گفتار هفتم: سید مصطفی و امام خمینی(س)
امام خمینی(س) از نخستین سالها، نسبت به تربیت حاج آقا مصطفی علاقه مندی ویژه ای داشتند. ایشان به مصطفی احترام می گذاشتند و حتی پایشان را جلوی مصطفی دراز نمی کردند. از ابتدای ورود به سن بلوغ، فعالیتها و دیدارهای وی را با دوستانش زیر نظر داشتند و همیشه کنترل می کردند. به نظر می رسد که از همان سنین شکل گیری شخصیّت، امام سعی می کردند که مصطفی اوّلاً، در حوزۀ علمیه به تحصیلات خود ادامه دهد و ثانیاً؛ یک شخصیّت سالم و استواری داشته باشد. همین طور هم شد و پس از پایان دورۀ پنجم ابتدائی بنا به خواست پدرشان وارد حوزۀ علمیۀ قم شد و مدتی بعد هم به طور رسمی لباس روحانیت پوشید.
ایشان بتدریج، تحت تأثیر روحیه انقلابی حضرت امام(س) قرار گرفت و زمانی که وارد عرصۀ مبارزه گردید، یکی از بارزترین ویژگیهایش، روحیۀ ضد شاهی وی بود. سیداحمد آقا در این مورد می گوید: «من هیچ کس را مثل ایشان ندیدم که تا آن حد با شاه بد باشد... . او این را خوب درک کرده بود که تمام بدبختیهای ما از شاه است، دولت و مجلس و اینگونه نهادها را بازیچۀ او می دانست... .به خاطر خصوصیات امام او نیز بسیاری از این خصوصیات را کسب کرده بود و یک حالت کینۀ انقلابی داشت و هرگز در مقابل مسائل و مشکلات [نهضت اسلامی]، سازگاری نداشت». ایشان همچنین در مورد علاقه سید مصطفی به امام می گوید:
از صفات بارز ایشان عشق و علاقه زیاد به پدرم بود. من گاهی می گفتم که این محبت از صورت علاقه فرزند و پدری خارج شده است. رابطۀ ایشان با پدرم فوق العاده بود و در زندگی اش هم نشان داد که نسبت به امام چقدر ازخودگذشتگی دارد. در تمام سختیها با امام بود و هرگز در مقابل مشکلات امام بی تفاوت نمی ماند، خلاصه همه جا با ایشان بود.
سید مصطفی در تمام مراحل نهضت به جز واقعۀ مدرسۀ فیضیۀ قم در فروردین 1342
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 18 که به زیارت عتبات عالیه رفته بود، در بقیه مراحل، در ایران، ترکیه و عراق تا اول آبان 1356 در کنار امام بود. او ضمن مراقبت از سلامتی ایشان، در مبادلۀ پیامها و اطلاعات با هوشیاری عمل می کرد. محمود بروجردی، داماد امام در این مورد می گوید:
به خاطرم هست که در ابتدای مخالفت حضرت امام با قانون انجمنهای ایالتی و ولایتی، ایشان، با دقت رفت و آمدهای افرادی را که وابسته به دولت وقت بودند ـ چه روحانی و چه غیر روحانی ـ زیر نظر داشتند. توضیح اینکه گروهی از روحانیون حوزه قم تبدیل لباس کرده بودند و در مسندهای مختلف دولتی، چه دادگستری و چه ثبت اسناد و مشاغل دیگر، پست های حساس داشتند و چون سابقه آشنایی با امام داشتند، دولت وقت کوشش می کرد از این افراد بیشتر در جهت اغراض خود استفاده کند و این افراد را به قم اعزام می کرد که با ملاقات با مراجع بزرگوار، نیّات و کارهای خلاف دولت را موجه جلوه دهند تا اینکه از مخالفت مراجع با دولت جلوگیری به عمل آورند و من خودم شاهد حضور یکی از این افراد بودم.
