گفتار چهارم: ماجرای لایحه کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی(س)
واکنش امام خمینی به احیای کاپیتولاسیون، مهمترین تحولی بود که نهضت اسلامی پس از قیام پانزده خرداد 1342 به خود دید. بر اساس لایحه کاپیتولاسیون، رئیس و اعضای هیأتهای مستشاری نظامی و کارمندان اداری و فنی امریکایی و خانواده هایشان در ایران از مصونیت و معافیت قضایی برخوردار می شدند و این به معنای نقض آشکار حق حاکمیت سیاسی و استقلال قضایی ایران بود. این لایحه را در خرداد ماه 1343 دولت منصور مطرح و در سوم مرداد همان سال در مجلس سنا به عنوان یکی از بندهای الحاقی به قرارداد وین به تصویب رسید. در 21 مهر 1343 نیز در مجلس شورای ملی مطرح گردید و پس از مباحثات و مشاجرات فراوان، سرانجام با 74 رأی موافق در مقابل 61 رأی مخالف از مجموع 135 رأی گرفته شده، تصویب و برای اجرا به دولت ابلاغ گردید.
امام خمینی(س) که از حضور بیگانگان در ایران و عملکرد زیانبار آنها آگاهی داشتند و بویژه در مورد کشور امریکا حساسیت ویژه ای داشتند و در اکثر اعلامیه ها و سخنرانیهایشان به تبعات منفی حضور و نفوذ آن کشور و کشورهای با عملکرد مشابه، در عرصه های مختلف کشور اعتراض کرده و هشدارها و توصیه های لازم را به مسئولین مملکت در این زمینه می نمودند. پس از اطلاع از مفاد لایحه مذکور که اکنون به قانون تبدیل شده بود، پس از بررسی جزئیات آن، روحانیون نقاط مختلف کشور، بویژه مراجع و علمای قم را با تشکیل جلسه ها و ارسال پیامها و پیکهای متعددی در جریان امر قرار دادند. سپس اعلام کردند که در این زمینه در چهارم آبان 1343 در منزل خود سخنرانی خواهند کرد.
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 59 مقامات رژیم پهلوی پس از تصمیم امام خمینی(س)، درصدد برآمدند که به هر صورت ممکن، ایشان را از عملی کردن این تصمیم منصرف کنند؛ بنابراین پیکی به قم فرستادند، تا با ایشان دیدار و مذاکره کند؛ اما امام حاضر به دیدار با آن شخص نشدند و پیک به ناچار با سید مصطفی دیدار و گفتگو کرد و به ایشان گفت:
...امریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می کند وپول می ریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن به مراتب خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است! آیت الله خمینی اگر این روزها بنا دارد نطقی ایراد کنند، باید خیلی مواظب باشند که به دولت امریکا برخوردی نداشته باشد که خیلی خطرناک است و با عکس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد. دیگر هر چه بگویند ـ حتی حمله به شخص شاه ـ چندان مهم نیست.
در برابر این تهدیدات که توسط حسن مستوفی بیان شد، سید مصطفی با قاطعیت پاسخ داد:
آیت الله خمینی(س) به وظیفه خودشان هر جور که صلاح بدانند عمل می کنند، اینگونه حرفها هم نمی تواند ایشان را در اجرای وظیفه و رسالتی که بر عهده دارند به تجدیدنظر وا دارند.
زمان سپری شد و امام خمینی(س) بر اساس برنامه از پیش اعلام شده و بدون توجه به تهدیدها و توصیه های رژیم پهلوی در بیستم جمادی الثانی، برابر با چهارم آبان 1343 که همزمان با سالروز تولد حضرت فاطمه(س) بود، در مقابل جمعیتی در حدود شش هزار نفر سخنرانی معروف و تاریخی خود را ایراد کردند. ایشان با تشریح لایحه تصویب شده کاپیتولاسیون، در بخشی از سخنانشان فرمودند:
ایران دیگر عید ندارد [گریۀ حضار]. عید ایران را عزا کرده اند [گریۀ حضار]؛ عزا کردند و چراغانی کردند [گریۀ حضار]؛ عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند [گریۀ حضار]. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانی کردند... عزت ما پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند...
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 60 تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده هایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان اداری شان، با خدمه شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد جلوی او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند...
ملت ایران را از سگهای امریکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ امریکایی را زیر بگیرد، بازخواست از او می کنند؛ لکن، اگر شاه ایران یک سگ امریکایی را زیر بگیرد باز خواست می کنند...
ایشان در بخشی دیگر از سخنانشان به انتقاد شدید از دولت و مجلسین سنا و شورای ملی و مسئولین و مقامات کشور به دلیل واگذاری منابع و امکانات کشور به خارجیان و خدشه دار کردن استقلال کشور پرداختند. علاوه بر این سخنرانی با انتشار اعلامیه ای نیز، از کاپیتولاسیون به عنوان «سند بردگی ملت ایران» نام بردند.
سخنرانی و اعلامیه امام خمینی(س) واکنشهای خشم آلود مقامات سیاسی و امنیتی رژیم را برانگیخت و آنها پس از چند روز مطالعه و بررسی، تصمیم به تبعید امام خمینی(س) به ترکیه گرفتند؛ بنابراین در نیمه شب سیزدهم آبان 1343 ایشان را دستگیر و پس از انتقال به تهران، بلافاصله به ترکیه تبعید کردند.
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 61
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 62