بخش دوم: حیات سیاسی
فصل اول: از آغاز نهضت تا تبعید امام خمینی (س) به ترکیه
گفتار چهارم: ماجرای لایحه کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی (س)
نسخه چاپی | ارسال به دوستان
برو به صفحه: برو

نوع ماده: کتاب فارسی

پدیدآورنده : راعی گلوجه، سجاد

محل نشر : تهران

ناشر: عروج

زمان (شمسی) : 1384

زبان اثر : فارسی

گفتار چهارم: ماجرای لایحه کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی (س)

‏ ‏

گفتار چهارم: ماجرای لایحه کاپیتولاسیون و تبعید امام خمینی(س)

‏واکنش امام خمینی به احیای کاپیتولاسیون، مهمترین تحولی بود که نهضت اسلامی پس‏‎ ‎‏از قیام پانزده خرداد 1342 به خود دید. بر اساس لایحه کاپیتولاسیون، رئیس و اعضای‏‎ ‎‏هیأتهای مستشاری نظامی و کارمندان اداری و فنی امریکایی و خانواده هایشان در ایران‏‎ ‎‏از مصونیت و معافیت قضایی برخوردار می شدند و این به معنای نقض آشکار حق‏‎ ‎‏حاکمیت سیاسی و استقلال قضایی ایران بود. این لایحه را در خرداد ماه 1343 دولت‏‎ ‎‏منصور مطرح و در سوم مرداد همان سال در مجلس سنا به عنوان یکی از بندهای الحاقی‏‎ ‎‏به قرارداد وین به تصویب رسید. در 21 مهر 1343 نیز در مجلس شورای ملی مطرح‏‎ ‎‏گردید و پس از مباحثات و مشاجرات فراوان، سرانجام با 74 رأی موافق در مقابل‏‎ ‎‏61 رأی مخالف از مجموع 135 رأی گرفته شده، تصویب و برای اجرا به دولت ابلاغ‏‎ ‎‏گردید.‏‎[1]‎

‏    امام خمینی(س) که از حضور بیگانگان در ایران و عملکرد زیانبار آنها آگاهی داشتند‏‎ ‎‏و بویژه در مورد کشور امریکا حساسیت ویژه ای داشتند و در اکثر اعلامیه ها و‏‎ ‎‏سخنرانیهایشان به تبعات منفی حضور و نفوذ آن کشور و کشورهای با عملکرد مشابه، در‏‎ ‎‏عرصه های مختلف کشور اعتراض کرده و هشدارها و توصیه های لازم را به مسئولین‏‎ ‎‏مملکت در این زمینه می نمودند. پس از اطلاع از مفاد لایحه مذکور که اکنون به قانون‏‎ ‎‏تبدیل شده بود، پس از بررسی جزئیات آن، روحانیون نقاط مختلف کشور، بویژه مراجع‏‎ ‎‏و علمای قم را با تشکیل جلسه ها و ارسال پیامها و پیکهای متعددی در جریان امر قرار‏‎ ‎‏دادند. سپس اعلام کردند که در این زمینه در چهارم آبان 1343 در منزل خود سخنرانی‏‎ ‎‏خواهند کرد.‏‎[2]‎

‏ ‏


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 59

‏   مقامات رژیم پهلوی پس از تصمیم امام خمینی(س)، درصدد برآمدند که به هر‏‎ ‎‏صورت ممکن، ایشان را از عملی کردن این تصمیم منصرف کنند؛ بنابراین پیکی به قم‏‎ ‎‏فرستادند، تا با ایشان دیدار و مذاکره کند؛ اما امام حاضر به دیدار با آن شخص نشدند و‏‎ ‎‏پیک به ناچار با سید مصطفی دیدار و گفتگو کرد و به ایشان گفت:‏

‏...امریکا به منظور کسب وجهه در میان مردم ایران با تمام قدرت فعالیت می کند وپول‏‎ ‎‏می ریزد و از نظر قدرت در موقعیتی است که هرگونه حمله به آن به مراتب‏‎ ‎‏خطرناکتر از حمله به شخص اول مملکت است! آیت الله خمینی اگر این روزها بنا‏‎ ‎‏دارد نطقی ایراد کنند، باید خیلی مواظب باشند که به دولت امریکا برخوردی نداشته‏‎ ‎‏باشد که خیلی خطرناک است و با عکس العمل تند و شدید آنان مواجه خواهد شد.‏‎ ‎‏دیگر هر چه بگویند ـ حتی حمله به شخص شاه ـ چندان مهم نیست.‏‎[3]‎

‏    در برابر این تهدیدات که توسط حسن مستوفی بیان شد، سید مصطفی با قاطعیت‏‎ ‎‏پاسخ داد: ‏