حاج آقا مصطفی با شدت هر چه تمامتر مراقبت می کردند، مبادا این فرد، مطلبی را برخلاف اهداف نهضت بیان کند. به من گفتند: تو همراه آن شخص برو خدمت حضرت امام و دقیقاً مراقب باش مطلبی را که می گوید مبادا خلاف جهت مبارزه باشد.
این روایت، بیانگر اهمیت جایگاه نهضت اسلامی در نظر سید مصطفی و متقابلاً نقش او در نهضت بود.
او گام به گام با امام بود و اصولاً مصطفی جدا از امام قابل تصور نیست، گرچه امام در همۀ دوره هایی که با مصطفی بودند، تأکیدشان بر این بود که سید مصطفی تحصیل را جدّی بگیرد و هیچ چیز را به تحصیل ترجیح ندهد؛ امّا سید مصطفی نشان داد که هم می توان در تحصیل جدّی شد و هم مبارزه را در آن گستردگی ادامه داد.
سید مصطفی زمانی که امام در سال 1342 دستگیر شدند، تمام تلاش خود را برای آزادی ایشان به کار بست. با مراجع و روحانیون مشورت کرد و سعی کرد که آنها ساکت
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 19 ننشینند، تا شاید واکنش گستردۀ روحانیون و مردم، رژیم را به تسلیم وادارد.
آقا مصطفی، امین و مورد وثوق امام بود. محرمانه ترین پیامها از طریق او به امام می رسید و یا پیامهایی از طریق او به دیگران انتقال می یافت. زمانی که امام در سال 1342 در قیطریه تهران تحت نظر بودند، تنها رابط مشخص و مجاز ایشان مصطفی بود. پس از آزادی امام و بازگشت به قم در فروردین 1343 نیز همراه امام بود. در زمان تبعید امام به ترکیه نیز، پس از آزادیشان از زندان به وی پیوست و در آنجا مراقب سلامتی و تغذیه او بود. در عراق بیش از هرجا و زمان دیگر احساس مسئولیت می کرد و سعی می کرد که ایشان را تنها نگذارد.
بُعد دیگر روابط سید مصطفی با امام خمینی، روابط مرید و مرادی و روابط شاگرد و استادی بود. امام خمینی(س) از اول ورود مصطفی به عرصۀ علم و دانش، استاد ایشان بودند و تا آخرین لحظات عمرشان نیز این رابطه حفظ شد و مستحکمتر گردید. روحیات عرفانی امام در مصطفی نیز متجلّی بود و بدین سبب مصطفی نیز همچون ایشان کمترین تلاشی در توجه به نفسانیّات و خوشیهای زودگذر دنیوی نداشت و آنچه از زندگی مادی وی برمی آید، هیچ تلاشی برای اندوختن ثروتی یا جمع مالی ولو اندک، انجام نداده است.
امام خمینی(س) از نظر علمی جایگاه ویژه ای برای سید مصطفی قائل بودند. در مورد جلسات درس و بحث مصطفی با امام در نجف، حجت الاسلام اسماعیل فردوسی پور که از ناظرین امر بود، چنین می گوید:
در جلسات درس، وقتی بحث علمی به میان می آمد، یکه تاز میدان بود؛ بسیار خوب بحث و مطلب را قاطع ادا می کرد؛ در درس حضرت امام یکی از مستشکلان بود؛ معمولاً در جلسات درس خارج نجف، اینطور مرسوم بود که اگر مستشکل نمی توانست حرف خود را خوب بیان کند یا حرف درستی برای زدن نداشت یا به هر صورت، خودش یا حرفش برای استاد جاذبه ای نداشت، استاد به حرفش گوش نمی داد؛ اما حاج آقامصطفی شخصیتی بود که وقتی شروع به صحبت می کرد، امام تا
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 20 پایان حرفهای او را گوش می دادند، بعد هم با کمال دقت به او جواب می دادند.
در مورد نظر کلی امام به آقا مصطفی نیز می توان گفت که امام، از ایشان به عنوان «امید آینده اسلام» نام برده اند.
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 21
کتابزندگینامه و مبارزات آیت الله سید مصطفی خمینیصفحه 22