانعی ندارد؛ ولی اگر کوچکترین عمل خلافی بکند و یا تماسهایی غیرمعقول بگیرد، یا اشخاص ناباب را بپذیرد، در مناطق جنوبی ایران زندانی خواهد شد.»
همچنین در ذیل گزارش دیگری نوشت: «به دوستان ترک توجه داده شود که نامبرده بایستی به خط خود تعهد بنماید و محل توقف او هم باید در قم نباشد در خمین یا جایی که سازمان تعیین می نماید می تواند سکونت نماید.»
بخش 321 ادارۀ کل سوم ساواک نیز برای محکم کاری و پیشگیری از هر گونه عواقب ناشی از بازگشت سید مصطفی به ایران، خطاب به مقامات ساواک، به ترتیب سلسله مراتب توضیحات زیر را نوشت:
ضمناً لازم می داند به عرض برساند که چون سید مصطفی از طرف پدرش وکیل در توکیل می باشد که در اموال منقول و غیرمنقول وی به هر نحو که صلاح بداند دخل و تصرف کند. چنانچه به کشور مراجعت نماید، سیل وجوه شرعیه که تاکنون به علت عدم حضور آیت الله خمینی و سید مصطفی در ایران راکد بود، مجدداً به حساب خمینی سرازیر خواهد شد و معلوم است که این وجوه به وسیلۀ سید مصطفی به چه مصارفی خواهد رسید. مضافاً بر اینکه تعهدنامه ضمیمه نیز، هیچگونه ضمانت اجرایی نخواهد داشت. منوط به رأی عالیست.26 / 1 / [1344]
تهامی [امضاء]
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 77 سید مصطفی که بر آن بود، برای پیشبرد اهداف نهضت اسلامی و منویات امام خمینی به هر قیمتی و تحت هر شرایطی به ایران برگردد، شرایط پیشنهادی را از طرف ساواک پذیرفت و چون از وی خواسته بودند که تعهدنامه را کتباً بنویسد، متنی به شرح زیر نوشت:
بسم الله الرحمن الرحیم
چنین اظهار می شود:
1. به هیچ وسیله دخالت در سیاست نکردن و کاری بر ضد حکومت انجام ندادن.
2. به هیچ وجه تماس با اشخاص مخالف نگرفتن و ارتباط با آنان نداشتن.
3. امتناع می نماید از قبول تماس با اشخاص و جماعتی که بر ضد حکومت باشند، اگر چه آنان تقاضا کنند. در تاریخ 21 ماه مارس و 11 فروردین 1344.
سید مصطفی موسوی خمینی.
ریاست ساواک تعهدنامه فوق را نپذیرفت و به ادارۀ کل سوم ساواک دستور داد که سید مصطفی باید با صراحت آنچه مدّ نظر ساواک می باشد تعهد نماید. مقامات ساواک به روشنی می دانستند که بازگشت وی به ایران تبعات و تأثیرات زیادی در پی خواهد داشت؛ بنابراین سعی کردند با سختگیری و طرح شرایط سخت تر او را از عملی کردن چنین تصمیمی باز دارند؛ از این رو پس از ردّ تعهدنامۀ آقا مصطفی، خودشان تعهدنامه ای دلخواه تنظیم کردند و برای وی فرستادند به این امید که سید مصطفی از امضای آن سر باز زند و آنها بهانۀ لازم برای مخالفت با بازگشت او به ایران به دست بیاورند. متن تعهدنامۀ تنظیمی از طرف ساواک چنین است:
اینجانب سید مصطفی مصطفوی معروف به موسوی خمینی فرزند آیت الله روح الله خمینی، دارای شناسنامه شماره 38 صادره از خمین متعهد می شوم که اولاً؛ در هیچ کار سیاسی دخالت ننمایم؛ ثانیاً؛ در هیچ دسته بندی سیاسی شرکت نکنم؛ ثالثاً با هیچ فرد یا دسته یا حزبی که قصد و مرام و فعالیتشان مخالف حکومت و منافع کشور است، رفت و آمد و گفتگو نکنم و تماس نگیرم؛ رابعاً تعهد می کنم که پس از برگشتن به ایران در هر نقطه ای که دولت صلاح بداند، زندگی کنم و بدون اجازه، محل زندگی
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 78 خود را تغییر ندهم.
در ذیل این متن با خط دیگری مطالب زیر افزوده شده است:
در غیر این صورت مقامات صالحه، محق خواهند بود که درباره ام که به تاریخ.... که صلاح بدانند رفتار کنند.
سید مصطفی این تعهدنامه را نیز پذیرفت و در تاریخ 12 / 4 / 1344 زیر آن را امضا کرد و باز هم راه بهانه را بست. رئیس ساواک با مشاهدۀ این وضعیت، فرمانی بدتر و باور نکردنی را به شرح زیر صادر کرد:
می تواند بیاید، مشروط بر آنکه در دهات خود در نزدیکی خمین زندگی نماید و باید دو نفر ژاندارم و دو نفر مأمور آگاهی از شهربانی مراقب بوده که با یک نفر غیر از اهل منزل خود و بستگان درجۀ یک تماس نگیرد و اگر هر کس از اطراف منزل رد شد به وسیله تیراندازی باید معدوم شود. در غیر این صورت نمی تواند بیاید.
مقامات ساواک با مشاهدۀ اشتیاق و عزم آقامصطفی برای بازگشت به ایران ـ با توجه به تعهداتی که سپرده بود و حاضر بود بسپارد ـ با مطالعۀ همه جانبۀ شرایط و پیامدهای دور و نزدیک بازگشت به ایران، تحت هر شرایطی مراجعت سید مصطفی را به ایران ممنوع اعلام کرد.
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 79