‏آیت الله خمینی(س) به وظیفه خودشان هر جور که صلاح بدانند عمل می کنند،‏‎ ‎‏اینگونه حرفها هم نمی تواند ایشان را در اجرای وظیفه و رسالتی که بر عهده دارند به‏‎ ‎‏تجدیدنظر وا دارند.‏‎[4]‎

‏    زمان سپری شد و امام خمینی(س) بر اساس برنامه از پیش اعلام شده و بدون توجه‏‎ ‎‏به تهدیدها و توصیه های رژیم پهلوی در بیستم جمادی الثانی، برابر با چهارم آبان 1343‏‎ ‎‏که همزمان با سالروز تولد حضرت فاطمه(س) بود، در مقابل جمعیتی در حدود شش‏‎ ‎‏هزار نفر سخنرانی معروف و تاریخی خود را ایراد کردند. ایشان با تشریح لایحه‏‎ ‎‏تصویب شده کاپیتولاسیون، در بخشی از سخنانشان فرمودند:‏

‏ایران دیگر عید ندارد [گریۀ حضار]. عید ایران را عزا کرده اند [گریۀ حضار]؛ عزا‏‎ ‎‏کردند و چراغانی کردند [گریۀ حضار]؛ عزا کردند و دسته جمعی رقصیدند [گریۀ‏‎ ‎‏حضار]. ما را فروختند، استقلال ما را فروختند، و باز هم چراغانی کردند... عزت ما‏‎ ‎‏پایکوب شد؛ عظمت ایران از بین رفت؛ عظمت ارتش ایران را پایکوب کردند...‏


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 60

‏     تمام مستشاران نظامی امریکا با خانواده هایشان، با کارمندهای فنی شان، با کارمندان‏‎ ‎‏اداری شان، با خدمه شان، با هر کس که بستگی به آنها دارد، اینها از هر جنایتی که در‏‎ ‎‏ایران بکنند مصون هستند! اگر یک خادم امریکایی، اگر یک آشپز امریکایی، مرجع‏‎ ‎‏تقلید شما را در وسط بازار ترور کند، زیر پا منکوب کند، پلیس ایران حق ندارد‏‎ ‎‏جلوی او را بگیرد! دادگاههای ایران حق ندارند محاکمه کنند...‏

‏     ملت ایران را از سگهای امریکا پست تر کردند. اگر چنانچه کسی سگ امریکایی‏‎ ‎‏را زیر بگیرد، بازخواست از او می کنند؛ لکن، اگر شاه ایران یک سگ امریکایی را‏‎ ‎‏زیر بگیرد باز خواست می کنند...‏‎[5]‎

‏    ایشان در بخشی دیگر از سخنانشان به انتقاد شدید از دولت و مجلسین سنا و شورای‏‎ ‎‏ملی و مسئولین و مقامات کشور به دلیل واگذاری منابع و امکانات کشور به خارجیان و‏‎ ‎‏خدشه دار کردن استقلال کشور پرداختند.‏‎[6]‎‏ علاوه بر این سخنرانی با انتشار اعلامیه ای‏‎ ‎‏نیز، از کاپیتولاسیون به عنوان «سند بردگی ملت ایران» نام بردند.‏

‏     سخنرانی و اعلامیه امام خمینی(س) واکنشهای خشم آلود مقامات سیاسی و امنیتی‏‎ ‎‏رژیم را برانگیخت و آنها پس از چند روز مطالعه و بررسی، تصمیم به تبعید امام‏‎ ‎‏خمینی(س) به ترکیه گرفتند؛ بنابراین در نیمه شب سیزدهم آبان 1343 ایشان را دستگیر‏‎ ‎‏و پس از انتقال به تهران، بلافاصله به ترکیه تبعید کردند.‏‎[7]‎

‏ ‏


کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 61

‎ ‎

کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله‏ سید مصطفی خمینیصفحه 62

  • )) ملایی توانی، علی رضا؛ «نهضت امام خمینی: از لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تا تبعید امام به ترکیه»، تحولات سیاسی اجتماعی ایران 1357ـ1320 (مجموعه مقالات)؛ به کوشش مجتبی مقصودی؛ ص 378.
  • )) رجبی، محمدحسن؛ زندگینامه سیاسی امام خمینی؛ ج 1، ص 331ـ332.
  • )) روحانی، حمید؛ نهضت امام خمینی؛ ج 1، ص 1032.
  • )) عاشوری لنگرودی، حسن؛ «نگاهی به زندگی سیاسی شهید آیت الله سید مصطفی خمینی و نقش او در روند پیروزی انقلاب اسلامی ایران»، مجموعه مقالات کنگره شهید آیت الله مصطفی خمینی؛ ص 108.
  • )) صحیفه امام؛ ج 1، ص 415ـ416.
  • )) همان؛ ص 417ـ424.
  • )) همان؛ ص 409.